شناسه خبر : 16062 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

میراثکینز برای ایرانیان

فرهنگ و کینز

این منوچهر فرهنگ بود که ایرانیان را با کتاب تئوری عمومی بهره و پول جان مینارد کینز آشنا کرد و این البته آشنایی دیر‌هنگامی بود.

پویا جبل عاملی

این منوچهر فرهنگ بود که ایرانیان را با کتاب تئوری عمومی بهره و پول جان مینارد کینز آشنا کرد و این البته آشنایی دیر‌هنگامی بود. در حالی که تئوری عمومی‌ در سال 1936 به چاپ رسید بیش از سه دهه بعد و در آستانه وضعیت رکودی -‌ تورمی ‌دهه 1970، این کتاب در ایران ترجمه شد. کتابی که در اوج رکود غرب نوشته شده بود تا راهی باشد برای فرار آن، در ایران زمانی به چاپ رسید که عامل اصلی نگارش کتاب از بین رفته بود، هر چند شاید اصول این کتاب با رویکرد دولت ایران که چند سال بعد با حجم خیره‌کننده درآمد‌های نفتی روبه‌رو می‌شد، همخوانی داشت اما در آن سوی مرزها آرام‌آرام اندیشمندان اقتصادی از تئوری عمومی کینز فاصله می‌گرفتند. دکتر پیرنیا که چون بسیاری از اقتصاددانان زمان خود کینزی بود و عاشق کارهای وی، عدم ترجمه کتاب معروف او را کمبودی بزرگ برای علم نوپای اقتصاد در ایران می‌دید و از این رو از فرهنگ خواست تا این کمبود را جبران کند و باید پذیرفت که ترجمه فرهنگ نیز برای رساندن پیام کینز به مخاطب ایرانی کافی بود.

نگاهی به تئوری عمومی
کینز بر آن بود که راه‌حلی برای رکود بزرگی دهد که تبدیل به فاجعه‌ای انسانی شده بود. دیگر بیکاری تنها درآمد کمتر برای خانوارها نبود، بل به معنای حیات و مرگ انسان‌ها بود. راه‌حلی که وی ارائه داد شاید برای بسیاری الگوبرداری از جهان شرق بود. اما در مقام مقایسه میان مارکس و کینز که شاید به نوعی هر دو در این نقطه هم نظر هستند که دولت می‌بایست در اقتصاد مداخله کند باید گفت که مارکس سخن از فروپاشی سرمایه‌داری می‌گوید اما کینز معضل را نه در سرمایه‌داری و ساختار اقتصاد بلکه در شیوه مدیریت تقاضای کل می‌داند و این دو نگرش اگرچه شاید در ظاهر نقاط مشترکی داشته باشد اما دو رویکرد متفاوت است. کینز منتقد چگونگی تخصیص منابع از طریق سیستم قیمتی بازار نیست، بلکه از قطعاتی از پازل سخن می‌گفت که فراموش شده بود.




چنین تمایزی بین چپ‌ها و کینز بر اقتصاد ایران نیز اثر گذاشت آنچنان که مترجم ایرانی این کتاب مدعی است که اگر کینز نبود، چارچوب برنامه‌ریزی و کل اقتصاد ایران می‌توانست در تصرف چپ‌ها قرار گیرد. هر چه بود تا زمانی که کتاب به فارسی برگشت هنوز اقتصاد دنیا تحت سیطره تفکر دولت رفاه و کینز بود و ترجمه این کتاب پلی بود تا این تفکر نیز در ایران تثبیت شود. اما چرا تئوری عمومی‌ در دنیا این‌گونه مورد استقبال قرار گرفت؟
میلتون فریدمن از سردمداران ضد انقلاب پولی که با اقتصاد کینزی به مقابله برخاست در توصیف اینکه چرا اقتصاد کینزی در دوره رکود به یکباره مورد توجه همگان قرار گرفت، می‌گوید: تدریس اقتصاد در بسیاری از آکادمی‌ها همسو با دیدگاه میزس‌ هایک بود. اگر شما به مدرسه اقتصادی لندن می‌رفتید، یعنی همان جایی که نظرات آبا لرنر از آنجا آب می‌خورد، به شما یاد می‌دادند که رکود برای سلامتی اقتصاد لازم است و برای درمان بیماری‌هایی که پیش از این به خاطر سیاست‌های انبساطی رخ داده، باید رکود رخ دهد. این رویکرد مصیبت‌بار بود. به همین خاطر هم، ناگهان دکترین جذابی از کمبریج بیرون می‌آید: نظریه عمومی کینز که توسط کسی نوشته شده بود که پیش از این هم به خاطر کتاب نتایج اقتصادی صلح که در سال 1919 چاپ شده بود به شهرت رسیده بود. وی می‌گوید: ببینید ما می‌دانیم مشکلات چگونه حل می‌شود و راه آن آسان است. برای همین معلوم است که شما تنها آلترناتیو مقابل رویکرد نامناسب اتریشی یعنی همانی که به شما می‌گوید چه کنید را بر می‌گزینید.1 index:2|width:100|height:100|align:left
جیمز توبین در تشریح آنچه اقتصاد کینزی بر آن تاکید دارد، می‌گوید: «دو رژیم مختلف اقتصادی وجود دارد. گاهی اوقات، اقتصاد در شرایط کلاسیکی است که در آن بازارها تسویه می‌شوند (یعنی تقاضا برابر عرضه است) و اقتصاد این توانایی را دارد که تولید را تا سطح محدودیت‌های عرضه پیش ببرد. شما بیشتر از این نمی‌توانید تولید کنید زیرا منابع بیکار ندارید (این وضعیت خیلی حدی و افراطی است و من برای سادگی آن را مثال آورده‌ام). بنابراین محدودیت تولید ظرفیت است. محدودیت ظرفیت موجب می‌شود تا ساختار قیمت و درآمد تقاضا و عرضه را در آن سطوح قیمتی برابر کند. اما در اقتصادی دیگر که تحت شرایط کینزی است، محدودیت تولید واقعی، تقاضاست یعنی مخارج کل. تولید بیشتر زمانی رخ می‌دهد که تقاضای کل واقعی افزون شود و نهاده‌ها برای این تولید بیشتر در سطوحی از بازدهی واقعی به کار گرفته می‌شوند که از بهره‌وری آنان بالاتر نیست. این شرایط نه همیشه اما خیلی از زمان‌ها رخ می‌دهد و سیاست‌های افزایش تقاضا می‌تواند بهبود اجتماعی را به‌وجود آورد. من فکر می‌کنم این دیدی متمایز است. در حالی که نظریه‌پردازان ادوار تجاری واقعی (مانند ادوارد پرسکات) و اقتصاددانان کلاسیک جدید (مانند رابرت بارو) تنها محدودیت عرضه را می‌بینند و طبیعی است که در این نگاه تک‌رژیمی نوسانات ادواری، نوسانات در تمایلات داوطلبانه برای کار کردن تعبیر شود.»2
کینز اما برای خوانندگانش تصویری مبهم را نیز ارائه می‌دهد آنچنان که تفسیر‌های متضادی نیز از تئوری عمومی وی ارائه شده است. این تفسیر‌های متضاد ای‌بسا بیش از همه به دلیل خصوصیات خود کینز نمود یافته است. کینز شاید بیش از آنکه به فکر آن باشد تا دستاوردی علمی را پایه‌ریزی کند، بر آن بود تا مشکلی را از میان بردارد که می‌توانست، تاریخ غرب را در مواجهه اولیه با تفکر چپ از بین ببرد. از این روی کتاب تئوری عمومی وی، بیانگر کنش ذهنی کینز بدان دغدغه است. دغدغه کینز نگارش یک کتاب علمی به معنی کلاسیکش نبود، بل به دنبال خلق ایده‌هایی بود که بتواند راهگشا باشد. از این روی وی به جای آنکه یک ایده را به طور کامل غنا بخشد، ایده‌های مختلف خود را در مورد وضعیت اقتصادی در تئوری عمومی به نگارش درآورده است، ایده‌هایی که می‌تواند در برخی جاها با هم متضاد باشد. اما به هر شکل هسته مرکزی تئوری عمومی متشکل از این نظر است که بازار‌ها ممکن است در تعادل اشتغال ناقص گیر کنند و به دلیل خوی حیوانی سرمایه‌گذاران، آنان نمی‌توانند اقتصاد را بسامان کنند و برای مدیریت تقاضای کل نیازمند دست مرئی دولت هستیم تا با افزون ساختن تقاضا بار دیگر بازارها را به سوی اشتغال کامل راهنمایی کند و این نقش دولت به معنای مداخله در ساختار تخصیص منابع نیست.
با این حال امروزه حتی اقتصاددانان کینزی (جدید) نیز معتقدند اقتصاد ایران بیش از حد زخم خورده مداخلات دولت است و تو گویی اتحادی بین این اقتصاددانان و اقتصاددانان لیبرال در بازگشت به اصول بازار در اقتصاد ایران به وجود آمده است.

پی‌نوشت‌ها:
1- بخشی از مصاحبه برایان اسنودون و هوارد وین در کتاب اقتصاد کلان نوین آنها که به زودی از سوی انتشارات دنیای اقتصاد با ترجمه راقم و علی سرزعیم منتشر خواهد شد.
2- همان

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها