تاریخ انتشار:
هر فرد ایرانی در مقایسه با همسایگان چقدر تولید میکند؟
تصویر تولید سرانه
برای یافتن میزان کار مفید در طول یک روز، از اصطلاحی اقتصادی با عنوان «بهرهوری» استفاده میشود. بهرهوری یک فرمول مشخص دارد: «مقدار کالا یا خدمات تولیدشده در مقایسه با هر واحد از انرژی یا کار هزینهشده بدون کاهش کیفیت».
برای یافتن میزان کار مفید در طول یک روز، از اصطلاحی اقتصادی با عنوان «بهرهوری» استفاده میشود. بهرهوری یک فرمول مشخص دارد: «مقدار کالا یا خدمات تولیدشده در مقایسه با هر واحد از انرژی یا کار هزینهشده بدون کاهش کیفیت». در واقع بهرهوری «اثربخشی بهعلاوه کارایی» است. مفهومی که به دست آوردن سود بالاتر با هزینه پایینتر را به ذهن متبادر میسازد. این هزینه پایین نیز در نیروی کار مجهز و ماهر، توان مدیریتی و تکنولوژی و ... نهفته است. در واقع، بهرهوری نسبتی است که «کار انجام گرفته» به کاری که «باید انجام میشد» را نشان میدهد. برخلاف تصور خیلیها، بهرهوری مفهومی نیست که مختص یک بنگاه تولیدی یا یک شرکت اقتصادی باشد. بهرهوری از «فرد» آغاز میشود، به یک «گروه» میرسد و در سطح «سازمان» گسترش مییابد. پس از آن است که به رشتههای صنعتی، کشاورزی و خدماتی گسترش پیدا میکند و در سطح «ملی» اقتصاد یک کشور را میسازد تا در قیاس بزرگتر، سطح «جهانی» داشته باشد و چرخهای اقتصاد دنیا را بچرخاند.
اولین بار اقتصاددانانی فرانسوی مانند «فرانسیس کویینی» که بیشتر یک «فیزیوکرات» بود تا یک اقتصاددان، مفهوم بهرهوری را در قرن هجدهم میلادی به کار گرفت. او در سالهایی زندگی میکرد که اروپا نخستین گامها را برای انقلاب صنعتی برمیداشت و زیربنای «کار مفید» در همین سالها در اروپا ساخته شد. «کویینی» برای بالا بردن بهرهوری، راهکارهایی در نظر گرفته است که پایه آنها، «بهبود کیفیت کار» است. از نظر او این بهبودی در کیفیت کار حاصل نمیشود جز با «بهتر بودن رابطه کارگر با کارفرما» و «استفاده از تکنولوژی روز». از اینها گذشته، امروز برای شاخص بهرهوری از روشهای خاصی استفاده میشود؛ اما یکی از معتبرترین رتبه بندیهایی که در زمینه «کار مفید» در کشورهای مختلف انجام میگیرد، رتبهبندی «بانک جهانی» است. این نهاد، هرساله با استفاده از دادههای کشورهای مختلف (عمدتاً این دادهها از سوی کشورها به بانک اطلاعاتی این نهاد منتقل میشود) میزان «تولید سرانه کشورها» را محاسبه میکند. روش بانک جهانی برای این کار ساده است؛ میزان تولید ناخالص داخلی تقسیم بر تعداد کل جمعیت یک کشور شده و عدد به دست آمده تولید سرانه را نشان میدهد. بر اساس آمارهایی که بانک جهانی برای سال گذشته میلادی اعلام کرده است؛ میزان تولید سرانه در دنیا، ظرف چهار سال گذشته از 10 هزار و 22 دلار در سال 2007 میلادی به 12 هزار و 189 دلار در سال 2012 میلادی افزایش یافته است. در این میان، تولید سرانه ایران (بنا بر اطلاعات بانک جهانی) نیز همگام با تولید سرانه دنیا و پایینتر از کشورهای حاشیه خلیج فارس یا ترکیه قرار دارد. البته این موضوع را باید در نظر داشت که نوسان تولید سرانه در این آمارها، بستگی مستقیمی به میزان تولید ناخالص داخلی دارد و شاید از این منظر، کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس که عمده تولید ناخالص داخلی آنها از محل صادرات نفت است؛ بالاتر از ایران قرار بگیرند. کشورهایی به مانند بحرین، قطر، امارات متحده عربی یا عربستان سعودی در این جدول فاصله زیادی با ایران دارند. البته کشوری مانند ترکیه که نفت، منبع اصلی تولید ناخالص داخلی آن نیست نیز با فاصله از ایران پیشی گرفته است. نمودار تهیهشده نشان میدهد که تولید سرانه این کشور در سالهای اولیه قرن 21، یعنی سال 1381 خورشیدی، همراستا با ایران بوده اما رفتهرفته از ایران فاصله گرفته و حالا تولید سرانه این کشور در سال 2012 میلادی به حدود 19 هزار دلار رسیده است. نکته دیگر، تولید سرانه کشور کوچکی مانند آذربایجان است که از سال 2006 جهش پیدا کرده و ظرف شش سال از حدود 2/6 هزار دلار به حدود 11 هزار دلار رشد کرده است. نکته دیگر اینکه، در آمارهای بانک جهانی، میزان تولید سرانه ایران از سال 2009 به بعد اعلام نشده و از این رو، نمیتوان تصویر روشنی از وضعیت تولید سرانه ایران پس از سال 1388 خورشیدی داشت. فارغ از روند جهانی، به نظر میرسد وضعیت ایران در مقابل همسایگان، به نقطه حساسی رسیده است. وقتی تولید سرانه کاهش پیدا کند، میزان استفاده از منابع تولیدشده محدودتر میشود و در نهایت رفاه کلی در سطوح مختلف جامعه است که تنزل پیدا میکند.
اولین بار اقتصاددانانی فرانسوی مانند «فرانسیس کویینی» که بیشتر یک «فیزیوکرات» بود تا یک اقتصاددان، مفهوم بهرهوری را در قرن هجدهم میلادی به کار گرفت. او در سالهایی زندگی میکرد که اروپا نخستین گامها را برای انقلاب صنعتی برمیداشت و زیربنای «کار مفید» در همین سالها در اروپا ساخته شد. «کویینی» برای بالا بردن بهرهوری، راهکارهایی در نظر گرفته است که پایه آنها، «بهبود کیفیت کار» است. از نظر او این بهبودی در کیفیت کار حاصل نمیشود جز با «بهتر بودن رابطه کارگر با کارفرما» و «استفاده از تکنولوژی روز». از اینها گذشته، امروز برای شاخص بهرهوری از روشهای خاصی استفاده میشود؛ اما یکی از معتبرترین رتبه بندیهایی که در زمینه «کار مفید» در کشورهای مختلف انجام میگیرد، رتبهبندی «بانک جهانی» است. این نهاد، هرساله با استفاده از دادههای کشورهای مختلف (عمدتاً این دادهها از سوی کشورها به بانک اطلاعاتی این نهاد منتقل میشود) میزان «تولید سرانه کشورها» را محاسبه میکند. روش بانک جهانی برای این کار ساده است؛ میزان تولید ناخالص داخلی تقسیم بر تعداد کل جمعیت یک کشور شده و عدد به دست آمده تولید سرانه را نشان میدهد. بر اساس آمارهایی که بانک جهانی برای سال گذشته میلادی اعلام کرده است؛ میزان تولید سرانه در دنیا، ظرف چهار سال گذشته از 10 هزار و 22 دلار در سال 2007 میلادی به 12 هزار و 189 دلار در سال 2012 میلادی افزایش یافته است. در این میان، تولید سرانه ایران (بنا بر اطلاعات بانک جهانی) نیز همگام با تولید سرانه دنیا و پایینتر از کشورهای حاشیه خلیج فارس یا ترکیه قرار دارد. البته این موضوع را باید در نظر داشت که نوسان تولید سرانه در این آمارها، بستگی مستقیمی به میزان تولید ناخالص داخلی دارد و شاید از این منظر، کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس که عمده تولید ناخالص داخلی آنها از محل صادرات نفت است؛ بالاتر از ایران قرار بگیرند. کشورهایی به مانند بحرین، قطر، امارات متحده عربی یا عربستان سعودی در این جدول فاصله زیادی با ایران دارند. البته کشوری مانند ترکیه که نفت، منبع اصلی تولید ناخالص داخلی آن نیست نیز با فاصله از ایران پیشی گرفته است. نمودار تهیهشده نشان میدهد که تولید سرانه این کشور در سالهای اولیه قرن 21، یعنی سال 1381 خورشیدی، همراستا با ایران بوده اما رفتهرفته از ایران فاصله گرفته و حالا تولید سرانه این کشور در سال 2012 میلادی به حدود 19 هزار دلار رسیده است. نکته دیگر، تولید سرانه کشور کوچکی مانند آذربایجان است که از سال 2006 جهش پیدا کرده و ظرف شش سال از حدود 2/6 هزار دلار به حدود 11 هزار دلار رشد کرده است. نکته دیگر اینکه، در آمارهای بانک جهانی، میزان تولید سرانه ایران از سال 2009 به بعد اعلام نشده و از این رو، نمیتوان تصویر روشنی از وضعیت تولید سرانه ایران پس از سال 1388 خورشیدی داشت. فارغ از روند جهانی، به نظر میرسد وضعیت ایران در مقابل همسایگان، به نقطه حساسی رسیده است. وقتی تولید سرانه کاهش پیدا کند، میزان استفاده از منابع تولیدشده محدودتر میشود و در نهایت رفاه کلی در سطوح مختلف جامعه است که تنزل پیدا میکند.
دیدگاه تان را بنویسید