آشفته بازار حقوق جهانی کپیرایت در ایران
جزیره نشر ایران
قانون کپیرایت یا حقتکثیر همچنان یکی از آن باید و نبایدهایی است که ایران سالهاست بر سر دوراهیاش مانده، هر چند در ایران از سال ۱۳۰۴ قانون ثبت علائم تجاری تصویب شده است و از اواخر دهه ۴۰ قانون حمایت حقوق مولفان و مصنفان و هنرمندان به عنوان بدنه اصلی حقتکثیر تصویب شد این قانون هرگز به درستی اجرا نشده است.
قانون کپیرایت یا حقتکثیر همچنان یکی از آن باید و نبایدهایی است که ایران سالهاست بر سر دوراهیاش مانده، هر چند در ایران از سال 1304 قانون ثبت علائم تجاری تصویب شده است و از اواخر دهه 40 قانون حمایت حقوق مولفان و مصنفان و هنرمندان به عنوان بدنه اصلی حقتکثیر تصویب شد این قانون هرگز به درستی اجرا نشده است. در عین حال تن ندادن به قانون جهانی کپیرایت یا همان کنوانسیون برن هم بیش از پیش ایران را به عنوان یک پایمالکننده حقوق مولفان خارجی در عرصه بینالمللی شناسانده است.
با این حال همچنان بسیاری اصرار دارند که ایران توانایی پیوستن و رعایت قانون کپیرایت جهانی را ندارد، هر چند طی سالهای اخیر برخی از ناشران ایرانی اقدام به خرید کپیرایت و کسب اجازه از نویسنده خارجی و ناشر اصلی میکنند. اقدامی که بیشتر جنبه اخلاقی دارد و شاید هم یکجور آیندهنگری در آن باشد، اما امتیاز بیشتری شامل حال ناشر نمیکند و درست در همان لحظه که ناشری با پرداخت هزینه اقدام به خرید کپیرایت یک اثر کرده است، ناشر دیگری میتواند به راحتی همان کتاب را ترجمه و وارد بازار کند.
یکی از مصائب بزرگ این سالها ترجمههای متعدد و رونویسیهایی است از ترجمههای دیگران که احتمالاً تنها راهکار مقابله با این وضعیت پذیرفتن قانون جهانی کپیرایت است. شاید با ورود این قانون و اجرایی شدنش در ایران شرایط برای سالم شدن عرصه نشر و جلوگیری از سرقتهای ادبی پیاپی و رونویسی از روی ترجمههای دیگران مهیا شود.
در واقع به نظر میرسد بیش از همه تصمیم برای پیوستن و رعایت کپیرایت به دولت و قانونگذار مربوط میشود. در واقع مترجم و ناشر ایرانی در این میان نقشی ندارند. بنابراین دولت باید پیوستن به قوانین بینالمللی کپیرایت را بپذیرند تا شما ملزم به مراعات آن شوید. هر قدر هم ناشر و مترجم و مولف ایرانی سنگ کپیرایت را به سینه بزند و بگوید که باید به کپیرایت جهانی بپیوندیم تا زمانی که دولت کنوانسیون برن را نپذیرد، عملاً معنا و مفهومی نخواهد داشت.
اما دغدغههایی همچون بالا رفتن قیمت کتاب و کم شدن توانایی خرید مردم و رعایت ضوابطی همچون عدم ممیزی اثر نیز در آن سو مطرح میشود. با این حال بسیاری از ناشران ایرانی بخش خصوصی معتقدند اگر قرار است ایران در معادلات بینالمللی صنعت نشر روزی روزگاری حضور پیدا کند باید تن به این معاهده بینالمللی بدهد و قبول کند که کتاب نویسندگان خارجی را بدون اجازه و پرداخت حقالانتشار در ایران روانه بازار نکند. احتمالاً تا نرسیدن به چنین شرایطی بحث درباره حضور در بازارهای بینالمللی نهتنها بیمعناست که شاید یک جور شوخی باشد. نمایشگاه کتاب تهران سالهای سال است که عنوان بینالمللی را با خود یدک میکشد اما کدام نویسنده و ناشر خارجی است که حاضر باشد با ناشر و مترجمی که کتابش را بدون اجازه ترجمه و منتشر کرده وارد تعامل بشود؟ در چنین شرایطی است که نشر ایران روز به روز بیشتر در جزیره خود فرومیرود.
دیدگاه تان را بنویسید