مروری بر شاخه اقتصاد اطلاعات و برخی از نظریات اقتصاددانان این حوزه
اطلاعات طلایی
چرا گرفتن یک قیمت مناسب برای یک خودرو کارکرده بسیار سخت مینماید؟ چرا بازار مستمری بازنشستگی بسیار نحیف است؟
چرا گرفتن یک قیمت مناسب برای یک خودرو کارکرده بسیار سخت مینماید؟ چرا بازار مستمری بازنشستگی بسیار نحیف است؟ چرا بنگاهها پاداشهای واحد پایینتری را برای بیمهشوندگانی که حق بیمه پرداخت میکنند، پوشش میدهند؟ چرا بنگاهها به پرداخت سود سهام ادامه میدهند، اگرچه سهامداران در معرض پرداخت مضاعف مالیات قرار گیرند؟ تحت چه شرایطی یک انحصار به شکل سودآوری میتواند با وضع «قیمت آستانه» پایینتری نسبت به قیمت انحصاری جلو ورود به بازار را بگیرد؟ اینها تنها اندکی از خیل عظیم پرسشهایی هستند که نظریه اقتصادی قادر به پاسخگویی آنها نبود، تا زمانی که بنیانهای نظری نوینی توسعه یافتند (این بنیانهای نظری مورد اشاره مربوط به حوزه اقتصاد اطلاعات بودند).
در باب اهمیت حوزه اقتصاد اطلاعات همین بس که تاکنون کمیته نوبل، دو بار به اقتصاددانان فعال در این حوزه جایزه علم اقتصاد را اعطا کرده است.
ویلیام ویکری1 و جیمز میرلس2 در سال 1996 میلادی «به خاطر توسعههای علمی بنیادینشان در حوزه نظریه اقتصادی انگیزهها تحت اطلاعات نامتقارن» و جرج آکرلوف3، مایکل اسپنس4 و جوزف استیگلیتز5 در سال 2001 میلادی «به خاطر تحلیلهایشان از بازارهای با اطلاعات نامتقارن» موفق به دریافت جایزه یادبود نوبل برای علم اقتصاد شدهاند.
اقتصاد اطلاعات را میتوان یکی از انشعابات بیشمار نظریه اقتصاد خرد دانست. در نظریه اقتصاد خرد کلاسیک، فرض بر آن است که در بازارها اطلاعات کامل وجود دارد؛ یا به عبارت دیگر میان فروشندگان (عرضهکنندگان) و خریداران (تقاضاکنندگان)، تقارن اطلاعاتی وجود دارد. بنابراین در این شرایط سیگنالهای قیمتی به خوبی عمل میکنند و میتوانند بازارها را به تعادل برسانند. اما در دنیای واقعی در بسیاری مواقع، چنین چیزی رخ نمیدهد و اکثراً بین خریداران و فروشندگان عدم تقارن اطلاعاتی وجود دارد.
یعنی به عنوان مثال، اگر فروشندهای دو کالای با ظاهر یکسان داشته باشد که به لحاظ کارکرد یکی از آنها از دیگری برتر باشد، فروشنده میتواند این اطلاعات خصوصی خود را از خریدار پنهان کند و هر دو کالا را به یک قیمت بفروشد. در چنین شرایطی سیگنال قیمتی همانند قبل عمل نمیکند. یکی از مثالهای کلاسیک در این زمینه مربوط به بازار خودروهای دستدوم است. در چنین بازاری، فروشندگان از کیفیت خودروهای خود آگاهی دارند، ولی خریداران در نگاه اول احتمالاً نمیتوانند متوجه شوند که کدام خودرو کارایی بهتری نسبت به دیگری دارد. وجود چنین مثالهایی اقتصاددانان را بر آن داشت تا از نظریههای مرسوم و کلاسیک اقتصاد خرد فراتر بروند و امکان تعادل در بازارهای اینچنینی را تحت شرایط اطلاعات نامتقارن بررسی کنند.
بنابراین هرگاه در علم اقتصاد، صحبت از واژه اطلاعات (Information) میشود، منظور اطلاعات خریدار و فروشنده در مورد کیفیت کالا یا خدمت مورد مبادله در بازار است.
اقتصاددانان پس از شناسایی بازارهایی که در آنها اطلاعات نامتقارن وجود دارد، با استفاده از ابزارهای علمی نظیر طراحی مکانیسم، سعی میکنند انگیزههای خریداران و فروشندگان را بهگونهای هدایت و بررسی کنند که مشکل عدم تقارن اطلاعات به حداقل ممکن برسد. در ادامه، برخی از نظریههای مطرحشده از سوی اقتصاددانان سرشناس در حوزه اقتصاد اطلاعات را به اجمال بررسی خواهیم کرد.
چهار مقاله پیشتازانه در حوزه اقتصاد اطلاعات تهیه شدند که زمینه را برای یک تلاش تحقیقاتی بیسابقه مهیا کردند که تا به امروز نیز ادامه داشته است.6 البته علاوه بر این چهار مقاله، کارهای مهم دیگری نیز انجام شدهاند که در ادامه به آنها نیز اشاره خواهد شد. مقاله قابل توجهی که از ویلیام ویکری در سال 1961 منتشر شد، دستهای از موضوعات را تحت لوای انگیزهها7، زمانی که کارگزاران8 اطلاعات خصوصی دارند، مورد بررسی قرار داد. در ذیل این کار، ویکری همچنین بنیانی برای نظریه نوین حراجی9 ارائه کرد. 10 سال بعد، یعنی در سال 1971 میلادی، جیمز میرلس در تحلیل خود در مورد درآمد مالیاتی بهینه، چشماندازهای دقیقی را برای بدهبستان میان کارایی (انگیزه برای کار کردن) و بازتوزیع درآمد ارائه کرد. در همان زمانها بود که جرج آکرلوف در سال 1970 میلادی نشان داد چگونه زمانی که کارگزارانی که در یک سمت بازار قرار دارند، به جای آنکه در مورد کیفیت تکتک محصولات آگاهی داشته باشند، تنها به طور کلی در مورد نحوه توزیع کیفیت محصولات اطلاعات دارند، مبادله میتواند تقریباً به طور کامل واژگون شود.10 سرانجام، مایکل اسپنس در سال 1973 میلادی این پرسش را
مطرح ساخت که در محیط بازار11 رقابتی، فروشندگان کالاهای با کیفیت بالای متوسط، آیا میتوانند با انجام برخی اقدامات هزینهبر این حقیقت را «علامتدهی» کنند؟
در ادبیات امروز اقتصاد اطلاعات، مقالههای نوشتهشده ویکری و میرلس متمرکز بر طراحی یک برنامه مبتنی بر انگیزه از سوی یک انحصارگر با اطلاعات ناقص هستند. فارغ از دارا بودن یک زیان اطلاعاتی، این عموماً به عنوان موردی در نظر گرفته میشود که در آن انحصارگر انگیزه دارد مجموعهای از جایگزینهایی را ارائه کند که (حداقل بخشی از آنها) کارگزاران با ویژگیهای شخصیتی متفاوت را جدا سازد. در رابطه با موردی که میرلس در مقالهاش مطرح کرد، کارگران توانمند بیشتری انتخاب شدند تا درآمدهای بالاتری داشته باشند، اگرچه آنها میدانستند که میبایست مالیات بیشتری را نیز پرداخت کنند و در یک حراجی ویکری، خریدارانی که ارزشهای بالاتری داشتند، انگیزه ارائه پیشنهادهای بالاتری را نیز داشتند.
آکرلوف و اسپنس مدلهایی را بررسی کردند که ساختار رسمی بسیار مشابهی داشتند. کارگزاران دارای اطلاعات ناقص، پیشنهادهایی را ارائه میدادند که موجب به جریان افتادن نوعی از عدم تجانس در سوی دیگر بازار میشد. با این حال، یک تفاوت کلیدی وجود دارد. اکنون به جای آنکه یک کارگزار دارای اطلاعات ناقص وجود داشته باشد، رقابتی میان کارگزاران دارای اطلاعات ناقص شکل گرفته بود. در نتیجه، درحالیکه ویکری و میرلس برنامههای انگیزشی بهینه را مورد مطالعه قرار داده بودند، آکرلوف و اسپنس برنامههای انگیزشی را مطالعه میکردند که نیروهای رقابتی محیط بازار، یعنی برنامههای انگیزشی تعادلی12 را احیا میکرد.
یکی از مباحثههای نظری بزرگ در این ادبیات وسیع، تعیین ویژگیهای شرایطی است که تحت آن برنامههای انگیزشی تعادلی وجود دارند (رایلی، 2001).
علاوه بر ویکری، میرلس، آکرلوف و اسپنس، از دیگر اقتصاددانانی که در حوزه اقتصاد اطلاعات توسعههای علمی قابل توجهی ارائه کردهاند، میتوان به نام جوزف استیگلیتز و مایکل روتچایلد13 اشاره کرد.
استیگلیتز و روتچایلد، یکی از مهمترین مقالات اقتصادی را به رشته تحریر درآوردهاند. نام این مقاله «تعادل در بازارهای رقابتی بیمه: رسالهای در باب اقتصاد اطلاعات ناقص»14 است.
علاوه بر این دو اقتصاددان، جان رایلی15 و رابرت ویلسون16 نیز مباحثی را در حوزه اقتصاد اطلاعات مطرح ساختهاند. رایلی از مفهوم «تعادل واکنشی»17 طرفداری میکند، که در آن یک تعادل ارائهشده تخریب میشود. بر اساس مفهوم تعادل واکنشی، در حوزه نظریه قراردادها و دستمزد بر اساس توان نیروی کار، باید این امکان وجود داشته باشد که قراردادی به لیست قراردادها افزوده شود که اکیداً سودده باشد و اگر سایر بنگاهها نیز اجازه بدهند تا قراردادهای بیشتری به لیست قراردادها اضافه شود، قرارداد مورد اشاره اکیداً غیرسودده نشود.
از سوی دیگر، رابرت ویلسون، مفهومی تحت عنوان «تعادل مقدماتی»18 را ارائه میدهد.
بر اساس نظریه تعادل مقدماتی، برای در هم شکستن یک تعادل پیشنهادشده، باید این امکان وجود داشته باشد که قراردادی به لیست قراردادها اضافه شود که اکیداً سودده باشد و اگر همزمانی قراردادهای غیرسودده از لیست اصلی حذف شوند، همچنان قرارداد مورد اشاره اکیداً غیرسودده نشود.
همانگونه که شرح آن رفت، نظریههای گوناگونی در حوزه اقتصاد اطلاعات ارائه شده و همچنان نیز این شاخه از علم اقتصاد با پرسشهای فراوانی مواجه است که در پی یافتن پاسخ آنهاست.
از جمله موارد کاربرد اقتصاد اطلاعات را میتوان در شاخههایی نظیر اقتصاد نیروی کار، نظریه قرارداد و اقتصاد مالی دانست.
پینوشتها:
1- William Vickrey
2- James Mirrlees
3- George Akerlof
4- Michael Spence
5- Joseph Stiglitz
6- حتی مدت زیادی پس از نوشته شدن این مقالات، لینکهای مستحکم بسیاری هنوز به طور کامل فهمیده نشدهاند.
7- incentives
8- agents
9- auction
10- یک گواه بر آنکه تا چه اندازه ایدههای آکرلوف به طرز غیرمعمولی درک میشدند، میتوان اشاره کرد که مقاله او از سوی دو مورد از ژورنالهای پیشتاز آن زمان رد شد.
11- Marketplace
12- Equilibrium incentive schemes
13- Michael Rothschild
14- Equilibrium in competitive insurance markets: an essay on the economics of imperfect information, The Quarterly Journal of Economics (Oxford Journals), November 1976.
15- John Riley
16- Robert Wilson
17- Reactive equilibrium
18- Anticipatory equilibrium
منابع:
1- Silver Signals: Twenty-Five Years of Screening and Signaling, John G. Riley, Journal of Economic Literature, Vol. XXXIX (June 2001).
2- A Course in Microeconomic Theory, David M. Kreps, 1990, Chapter 17.
3- http: / /en.wikipedia.org /wiki /Michael_Rothschild
دیدگاه تان را بنویسید