سیدمهدی حسینی از افول و صعود صادرات نفت ایران میگوید
به افزایش بیشتر صادرات نفت امیدوارم
معرفی فردی که روزگاری معاون وزیر نفت در امور بینالملل بوده، زمانی را در مدیریت شرکت ملی صنایع پتروشیمی ایران گذرانده، در سمت قائممقام مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران فعالیت کرده و به عنوان بنیانگذار قراردادهای نفتی بیع متقابل در ایران شناخته شده است، چندان دشوار نیست.
معرفی فردی که روزگاری معاون وزیر نفت در امور بینالملل بوده، زمانی را در مدیریت شرکت ملی صنایع پتروشیمی ایران گذرانده، در سمت قائممقام مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران فعالیت کرده و به عنوان بنیانگذار قراردادهای نفتی بیع متقابل در ایران شناخته شده است، چندان دشوار نیست. سیدمهدی حسینی با این حجم از تجربهها و سوابق پیشین، اکنون از طرف زنگنه مسوولیت کمیته بازنگری قراردادهای نفتی را بر عهده دارد؛ کمیتهای که قرار است با بازنگری در قراردادهای نفتی (که نخستین مرحله از رونمایی آن در اسفند سال گذشته صورت گرفت)، زمینه حضور مجدد غولهای نفتی دنیا را در ایران فراهم کند. حسینی در گفتوگو با «تجارت فردا»، از سهم عوامل مختلف در کاهش صادرات نفت ایران میگوید، توافق ژنو را زمینهای برای افزایش صادرات نفت میداند و در عین حال عنوان میکند سهم اصلی در افزایش صادرات نفت، از آن مدیریتی است که توانست از چنین فرصتی بهره ببرد.
آقای حسینی به عنوان نخستین سوال، از کاهش صادرات نفت ایران شروع کنیم. حتی در دوران پیش از تحریمها نیز صادرات نفت ایران در حال کاهش بود و بعد از تحریم، این روند تشدید شد. عوامل اصلی کاهش صادرات ایران در دوره گذشته چه بودند؟
چند عامل بر کاهش صادرات نفت ایران در دوره گذشته موثر بوده است. نخستین عامل، کاهش تولید بود که از مسائلی همچون مدیریت حفظ ظرفیت تولید به لحاظ فنی، مدیریت پروژهها و طرحها و نیز مدیریت شرکتهای بهرهبرداری ناشی میشد. کاهش تولید باعث شده بود ظرفیتهای صادراتی ما کاهش پیدا کند. وقتی تولید 2/4 میلیون بشکه در روز بود، و از این رقم 6/1 میلیون بشکه در روز برای پالایش مصرف میشد، بقیه تولید میتوانست صرف صادرات شود. حال اگر این ظرفیت تولید، یک میلیون بشکه کاهش پیدا کند، ظرفیت پالایش داخل تعطیل نمیشود، بلکه نهایتاً ظرفیت صادراتی کاهش مییابد. بخشی از کاهش صادرات به تحریم برمیگشت که ما در مواردی با تحریم مواجه بودیم. تحریم، بودجههای طرحها و تامین تجهیزات را تحت تاثیر قرار میداد و همینطور بر عدم همکاری شرکتهای نفتی که میتوانستند در این مقوله به لحاظ سرمایه و دانش فنی
مفید واقع شوند، موثر بود. در دوره تحریم، نفت خریداری نمیشد و مسائلی در رابطه با انتقال پول و تحریم سیستم بانکی هم وجود داشت. بحث دیگر مربوط به مدیریت بود. به صورت سنتی، با یکسری از شرکتها کار میکردید که الان آنها با شما کار نمیکنند. شما باید به گونهای مدیریت میکردید که بازارهای جدید درست کنید و بازارهای قبلی اصلاح شود. البته قطعاً افرادی بودند که در این زمینه تلاش میکردند، ولی کار را باید کاردان انجام دهد تا موفقیت داشته باشد.
در طی چند ماه اخیر صادرات نفت ایران از روند نزولی خارج شد و به صورت تصاعدی افزایش یافت. علت را در چه میبینید؟
مذاکرات ژنو که هماکنون روند مطلوبی را طی میکند، بر فضای بازار موثر است. اما هنر کار این است که اولاً، از این فضا، حداکثر استفاده صورت گیرد و بهترین برداشت انجام شود و دوماً، این مقوله مدیریت شود. طراحی سیستم به گونهای صورت گیرد که حداکثر استفاده انجام شود. همین حداکثر استفاده باعث شده که در ماههای اخیر صادرات نفت افزایش یابد. آقای زنگنه و تیم ایشان، افرادی هستند که در این کار خبره شدهاند. مهمتر از همه، حضور تیمی است که امید به آینده دارد و بیش از مسائل حاشیهای، کار در آن مطرح است؛ لذا اینها عوامل موثر بر صادرات است، هر چند مذاکرات ژنو هم بیتاثیر نیست.
یکی از اتفاقاتی که در دوره جدید افتاد، خروج افراد و موسساتی بود که به فروش نفت ایران میپرداختند. پیشبینی اولیه این بود که خروج آنها، موجب کاهش صادرات نفت شود ولی دقیقاً عکس این مساله اتفاق افتاد. تحلیل شما چیست؟
خب این نشان میدهد آن تجربه، تجربه خوبی نبوده است. حضور بخش خصوصی به صورت مطلق بد نبود، اما مدیریت نشده بود. ما نمیتوانیم بگوییم فردی که برای مثال پنبه صادر میکرد، بیاید و از فردا در بازار جهانی، نفت بفروشد. او تاجر است، ولی نفتفروش نیست. فروش نفت، یک کار حرفهای و با ویژگیهای بسیار پیچیده شناخت بازار همراه است. بازار، روابط، ویژگیهای نفت و بازار، خریداران، معاملهکنندگان، شرکتهای نفتی، پالایشگاهها و پالایشگرها، همه باید شناخته شوند و به مثابه تارهای درهمتنیدهای هستند که شما باید در آن زندگی و با آن رشد کرده باشید تا بتوانید به فردی تبدیل شوید که میتواند نفت بفروشد. اینگونه نیست که کسی خلقالساعه از بازار پنبه و خشکبار بیاید و نفت و فرآوردههای نفتی بفروشد. فشارهای ناشی از تحریم و کاهش صادرات، ما را در این مقوله به بیراهه کشاند. بخش خصوصی باید به صورت تدریجی به
بازار وارد شود و با آموزشها و یادگیریها همراه باشد. یک زمانی این بحث مطرح شد و خود من به برگزاری کارگاههای آموزشی با همکاری اتاق بازرگانی کمک کردم تا بخش خصوصی بیاید و آموزش ببیند که بازار نفت چیست و بتواند خود را ارزیابی کند. کار، سخت است و باید دانش و تجربه کافی را کسب کرد. وقتی بخش خصوصی یاد بگیرد، آرامآرام میتواند وارد کار شود. اما این روند طی نشد. یکهو هر نهاد و گروه و دسته و موسسهای وارد نفتفروشی شدند و از این ماجرا، پدیدههایی مثل بابک زنجانی به وجود آمد. با شناختی که من از آقای زنگنه دارم که سلامت برای ایشان اصل اول است، ایشان نمیتوانست کار را به این شکل شلوغ و با پتانسیل فساد ادامه دهد.
این مسائل اغلب مربوط به عرضه نفت توسط ایران بود. برخی معتقدند در شرایط فعلی، بازار با مازاد عرضه روبهروست. آیا بازار جهانی در شرایط فعلی کشش حضور مجدد ایران را دارد؟
بازار به دو شکل تحلیل میشود: Spot یا لحظهای و بلندمدت. در تحلیل Spot و لحظهای، بازار همیشه Volatile و در حالت عدم پایداری است و حتی فصل به فصل هم متفاوت است. مثلاً بیشترین تقاضا در زمستان و تابستان است و کمترین تقاضا در بهار؛ لذا تغییرات بالا و پایین دارد. اما اگر در پی یک تحلیل درازمدتتر باشید، تقاضا رو به رشد است. چرا که رشد جمعیت و رشد اقتصادی وجود دارد. حتی در شرایط فعلی که اقتصادهای بزرگ دنیا دچار بحران هستند، نمیتوان گفت جهان با رشد اقتصادی روبهرو نیست. الان رشد اقتصادی جهان حدود سه تا چهار درصد است و متناسب با این هم مصرف انرژی بالا میرود. استاندارد زندگی به ویژه در کشورهای پرجمعیتی مثل چین و برخی کشورهای آفریقایی در حال تغییر است. همه اینها، به معنای مصرف انرژی بیشتر است که در راس همه آنها با سهم نزدیک به 40 درصد در سبد انرژی، نفت وجود دارد. نمیتوان اینها را نادیده گرفت و گفت تقاضا رشد نمیکند. البته در
درازمدت، ملاحظات زیستمحیطی هم وجود دارد. دنیا نگران آلودگی هواست و کنوانسیونهایی برای انتشار CO2 تصویب شده که بر کاهش آلودگی و در نتیجه میزان تقاضا موثر است. بحث تکنولوژی نیز وجود دارد که در واقع یک شمشیر دولبه است: میتواند راندمان تولید را در بخش عرضه بالا ببرد و موجب افزایش عرضه شود؛ یا از سوی دیگر با افزایش راندمان مصرف، باعث کاهش مصرف شود. برآیند همه اینها در روند درازمدت نشان میدهد حدود سه تا چهار درصد در سال افزایش تقاضا وجود دارد و متناسب با آن هم عرضه وجود دارد. تقاضا با نگاه بلندمدت، رشد میکند ولی در یک تحلیل لحظهای ممکن است اینگونه به نظر نرسد. نکته دیگر، ظرفیت مازاد کشورهای تولیدکننده است که به بازار فشار میآورد. این ظرفیتها، کاهش پیدا کرده است. یک زمانی اوپک همواره ظرفیت مازاد سه تا چهار میلیون بشکه داشت که به بازار فشار میآورد و موجب میشد زمانی که بحث سهمیهبندی یا کاهش تقاضا مطرح بود، اعضا خارج از سهمیه تولید کنند. اما سالهاست ظرفیت تولید عربستان حدود 10 تا 12 میلیون بشکه در روز ثابت مانده است و دیگر بحثی از افزایش ظرفیت به 16 میلیون در روز وجود ندارد. در مورد کویت یا امارات متحده
عربی همینطور است؛ لذا سرمایهگذاری کافی مطرح نشده است. بنابراین در مجموع، در درازمدت تقاضا وجود دارد و فشار ناشی از ظرفیت مازاد، کاهش پیدا کرده است. در یک پریود منطقی درازمدت، تقاضا افزایش مییابد و حتی در مورد افزایش عرضه سوال وجود دارد. چرا که در بخش عرضه، سرمایهگذاری لازم انجام نشده است.
تولید از منابع شیل و افزایش ظرفیت در کشورهایی مثل عراق موجب افزایش عرضه نمیشود؟
اتفاقی که این روزها در بازار افتاده، تولید از منابع Unconventional (غیرمعمول) خصوصاً در آمریکاست. اینها بر بازار موثر بودهاند. اینها با توجه به نوظهور بودن، به صورت آنی یک پالس به بازار میدهند؛ ولی با توجه به هزینههای تولید بسیار بالا که شاید حدود 50 تا 60 دلار به ازای هر بشکه باشد، نمیتوانند در رقابت با نفتهای پنج، شش دلاری خاورمیانه دوام داشته باشند. هر چند در نهایت آثار خود را بر بازار دارند. در مورد عراق هم عددهایی در مورد افزایش تولید نفت در سال 2017 مطرح میشد. اما به نظر من بازار نفت در مقوله سرمایهگذاری، بیشتر احساسی رفتار کرده است تا منطقی. زمانی که شوروی سابق فروپاشید و جمهوریهای مشترکالمنافع پیدا شدند، موجی راه افتاد که خزر، خلیج فارس دوم است. شرکتهای خارجی در آذربایجان و ترکمنستان و قزاقستان، شروع به سرمایهگذاری کردند تا بتوانند دهها میلیون بشکه نفت تولید کنند که اینطور نشد. عین همین یورش، به عراق صورت گرفت. وقتی صدام سقوط کرد و فضا قدری مساعد شد، شرکتهای خارجی هجوم آوردند و گفتند
میخواهند 12 میلیون بشکه نفت تا سال 2017 تولید کنند. چنین چیزی امکان ندارد. حتی شش میلیون بشکه هم زیر سوال است؛ لذا بازار قدری احساسی است. اینکه عراق نقش بزرگی خواهد داشت، قطعاً همینطور است. در گزارشهای آژانس بینالمللی انرژی، اداره اطلاعات انرژی آمریکا و گزارشهای شرکتهای نفتی مثل بیپی و شل، بیشترین سهم در تامین تقاضای آتی دنیا را عراق و عربستان دارند؛ و البته سهمی هم برای ایران در این جمعبندیها وجود دارد. اما عددهایی که در رابطه با عراق اعلام میشود، چندان منطقی به نظر نمیرسد؛ لذا در مجموع سرمایهگذاریهایی که متناسب با تقاضا باشد، اتفاق نمیافتد و در عین حال تولید کشورهای اوپک چند سالی است که ثابت باقی مانده است و پیشبینی میشود آهستهآهسته افزایش یابد. در بازار آینده، تولید غیراوپک آهستهآهسته کاهش مییابد و به سهم پیشبینیشده 55درصدی نخواهد رسید لذا در مجموع میتوان نگران آینده عرضه دنیا بود. این نگرانی موجب میشود تحریمکنندگان نفت ایران، نه فقط ملت ما، بلکه شرکتهای نفتی خودشان و دنیا را تحریم کنند. یعنی یک نگرانی بینالمللی برای عرضه وجود دارد. وقتی تحریم میکنند و سرمایهگذاری انجام
نمیشود، دنیا از منبع بزرگی مثل ایران که به لحاظ مجموع نفت و گاز بزرگترین ذخایر را دارد، محروم میشود.
شما در مورد علل کاهش صادرات، به کاهش ظرفیت تولید اشاره کردید. اصلیترین برنامه افزایش ظرفیت تولید ظاهراً در حوزه غرب کارون است که در صورت تحقق، ظرفیت تولید نفت و متعاقباً صادرات میتواند تا حدود یک میلیون بشکه در روز افزایش یابد. این ارقام را چقدر قابل تحقق میدانید؟
بخش عمدهای از سرمایهگذاری، از منابع خارجی خواهد بود. صنایع نفت و گاز سرمایهبر هستند و نمیتوانند به سرمایههای داخلی محدود شوند. قاعده بازی هم این نیست که صنایع نفت و گاز صرفاً با پول داخلی توسعه پیدا کنند. ما با مشکل تحریم روبهرو هستیم که در شرایط فعلی نمیتوانیم سرمایهگذاری خارجی را جذب کنیم؛ لذا برنامه اعلامشده توسط آقای زنگنه، برنامه درستی است. ایشان میگویند غرب کارون توسعه پیدا میکند و این منطقه پتانسیل افزایش تولید تا یک میلیون بشکه در روز را دارد. بخشهایی از این توسعه شروع شده است و حتی با شرایط تحریم، امکان رسیدن به ظرفیت برنامهریزیشده وجود دارد. این در شرایطی بود که تحریم وجود داشته باشد. اگر تحریمها لغو شود، در همه بخشها میتوانیم به جذب سرمایهگذاری و توسعه میادین امیدوار باشیم؛ لذا دو سناریو وجود
دارد: با تحریم و بدون تحریم. امیدواری شخصی من این است که تحریمها با توجه به روند مثبت مذاکرات، برداشته خواهند شد.
اگر این روند مثبت ادامه داشته باشد، احتمالاً بتوان به تداوم صادرات در رقم فعلی هم امیدوار بود.
من امیدوارم این حتی بیشتر هم شود. با هنری که آقای زنگنه و همکاران ایشان دارند، وضعیت صادرات بهتر خواهد شد.
دیدگاه تان را بنویسید