کارمندی دولت هنوز شغل خوبی است؟
کرختیِ سازمانی
اولین لایحه استخدام کشوری ۲۲ قوس(آذرماه) ۱۳۰۱ شمسی با عنوان «قانون استخدام کشوری» به تصویب مجلس شورای ملی رسید.
اولین لایحه استخدام کشوری 22 قوس (آذرماه) 1301 شمسی با عنوان «قانون استخدام کشوری» به تصویب مجلس شورای ملی رسید. این لایحه که در پنج فصل «ورود به خدمت»، «مراتب خدمت و ارتقای رتبه»، «طریق محاکمه و مجازات»، «تقاعد و وظایف» (بازنشستگی و مستمری) و «مواد مخصوصه» تنظیم شده بود، 74 ماده داشت. پیش از تصویب این لایحه، نظام اداری ایران آرامآرام در حال پا گرفتن بود. تقریباً از دوران قاجار و پیش از انقلاب مشروطه، شکلگیری سازمانهای دولتی آغاز شده بود، اما رضاخان بود که پس از به قدرت رسیدن، در جهت تثبیت اقتدار حکومت تازهاش، سامان دادن به نظام اداری ایران را در دستور کار خود قرار داد. مراجعه به خاطرات ایرانیان نشان میدهد از سالهای اولیه همین قرن، علاقه به کارمندی دولت در میان مردم و بهویژه فارغالتحصیلان بالا بوده است. آیا این علاقهمندی به خدمت دولت از نظر جامعهشناختی نشانگر ویژگیهای خاصی در میان مردم ایران است؟ آیا سازمانهای دولتی ایرانی از آغاز شکلگیری ویژگیهایی داشتهاند که اشتغال در آنها را برای ایرانیان جذاب میکرده است؟ اساساً مهمترین عواملی که مردم ایران را به «مستخدمی» یا کارمندی دولت علاقهمند
کرده چه بوده است؟ این عوامل در گذر تاریخ تغییراتی هم داشتهاند؟ به دیگر بیان آیا امروزه نیز مردم مانند دهههای گذشته علاقه دارند به خدمت دولت درآیند و کارمند سازمانهای دولتی شوند؟
سازمانهای دولتی در ایران سالهاست در معرض انتقادها و اتهامهای مختلف از فساد و دریافت رشوه تا کمکاری و از سر باز کردن امور ارباب رجوع هستند. مسائلی مانند پاس دادن ارباب رجوع به طبقات، بخشها و حتی واحدها و شعبههای مختلف، گم کردن پروندههای مردم و رد کردن ارباب رجوع به بهانه حاضر نبودن کارمند یک بخش در محل خدمتش جزو گلههای همیشگی ایرانیان از کارمندان ادارهها و سازمانهای دولتی بوده است. اما چرا سازمانهای دولتی ایران با این ویژگیهای منفی شناخته شدهاند؟ آیا میتوان علت این مساله را در روند شکلگیری بوروکراسی در ایران جستوجو کرد؟ و گذشته از همه این پرسشها، آیا بین ویژگیهای منفی سازمانهای دولتی و علاقه مردم به استخدام در این ادارات ارتباطی وجود دارد؟
چندی پیش علی ربیعی، وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی، در یک برنامه تلویزیونی تصور خوشبختی با درس خواندن را اشکالی فرهنگی توصیف و اظهار کرد: «هماکنون یک نفر جوشکار ماهر ماهانه بیش از سه میلیون تومان درآمد دارد و باید تفکر اشتباهِ استخدام به معنای شغل را از ذهنمان بیرون بریزیم.» به نظر میرسد سخنان این مقام مسوول گویای سیاستهای دولت برای کاهش استخدام دولتی است. او همچنین گفت: «هماکنون برای ایجاد یک شغل در پالایشگاهها ۱۲ میلیارد تومان هزینه لازم است؛ در حالی که میتوان در مشاغل متوسط با ۵۰۰ میلیون تومان و مشاغل خُرد نیز با ۲۰ میلیون تومان شغل ایجاد کرد. بنابراین در حال حاضر به دنبال ایجاد مشاغل خُرد و خانگی و اتصال به بازارهای جهانی هستیم.» البته چنین اظهاراتی تازگی ندارند. در یکی، دو دهه اخیر با مطرح شدن موضوع ضرورت کوچک شدن دولت و کاهش تصدیگریهای دولتی، بارها بر لزوم کاهش استخدامهای دولتی تاکید شده است. فرصتهای شغلی بخش خصوصی نیز روندی رو به گسترش را طی میکند. از سوی دیگر در سالهای اخیر با کم شدن درآمدهای نفتی دولت، میزان حقوق بعضی از کارکنان به اندازه گذشته رشد نداشته است. آیا این مسائل بر میل
مردم به استخدام در بخش دولتی اثری گذاشته و جذابیت کارمندی دولت را کم کرده است؟ آیا با وجود این شرایط هنوز کارمندی دولت میتواند شغل خوبی باشد؟ وضعیت کنونی سازمانهای دولتی بر رضایت شغلی و هویتی کارمندان چه اثراتی دارد؟
دیدگاه تان را بنویسید