بازار جهانی، نفت ایرانی
بازارهای بزرگ مصرف نفت جهان، شامل آمریکا، اروپا و آسیاست. عمده بازارهای مصرف دنیا، این سه بازار هستند که در کنار آنها بازارهایی مثل آفریقا و آمریکای لاتین وجود دارند.
بازارهای بزرگ مصرف نفت جهان، شامل آمریکا، اروپا و آسیاست. عمده بازارهای مصرف دنیا، این سه بازار هستند که در کنار آنها بازارهایی مثل آفریقا و آمریکای لاتین وجود دارند. از ابتدای انقلاب اسلامی، نفت ما به آمریکا صادر نمیشد و عمده صادرات نفت ما به اروپا و آسیا بود. بعد از تحریم اروپا، بازار ما تقریباً به آسیا محدود شد. برنامه تحریمکنندگان این نبود که یکباره صادرات نفت ایران را از بازار خارج کنند. به همین دلیل، از ابتدای تحریم، اروپاییها واردات را قطع کردند؛ ولی آمریکا به چند کشور مجوز تداوم واردات داد. تعدادی از این کشورها، آسیایی بودند. این کشورها اجازه داشتند نفت ایران را بخرند و در نتیجه مشکلی نداشتند. این کشورها با تمدید مجوز به شرط کاهش 10 تا 15درصدی واردات نفت از ایران، میتوانستند از ایران نفت وارد کنند. برنامه آمریکا این بود که به تدریج، نفت ایران را از بازار خارج کنند. این کار دو دلیل داشت. نخست اینکه خروج ایران از بازار، میتوانست شوکی به بازار وارد کند که نمیخواستند این شوک وارد و نابسامانی در بازار نفت ایجاد شود؛ لذا میخواستند به صورت ملایم این نفت را از بازار خارج کنند. دوم این بود که خود
کشورهای واردکننده برای جایگزینی نفت ایران، نیاز به زمان داشتند. این کار باید در یک برهه زمانی انجام میشد و به طور ناگهانی، هم کشورهای مصرفکننده را دچار مشکل میکرد و هم بازار جهانی دچار شوک میشد.
بعد از مذاکرات ژنو اعلام شد صادرات نفت در همین سطح باقی میماند و بحث هر شش ماه کاهش 10 تا 15 درصد را از دستور کار خارج کردند. یعنی کاهشهایی که در حال انجام بود، بیش از آن ادامه نمییابد. اگر مذاکرات موفق بود و توافق نهایی شد، میتواند به لغو کلیه تحریمها بینجامد. من اخیراً دو اظهار نظر از دو مقام مسوول در رابطه با صادرات نفت ایران مشاهده کردهام. یکی از این مقامات، صادرات نفت ایران را یک میلیون بشکه در روز و دیگری حدود 6/1 میلیون بشکه در روز اعلام کرده است. این دو اظهارنظر، همخوانی ندارد. ارقام اعلامی از سوی دو معاونت وزارتخانه نباید اینقدر تفاوت داشته باشد. وقتی ما میگوییم صادرات نفت، ممکن است در یکی از آمارها نفت خام و میعانات و نفت کوره و LPG لحاظ شده باشد و ممکن است در دیگری منظور نفت و فرآوردههای نفتی یا صرف نفت خام باشد. من اطلاعی از علت این تفاوت در آمارها ندارم.
ما در تمام دورانها، هم قراردادهای بلندمدت یکساله و هم قراردادهای تکمحموله داشتهایم. البته درصد این دو نوع قرارداد متفاوت است. گاهی درصد قراردادهای تکمحموله خیلی اندک و گاهی قابل توجه است. اما به طور کلی معمولاً قراردادها یکساله است و در پایان هر سال، برای سال بعد تمدید میکنند. در برخی موارد با توجه به اینکه برخی از کشورهایی که قرارداد بلندمدت میبندند، با توجه به مشکلاتی مثل تعمیرات یا آتشسوزی یا خرابی وضعیت دریا و مشکلات بارگیری و تخلیه در عملیات، ممکن است برداشت یک مشتری کم شود یا به تعویق بیفتد، این نفت را باید به صورت تکمحموله فروخت. درصد تکمحموله به طور متوسط بین 10 تا 20 درصد است.
بازار نفت، بسیار پرنوسان است و ممکن است اتفاقی بیفتد و عرضه یا تقاضا برخلاف پیشبینی، تغییر کند. آن چیزی که از قبل قابل پیشبینی بود، این بود که عرضه در حال رشد است. چرا که تولید نفتخامهای غیرمرسوم مثل نفت شیل و از این دست، در منطقه آمریکا در حال افزایش است. در کنار این، یکسری از تولیدکنندگان برنامههای توسعه افزایش ظرفیت را اجرا کردند؛ مثل عراق، عربستان، کویت و امارات عربی متحده. وقتی برنامههای توسعه ظرفیت اجرا میشود، سرانجام بعد از چند سال به تولید نفت میرسد و این نفت وارد بازار میشود. یکسری از کشورها سرمایهگذاری کردند و هر سال مقداری نفت جدید وارد بازار میشود. این میتواند به افزایش عرضه بینجامد. البته اگر تقاضا در کنار آن تقویت شود، تولید نفت جذب میشود وگرنه تعادل بازار به نفع عرضه به هم میخورد.
مدتی قبل آمریکاییها نکتهای اعلام کردند که به نظر من توجه کافی بدان صورت نگرفت. اعلام کردند یکی از دلایلی که میتوانند در شرایط فعلی از بازار نفت ایران چشمپوشی کنند، این است که بازار نفت این اجازه را به آنها میدهد. این نشان میدهد قبلاً بازار نفت، چنین اجازهای را به آنها نمیداده است. درست است که موضوع سیاسی است، اما بازار هم این اجازه را به آنها داده است. یعنی جایگزینهای نفت ایران را ابتدا در اختیار گرفتند و بعد اقدام کردند.
دیدگاه تان را بنویسید