شناسه خبر : 13969 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

مروری بر آثار اقتصادی اطلاعات نامتقارن

اطلاعات نامتقارن و پیامدهای آن

از حدود سال ۱۹۷۰ به بعد، رشته مهمی از تحقیقات اقتصادی به نام «اقتصاد اطلاعات» آغاز به کار کرد که به بررسی روند انتقال اطلاعات و تاثیر آن بر بازارها و سایر نهادها می‌پردازد.

شیوا عشق‌الهی

از حدود سال 1970 به بعد، رشته مهمی از تحقیقات اقتصادی به نام «اقتصاد اطلاعات» آغاز به کار کرد که به بررسی روند انتقال اطلاعات و تاثیر آن بر بازارها و سایر نهادها می‌پردازد. این رشته پاسخ بسیاری از مشکلات در بازارها و موسسات را ناشی از هزینه بالای اطلاعات می‌دانست. امروزه بسیاری از نظریه‌های پایه‌ای و اصولی در اقتصاد بر فرض اطلاعات کامل استوارند که از میان آنها این سه نظریه مهم‌ترین‌ها هستند: بیشترین بازده، اشتغال کامل منابع و قیمت‌های یکنواخت.
اگر بخواهیم حرف آخر را اول زده باشیم باید بگوییم، اطلاعات مثل روغنی است که حرکت چرخ‌دنده‌های اقتصاد را روان می‌کند. بهینه بهره‌وری اقتصادی زمانی اتفاق می‌افتد که دسترسی به اطلاعات جامع و دقیق، ارزان و آسان باشد. بسیاری از مشکلات اقتصادی زمانی بالا می‌گیرد که مردم برای تصمیم‌گیری‌هایشان به اندازه کافی اطلاعات ندارند. یکی از دلایل عمده شکست اقتصاد دستوری هم ضعف برنامه‌ریزان دولتی در جمع‌آوری و پردازش اطلاعات است. استعاره آدام اسمیت درباره دست نامرئی، در واقع اشاره به این موضوع است که دست نامرئی بازار آزاد چطور در بسیاری از موارد در به دست آوردن و پردازش اطلاعات کارآمدتر رفتار می‌کند. در حالی که دست مرئی و در بسیاری مواقع فلج برنامه‌ریزان دولتی ناتوان از انجام چنین کارهایی است. اطلاعات متقارن، یعنی زمانی که یک طرف معامله از طرف دیگر اطلاعات بیشتری دارد. اطلاعات نامتقارن را می‌توان منبع جدی ناکارآمدی و شکست بازار به حساب آورد. همچنین عدم اطمینان می‌تواند هزینه‌های زیادی به بار آورد. امروزه اینترنت با کاهش هزینه دسترسی به اطلاعات و در دسترس قرار دادن اطلاعات، کمک زیادی به بهره‌وری اقتصادی کرده است، از طرف دیگر ناکارآمدی‌هایی هم در اطلاعاتی که توسط اینترنت جمع‌آوری می‌شود، وجود دارد که قابل حل نیست به طور مثال، عدم اطمینان، که ناکارآمدی‌های زیادی را ایجاد می‌کند. با عدم قطعیت، منبع عظیمی از ناکارآمدی اقتصادی باقی می‌ماند و به طور بالقوه معمولاً مهم‌ترین اطلاعات درباره آینده در دسترس نخواهند بود مگر زمانی که بسیار دیر شده باشد.

کژگزینی
وقتی یک طرف معامله اطلاعاتی را دارد که طرف دیگر ندارد، چنین اطلاعات نامتقارنی می‌تواند معامله را برای فرد با اطلاعات کمتر خطرناک کند، و این همان نقطه‌ای است که اقتصاددانان به خصوص آنهایی که به «تئوری بازی‌ها» علاقه دارند، وارد عمل می‌شوند. معاملات با اطلاعات نامتقارن همه‌جا وجود دارند. دولت نمی‌داند که خریداران برای خریدن حق پخش بعضی از برنامه‌ها تا چه حد حاضرند بپردازند یا یک وام‌دهنده نمی‌داند که وام‌گیرنده تا چه حد قدرت بازپرداخت وام را دارد. فروشنده اتومبیلی استفاده‌شده، بیشتر از خریدار آن درباره کیفیت ماشین اطلاعات دارد. چنین عدم تقارنی در اطلاعات می‌تواند انگیزه‌های افراد از انجام معاملات را به شدت کاهش دهد و در اقتصاد ناکارآمدی قابل توجهی ایجاد کند. یکی از ناکارآمدی‌های ناشی از اطلاعات نامتقارن، کژگزینی یا Adverse Selection است. به طور مثال کژگزینی زمانی اتفاق می‌افتد که بین فروشنده و خریدار بیمه اطلاعات نامتقارن وجود دارد، خریدار بیمه بیشتر اوقات اطلاعات بهتری نسبت به خطراتی که در معرض آنهاست، دارد بنابراین خرید بیمه برای او می‌تواند پرسودتر از فروشنده بیمه باشد. در حالت ایده‌آل، حق بیمه باید با توجه به میزان خطر احتمالی که ممکن است یک فرد رندوم را تهدید کند، تعیین شود. در کژگزینی افرادی که ریسک‌شان از آن فرد متوسط که گفتیم بیشتر است، بیمه می‌خرند و افرادی که در معرض خطر کمتری هستند، حق بیمه را گران‌تر از آنی می‌دانند که نیاز باشد آن را خریداری کنند. رویکرد قدیمی برای حل مشکل کژگزینی، این است که سوابق هر خریدار را به طور دقیق مورد بررسی قرار دهیم. افرادی که تقاضای بیمه عمر می‌کنند، مورد معاینه پزشکی دقیق قرار گیرند. بیمه آتش‌گرفتگی تنها زمانی تایید شود که یک بازرس سیستم زنگ خطر ساختمان را چک کرده باشد. البته هر قدر هم که این بازرسی‌ها دقیق باشد، باز هم نکاتی پنهان باقی خواهد ماند و تعداد بالایی از کسانی که اقدام به خرید بیمه می‌کنند، ریسک بالایی دارند. بنابراین، شرکت‌های بیمه به طور معمول نرخ‌های حق بیمه بالایی را مشخص می‌کنند تا بتوانند با این مشکل مقابله کنند. افسوس که این نرخ‌های بالا خریداران عادی را از خرید بیمه دلسرد می‌کند. اگرچه مشکل کژگزینی بیشتر در مباحث بیمه‌ای مطرح است اما در مسائل دیگری در اقتصاد هم صدق می‌کند. بنابراین شرکتی که کارکنانش را با حقوق بالا به جای گرفتن حق کمیسیون، بیمه می‌کند، در نهایت با فروشندگانی روبه‌روست که از توانایی‌هایشان آگاه نیستند و اعتماد به نفسی ندارد. دانشگاهی که دانشجویانش را در مقابل خطر افتادن درس‌ها بیمه می‌کند باید انتظار دانشجویان ضعیف‌تری را هم داشته باشد.
یکی دیگر از راه‌ها برای کاهش کژگزینی این است که خرید بیمه را اجباری کنند. در این صورت حق انتخاب از افرادی که بیمه به علت قیمتش برایشان کالایی غیرجذاب محسوب می‌شود، گرفته می‌شود.

کژمنشی و اقدام پنهان
کژمنشی زمانی اتفاق می‌افتد که فرد بیمه‌شده به علت هزینه بالای بیمه‌ای که پرداخته است، انگیزه کمتری برای جلوگیری از حادثه یا بیماری و مراقب از خود یا کالای بیمه‌شده دارد. به طور مثال فردی با بیمه تصادف رانندگی، بیشتر احتمال دارد که در شبی که هوا برای رانندگی مناسب نیست، رانندگی کند. بیمه بازنشستگی فدرال در آمریکا موجب می‌شود شرکت‌ها به کارکنان خود خدمات مناسبی ارائه ندهند و از سوی دیگر، یارانه دولت فدرال برای جلوگیری از سیل، مردم را تشویق می‌کند تا خانه‌هایشان را در مناطق سیل‌خیز بسازند. شرکت‌های بیمه از اصطلاح کژمنشی برای توصیف این پدیده استفاده می‌کنند. این به سادگی به این معنی است که افراد بیمه‌شده کارهایی را انجام می‌دهند که اگر بیمه نشده بودند، انجام نمی‌دادند. یا به زبان دیگر، مردم نسبت به انگیزه‌هایی که برایشان ایجاد می‌شود رفتار می‌کنند. در مثال فروشنده بالا، نه‌تنها فروشندگان با مهارت پایین شروع به پیوستن به شرکت می‌کنند بلکه به فروشندگان بامهارت نیز این انگیزه داده می‌شود که کمتر کار کنند.
در حالت ایده‌آل بیمه‌کننده دوست دارد بتواند بر رفتار بیمه‌شونده نظارت کند تا بتواند کار درست را انجام دهد. به طور مثال بیمه سیل‌گرفتگی را به ساکنان جدید آن منطقه نفروشد یا بیمه تصادف در صورتی که اثبات شود فرد هنگام رانندگی هوشیار نبوده یا رفتار پرخطر داشته است، به او تعلق نگیرد. اما با توجه به دشواری نظارت بر بسیاری از این اقدامات، بیمه این موضوع را قبول می‌کند که بعد از بیمه شدن رفتار بیمه‌شدگان تغییر خواهد کرد.
نقش بیمه و اهمیت آن، موضوعی است که قرن‌ها پیش از سوی بشر شناسایی شده و به رسمیت شناخته شده است. سیستم بیمه زمانی بهتر کار می‌کند که ضرر و زیان تحت کنترل افراد نباشد، (بنابراین از کژمنشی جلوگیری می‌شود). و زمانی که خسارت وارد آمده دقیقاً قابل ‌اندازه‌گیری باشد.
افراد و شرکت‌ها در برابر بیشترین خطرات و ریسک‌هایشان بیمه می‌شوند (هزینه‌های بالای درمان). جای تعجب نیست که مساله بیمه حتی به مشاجرات سیاسی نیز راه پیدا کرده است و دولت‌ها در مساله تنظیم نرخ بیمه به عنوان یک یارانه‌دهنده یا به عنوان یک ارائه‌دهنده مستقیم خدمات وارد شده‌اند. دولت به مراتب در بازارهای بیمه بیشتر از بازارهای معمولی وارد شده است. دو خطر اساسی از وارد شدن دولت در بازارهای بیمه زمانی به وجود می‌آید که ابتدا، هدف از مشارکت مبهم باقی می‌ماند (به طور مثال، ترویج فعالیت‌های بیمه، توزیع مجدد درآمد یا پراکنده کردن موثر ریسک) و بعد زمانی که، هزینه انتظاری این مداخله دولت در بودجه پیش‌بینی نشده است، پس دولت باید شهروندان را از منطق و هزینه این مداخله آگاه کند.
منابع:
1- «اطلاعات» نوشته جوزف استیگلیتز
2- «بیمه» نوشته ریچارد زک هاوزر

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها