تاریخ انتشار:
ادعایی سترگ علیه اقتصاد دولتی
تحلیلی بر پندارهای اقتصادی باطلی که این روزها در اقتصاد دولتها فراگیر شده است، نوشتهای که به طور عمده به تجربیات آمریکا استوار اما نوع محکوم کردن دخالتهای دولتی، آن را بینالمللی کرده است، زبانی ساده و قابل فهم، هم برای متخصصان، هم برای افراد عادی و نیز مبین اندیشههای لیبرالی؛ اینها حکایت کتاب «اقتصاد در یک درس» است.
تحلیلی بر پندارهای اقتصادی باطلی که این روزها در اقتصاد دولتها فراگیر شده است، نوشتهای که به طور عمده به تجربیات آمریکا استوار اما نوع محکوم کردن دخالتهای دولتی، آن را بینالمللی کرده است، زبانی ساده و قابل فهم، هم برای متخصصان، هم برای افراد عادی و نیز مبین اندیشههای لیبرالی؛ اینها حکایت کتاب «اقتصاد در یک درس» است. اثری از شاخه اقتصاد سیاسی و مشتمل بر سه بخش و ۲۵ فصل که تاکنون به هشت زبان برگردانده شده و اولین بار در سال ۱۹۴۶ میلادی منتشر شده است. اثر «هنری هازلیت» پندارهای باطل اقتصاد را بررسی میکند و دست آخر مدعی میشود که این روزها هیچ دولت مهمی در دنیا وجود ندارد که سیاستهای اقتصادیاش از اوهام و خیالات تعیین نشده یا دست کم از آنها تاثیر نگرفته باشد. اما او کوتاهترین و مطمئنترین راه برای دستیابی به درکی مناسب از اقتصاد را تحلیل این گونه خطاها و به ویژه واکاوی در اشتباه بنیادینی میداند که در آن ریشه دارند. از این رو اثر مذکور جنسی از «شرح و تفسیر» دارد و در آن هیچ ادعایی درباره اصالت ایدههای مطرحشده اقامه نمیشود. نکته قابل توجه این کتاب آن است که در فصل نهم که با نام «اخراج سپاهیان و
دیوانسالاران» نام گرفته است، بر خلاص شدن از شر نیروهای حقوقبگیری تاکید میشود که مانع تولید میشوند و وقتی نمیتوان در دفاع از ابقای گروهی از صاحبان مناصب استدلالی بهتر از حفظ قدرت خرید آنها پیدا کرد، نشانهای است از اینکه وقت آن رسیده که از شرشان خلاص شویم. نویسنده که خود روزنامهنگار است اثرش را که بیتردید یکی از مهمترین کتابهای قرن بیستم است به کسانی که به کنکاش پیرامون مسائل و مشکلات اقتصادی علاقه دارند توصیه میکند. این کتاب کوچک، مهمترین و مستدلترین مباحث تاریخ معاصر جهان را در نقد اقتصاد دولتی در بر دارد و تحقق همه پیشبینیهای آن در بابِ بحرانهای حتمی اقتصاد دولتی، تحسینِ شارحان و منتقدان تاریخ تفکر اقتصادی را برانگیخته است. هنری هازلیت (1993-1894) در کتاب اقتصاد در یک درس، که در واقع حاوی درسهای پرشمار است، با زبانی ساده که برای متخصصان و افراد عادی قابل فهم است نشان میدهد که تخصیص منابع اقتصادی توسط دولتها و قطع ید بازیگران خصوصی موجب کشیده شدن پرده جهل بر
روابط اقتصادی میشود و منابع کمیاب را تلف میکند. همین جنبه کار هازلیت است که کتابش را به ادعانامهای سترگ علیه همه اشکال اقتصاد دولتی تبدیل کرده و نام او را در کنار اقتصاددانان بزرگی مانند کارل منگر و لودویگ فون میزس قرار داده است. البته منتقدان این اثر مدعیاند که آن را باید وجیزهای خالص در نقد یکطرفه اقتصاد دولتی و رد نظریههای هواداران آن دانست. به همین دلیل هم میتوان در جایجای آن نکاتی را دید که پا را فراتر از نقد منصفانه گذاشته و بدون توجه به برخی مصداقهای تاریخی، احکامی را صادر کرده که اطمینان به آنها تا اندازهای سخت است. به واسطه همه اینها، کتاب هنری هازلیت میتواند دو قضاوت متفاوت در پی داشته باشد. اما در سوی مقابل برای هواداران نظریه اقتصاد بازار آزاد این کتاب در حکم نسخهای طلایی است که به بسیاری از پرسشها پاسخ میدهد. منتقدان نظریه اقتصادی لیبرالی اما قطعاً این کتاب را مصداقی از «یکطرفه به قاضی رفتن» میدانند که ارزش توجه ندارد. نکته دیگر آنکه اگرچه انتشارات دنیای اقتصاد تلاش کرده تا ظاهر و اندازه کتاب هم برای مخاطب جالب توجه باشد اما ناهمخوانی فهرست کتاب با محتویات آن برای هر خواننده
دردسرساز میشود. خوانندگان ناچارند برای پیدا کردن هر بخش از کتاب چندین صفحه از آنچه در فهرست درج شده است، جلوتر روند. با همه اینها باید انتشار این کتاب توسط دنیای اقتصاد را گامی رو به جلو برای همهفهم کردن مفاهیم اقتصادی دانست.
دیدگاه تان را بنویسید