مردان مهاجر و زنان اروپا
مهاجرت و پناهندگی
برای جذب صلحآمیز تازهواردان، اروپا باید بر احترام به ارزشهایی چون رواداری و برابری جنسیتی از جانب مهاجران تاکید ورزد.
برای جذب صلحآمیز تازهواردان، اروپا باید بر احترام به ارزشهایی چون رواداری و برابری جنسیتی از جانب مهاجران تاکید ورزد.
چهار ماه پیش، جسد آیلان کردی سهساله، پس از آنکه به همراه برادر و مادرش هنگام تلاش برای رسیدن به ساحل یونان غرق شدند، به وسیله امواج به ساحل ترکیه رسید. عکس آیلان به سرعت معرّف انبوه پناهندگان گریزان از جنگ داخلی سوریه شد. این عکس به تحکیم یک توافق کوچک منجر شد. توافقی مبنی بر اینکه مهاجران خاورمیانه که جان خود را برای رسیدن به اروپا به خطر میاندازند اجازه یابند درخواست پناهندگی دهند. آنگلا مرکل صدراعظم آلمان اعلام کرد کشورش درخواست پناهندگی از طرف سوریهایی را که به مرزهای آلمان رسیدهاند میپذیرد. به نظر میرسید بیشتر کشورهای اروپایی نیز تمایل دارند به این کار اقدام کنند.
اما اروپا هرگز به این توافق نپیوست. کار جذب مهاجران بر عهده آلمان و سوئد، و اندکی کمک از جانب هلند و چند کشور دیگر، گذاشته شد. به تدریج از اشتیاق آلمان و سوئد نیز برای پذیرش تعداد زیادی پناهنده کاسته شد. و اکنون ممکن است وقایع جشن سال نو در کلن و دیگر شهرهای آلمان، آن اشتیاق را برای همیشه خاموش کرده باشد.
در شب حادثه، چند گروه از مردان جوان، که عمدتاً پناهجو بودند، در بیرون ایستگاه قطار کلن به دور زنان حلقه زدند و از آنها سرقت و سپس به آنها تعرض کردند. بیش از 600 زن به پلیس گزارش دادهاند که در این شب قربانی شدهاند. پس از حادثه کلن، هنگامی که مردم اروپا به پناهندگان فکر میکنند، دیگر در ذهن خود تصویری از خانوادههای شکنجهشده یا کودکان نوپا ندارند. در عوض آنها مردان جوان تهدیدکننده و مملو از تبعیضهای جنسیتی رایج در خاورمیانه و شمال آفریقا را میبینند.
جنسیت و پناهگاه
چنین ترسهایی اگرچه رو به زوال است اما بیمعنا نیست. و ذکر این نکته که افراد متهم در حادثه کلن که مشخص شده عمدتاً مراکشی یا الجزایری بودهاند و نه سوری، کمکی به رفع این ترسها نمیکند. به واقع یک شکاف فرهنگی میان اروپای ثروتمند، لیبرال و سکولار با بعضی کشورهایی که مهاجران اخیر از آنجا میآیند وجود دارد. در حال حاضر به دلایل آشکار امکان انجام نظرسنجی در سوریه وجود ندارد، اما نظرسنجی موسسه پیو (Pew) در سال 2013 از مسلمانان سراسر جهان نتیجه هوشیارکنندهای داشت. بیش از 90 درصد مردم تونس و مراکش معتقدند زن باید همیشه از شوهرش اطاعت کند. تنها 14 درصد از مسلمانان عراقی و 22 درصد اردنیها فکر میکنند باید به زنان حق طلاق داده شود. و اگرچه جوامع عرب دیدگاه خشنی نسبت به جرائم جنسیتی دارند، زنانی که خطر میکنند تنها و با لباس چسبان در مکانهای عمومی حاضر شوند، برای مثال در مصر، در واقع تعرض از سوی مردان را به جان میخرند.
احتمال ارتکاب به جرم در میان مهاجران بیش از مردم محلی نیست. اما درست نیست که وانمود کنیم هیچ اختلافی میان دیدگاه برخی مهاجران و مردم کشور میزبانشان وجود ندارد. زنان در اروپا پوشیدن هرآنچه میپسندند، رفتن به هرجایی را که میخواهند حق خود میدانند. هیچ کس اجازه ندارد به آزادی آنان دستدرازی کند.
با این حال، این دیدگاه نشانه غلط بودن تصمیم آلمان مبنی بر اعطای پناهندگی به سوریها نیست. انگیزه اخلاقی از زمان پیدا شدن پیکر بیجان آیلان در ساحل تغییری نکرده است. نیمی از شهرهای سوریه با خاک یکسان شدهاند، صدها هزار نفر جان باخته و دهها هزار نفر در شهرهای تحت محاصره از گرسنگی در حال مرگ هستند. هر هفته هزاران پناهجوی دیگر به یونان میرسند. کشورهایی که درهایشان را به روی این پناهجویان میبندند باید توضیح دهند که آنها در عوض باید به کجا بروند.
به جای تسلیم شدن در برابر هراس اخلاقی، اروپا باید بیندیشد که چگونه سیل مهاجران را مدیریت و به جذب آنها در جامعه کمک کند. یک نقطه آغاز خوب میتواند تاکید بر این موضوع باشد که آنها باید از قانون پیروی کنند. آشکار است که پلیس کلن در دستگیری متعرضان شکست خورد. احتمالاً آنها نتوانستند به موقع متوجه شوند چه اتفاقی رخ داده است، یا اینکه از متهم شدن به نژادپرستی واهمه داشتند. یا اینکه تنها بیکفایتی آنان دلیل ماجرا بوده است. زنان سالها شکایت داشته و دارند که پلیس آلمان در متوقف کردن تعرضات جنسی در میان جمعیتی از افراد مست در جشن اکتبر مونیخ بسیار کند عمل میکند.
ماهیت اصلی این شکست پلیس هر چه باشد، باید اصلاح شود. دوربینهای امنیتی در مکانهای عمومی، محکوم کردن افرادی را که میان جمعیت پنهان میشوند آسانتر میکند. آلمانیها باید بر نگرانی خود نسبت به چنین نظارتی غلبه کنند. خوشبختانه پلیس از اشتباهات خود درس میگیرد و برای جلوگیری از چنین وقایعی راه چاره مییابد. تعرضکنندگان باید مجازات شوند. پناهجویانی که از قانون سرپیچی کردهاند باید زندانی یا اخراج شوند. هیچ کس را نمیتوان به سوریه بازگرداند، اما حق با خانم مرکل است که مراکش و الجزایر به اندازه کافی برای استرداد مهاجران امن هستند.
کار و خانواده
هنگامی که صحبت از پذیرش تازهواردان به میان میآید، اروپا باید یک یا دو مورد را از آمریکا بیاموزد، که پیشینه بهتری در این زمینه دارد. آموزش به مهاجران نسبت به اینکه باید هم به قانون و هم به هنجارهای محلی همچون رواداری و برابری جنسیتی احترام بگذارند امپریالیسم فرهنگی محسوب نمیشود. همچنین ضروری است بستری فراهم شود که مهاجران با سهولت بیشتری بتوانند کار پیدا کنند. این یک هدف اقتصادی دارد: کارگران جوان خارجی بیش از دستمزد خود کار میکنند و میتوانند به مشکل سالخورده شدن اروپا کمک کنند. این امر یک هدف فرهنگی نیز دارد: مهاجرانی که کار میکنند بسیار سریعتر از مهاجرانی که مجبور به بیکار نشستن در محلههای فقیرنشین هستند جذب جامعه میزبان میشوند. در بلندمدت، بیشتر فرزندان این مهاجران با ارزشهای اصلی اروپا سازگار میشوند، اما مساله در کوتاهمدت همچنان پابرجاست.
بیشتر مهاجرانی که از خطرناکترین مسیرها به اروپا آمدهاند، مانند گذشتن از دریای مدیترانه با قایقهای زهوار دررفته، مردان جوان هستند. در کل آنها تفاوت اندکی در نسبت جمعیتی جنسیتی در اروپا ایجاد میکنند، اما در بعضی مناطق و ردههای سنی این نسبت را بر هم میزنند. این امر خود یک مشکل است: مناطقی با تعداد بیشتر مردان جوان و مجرد نسبت به زنان، بیشتر مستعد خشونت هستند، به خصوص اگر این مردان شغلی نداشته باشند. به همین دلیل محدود کردن پناهجویان در مورد به همراه آوردن همسر و دیگر اعضای خانوادهشان احمقانه است؛ مسیری که هماکنون دانمارک در پیش گرفته است.
فرآیند جذب پناهندگان ساده و سریع نیست، اما کاری درست و در نهایت به نفع اروپاست. در حالت ایدهآل، تمام کشورهای اروپایی نقش خود را بازی میکنند. شرمآور است که تعداد بسیار کمی از کشورها برای جذب تنها بیش از چند پناهجوی سوری موافقت کردند. دولتهای اروپایی باید برای بهتر کردن آژانس مرزی در نظارت بر مرزهای خارجی اروپا موافقت کنند. حتی در آلمان، این خطر وجود دارد که خانم مرکل ناچار شود سیاست دلسوزانه خود را کنار بگذارد. اگر او قصد حل و فصل این مشکل را دارد، باید بار دیگر رهبری اروپا را به دست گیرد، و بگوید چگونه آلمانیها میتوانند سیاست خوشامدگویی خود را اجرایی کنند و چگونه تازهواردان میتوانند و باید خود را با ارزشهای اروپایی سازگار کنند.
منبع: اکونومیست
دیدگاه تان را بنویسید