گستره تاثیر قضیه عدم امکان اَرو تا کجاست؟
اَرو و قضیه عدم امکان
از این که فرصت ادای احترام به کنثاَرو را پیدا کردهام بسیار شادمانم. او نه تنها یکی از بزرگترین اقتصاددانان زمان ما، بلکه یکی از بهترین متفکران عصر ماست.
از این که فرصت ادای احترام به کنث اَرو را پیدا کردهام بسیار شادمانم. او نه تنها یکی از بزرگترین اقتصاددانان زمان ما، بلکه یکی از بهترین متفکران عصر ماست. همکاری من با اریک ماسکین -کسی که با هم تدریس مشترک دورهای در نظریه اجتماعی در دانشگاه هاروارد را بر عهده داشتیم- تجربهای شگفتانگیز بود. در همان زمان بود که با اندیشههای کنث اَرو آشنا شدم. فکر میکنم باید از او برای ترسیم خطوط فکری جدید در زندگی فکریام تشکر کنم. «نظریه عمومی عدم امکان» همراه با فرمولبندی نظریه انتخاب اجتماعی، منابع اصلی تاریخ اقتصاد رفاه و نیز نظریه رایگیری و انتخاب جمعی بودند. پایه اطلاعاتی تئوری انتخاب اجتماعی مدرن مربوط به این اعتقاد اساسی دموکراتیک است، که قضاوتهای اجتماعی و تصمیمگیریهای عمومی به اولویتهای فردی بستگی دارد. سرمنشاء این حس دموکراتیک به دوران روشنگری در اروپا باز میگردد. به ویژه در نیمه قرن هجدهم که شاهد انقلاب فرانسه و استقلال آمریکا نیز بودیم. آنچه ترجیحات افراد را میسازد میتواند سرمنشاهای متفاوتی داشته باشد و ما از راههای مختلفی میتوانیم آنها را تشخیص دهیم.
1- تمرکز بر روی آرا و برگههای رای
2- تمرکز بر روی منافع شخصی
3- قضاوتها و احساسات اخلاقی در جوامع مختلف (توسط آدام اسمیت و امانوئل کانت بررسی شده است) و تضادهایی که در این ترجیحات متفاوت وجود دارد موضوع بسیار مهمی است.
بنابراین باید اولویتهای خود را مشخص کنیم تا بتوانیم برای پوشش دادن تمام تفاسیر متفاوت از توجهات فردیمان، از آنها استفاده کنیم و بتوانیم از آنها برای تصمیمگیریهای فردی و قضاوتهای اجتماعی استفاده کنیم. در نظریه انتخاب اجتماعی که کنث اَرو پیشگام آن است، این ارزشگذاری دموکراتیک کاملاً مورد توجه است و نظم و انضباط اجتماعی بر این اساس است. هنگامی که یک ساختار بدیهی منجر به ظهور یک دیکتاتور به عنوان یک مفهوم مشترک که توسط افراد انتخاب شده است میشود، اولین چیزی که زیر سوال میرود اصول اساسی و بدیهیاتی است که به عنوان پایه در نظر گرفته شده بود. ما نمیتوانیم چالش فکری را که کنث اَرو با آن درگیر بوده است بدون تمرکز بر روی شمول اطلاعاتی که به تعهد دموکراتیک میانجامد، درک کنیم. بنابراین اجازه دهید با آنچه نظریه عدم امکان اَرو ارائه میدهد، شروع کنم. معمولاً این نظریه در اکثر محافل نظریهای توانمند توصیف شده است که شرح خوبی از ماهیت عمیقاً تعجبآور آن و همچنین دامنه گسترده آن است. این نظریه همچنین برای افراد علاقهمند به علوم سیاسی، اقتصاد رفاه یا سیاستگذاری عمومی برای درک مبانی تحلیلی او حائز اهمیت است. نمیتوان تنها یک دلیل مشخص برای اهمیت این قضیه برشمرد. با درک دقیقتر این نظریه، بررسی اثرات و پیامدهای جانبی آن ممکن خواهد شد. آنچه جالب توجه است اثبات قضیه عدم امکان اَرو است که به راحتی حتی توسط کسی که هیچگونه استدلال فنی ندارد یا افراد مسلط به منطق ریاضی پیشرفته قابل اثبات است. نکته اساسی انتخاب اجتماعی شامل انتخاب و ارزشگذاری مجموعهای از احتمالهای قابل وقوع است که با X و Y نشان میدهند. این نوشته را با بیان چند نکته از نتایج اَرو ادامه میدهم.
اول، این که ترکیبی از دامنه بدون محدودیت، استقلال و بهینه پارتو که هرکدام به طور جداگانه تا حدودی بیضرر به نظر میرسند، دستیابی به قطعیت و یک قرارداد مشخص را مشکل میکند. باورپذیر و عقلانی بودن اصل اَرو سخت است، مگر این که فرضها را در ارتباط با یکدیگر در نظر بگیریم.
دوم، حتی اگر بدیهیات اساسی در اصل اَرو روی ترجیحات فردی بیش از مجموعه قوانین اجتماعی متمرکز شود، توسط هیچیک از قوانین مستقیماً فرض نشده است که ما قادر نیستیم به ماهیت مسائل و افراد خارج از چارچوبهای اجتماعی، توجه کنیم. این درست نیست که به نتایجی که از اصل اَرو حاصل میشود، تنها به عنوان گسترهای از پارادوکس کندورسه (Condorset) فکر کنیم. بلکه توابع رفاه اجتماعی برای اولین بار باید ابتدا مورد رایگیری قرار گیرند و سپس پارادوکس کندورسه را به آنها تعمیم دهیم.
سوم، با اجتناب از صحبت درباره هرگونه رابطه اجتماعی به جای تمرکز بر روی آنچه به عنوان مجموعه خاصی از گزینههای پیشرو وجود دارد، نتیجه به راحتی قابل تعمیم به انتخابهای اجتماعی خواهد بود. در لغت به آن «توابع انتخاب اجتماعی» میگویند. انتخاب نهایی این تابع به گونهای است که هیچ شرط ثابتی را به توابع انتخاب اجتماعی تحمیل نکند، به جز شروطی که از رابطه بین ترجیحات فردی و انتخاب اجتماعی به دست میآیند. به عنوان مثال تابعی از اصل پارتو، این مورد را در نظر بگیرید «اگر همه X را به Y ترجیح دهند، بنابراین اگر X در دسترس باشد، نباید Y انتخاب شود». در حقیقت قضیه اَرو میتواند بدون هرگونه شرط ثبات درونی، به توابع انتخاب تعمیم داده شود.
چهارم، ترجیحات فردی تنها نظرات جداگانه افراد مختلف بدون هیچگونه مقایسه بینفردی است. هنگامی که ترجیحات فردی باز گذاشته شود، امکانات مختلفی پدید میآید. این برای اقتصاد رفاه و برای قضاوت درباره عدالت و رفاه کل، اهمیت زیادی دارد. این فرض زننده را در نظر بگیرید که درآمد فقیرترین فرد یک جمع را بگیریم و آن را بین افراد با درآمد بالاتر تقسیم کنیم. در جامعه افراد خودخواه این موقعیت را بهبود وضعیت اکثریت مینامند. بنابراین در اینجا مشکل عدم ثبات قوانین اکثریت یا هر مشکل دیگری که مربوط به حقوق اکثریت باشد، نیست، بلکه مشکل این است که ما در ناحیه اشتباهی از اولویتهای فردی متمرکز شدهایم. این یکی از همان نگرانیهای اقتصاد رفاه است که قوانین حامی اکثریت، علاوه بر مبهم بودن، متناقض هم هستند.
پنجم، قطعاً راه مقابله با قضیه اَرو در زمینه اقتصاد رفاه شامل استفاده از مقایسههای بینفردی در قضاوت است. در حقیقت در تمام سیاستهای عمومی تمایل به مقایسه فردی در یک زمینه یا بیشتر وجود دارد. اما این مسیر، وقتی که ما درگیر با یک روند رایگیری هستیم، کمتر بروز میکند. بنابراین برای کارهای سیاسی و نظریه رایگیری ما باید خطوط فکری مختلفی را مورد آزمون قرار دهیم.
در نهایت حتی برای فرآیندهای سیاسی یک مشکل باقی مانده است که شامل مقایسه بینفردی نمیشود و این از جمله مشکلات آزادی است. اگر تلاشهای جان استوارت میل برای دفاع از حقوق اقلیتها و آزادی افراد در حوزه شخصیشان را دنبال کنیم به افراد زیادی برمیخوریم که مخالف سبک زندگی آزاد افراد هستند. همه این مشکلات و بسیاری دیگر هرچه بیشتر مسائل را باز میکنیم بیشتر خود را نشان میدهند. نتایج جدید اَرو و توضیحاتش نشان میدهد که اصول فردی به خودی خود مشکلی ندارند اما در ترکیبشان با مسائل اجتماعی ممکن است به مشکل بربخوریم. و این ممکن است حتی قوانین بدون تغییرمان را هم زیر سوال ببرد. مشکل میتوان گفت اَرو تنها یک دانشجوی فارغالتحصیل است، بلکه او نگاه دنیای اندیشه را به مسائل اجتماعی تغییر داد.
منبع:
www.econ.ucsd.edu/~rstarr/.../Sen's%20ARRO-COL%2009A.pdf
دیدگاه تان را بنویسید