آیا کارمند بودن دیگر جذاب نیست؟
جایی برای بهرهور نبودن
در پاسخ به این پرسش که «آیا کارمند دولت بودن دیگر جذابیت ندارد؟» باید به این موضوع توجه کرد که شاید کارمند دولت بودن دیگر برای گروهی از افراد جذابیت چندانی نداشته باشد، اما ویژگیهای جامعه ما و شکلگیری سازمانهای دولتی در کشور ما به صورتی است که کارمندی دولت هنوز برای گروه زیادی از مردم جذابیت دارد.
در پاسخ به این پرسش که «آیا کارمند دولت بودن دیگر جذابیت ندارد؟» باید به این موضوع توجه کرد که شاید کارمند دولت بودن دیگر برای گروهی از افراد جذابیت چندانی نداشته باشد، اما ویژگیهای جامعه ما و شکلگیری سازمانهای دولتی در کشور ما به صورتی است که کارمندی دولت هنوز برای گروه زیادی از مردم جذابیت دارد. نظام اداری به شکل مدرن و امروزی از دوران رضاشاه شکل گرفته است. ما در ایران بخش خصوصی به معنای رایج در دنیا نداشتهایم. در کشورهای توسعهیافته، همیشه بازرگانان از جایگاه خاصی برخوردار هستند، اما در کشور ما به این شکل نبوده و تجارت هم به شکل غرب رونق نداشته است. در چنین شرایطی رضاشاه یک نظام اداری قوی ایجاد میکند با هدف اینکه به پشتوانه این نظام اداری، توسعهای را که در ذهن داشته محقق کند. حقوق و دستمزد مدون و قانونی، امنیت شغلی و استخدام بلندمدت از ویژگیهای این نظام اداری بوده که جذابیت داشته و بهترین موقعیت شغلی که در آن دوره جوانان فارغالتحصیل از دانشگاههای خارجی و بعضاً ایرانی میتوانستند داشته باشند، در بخش دولتی بوده است. در کشور ما هیچگاه برای بخش خصوصی و بازرگانان جایگاه خوبی وجود نداشته، امور
اقتصادیمان از ثبات برخوردار نبوده و در نهایت فعالیت در این بخشها همواره با نوعی عدم امنیت روانی همراه بوده است، و در مقابل، امنیت روانی در بخش دولتی باعث اقبال بسیار زیادی به این بخش شده است.
جذابیت کارمندی دولت کمتر شده است؟
در شرایط امروز که حقوق و مزایای بخش دولتی محدود است و فرصتهایی که در بخش خصوصی برای رشد اقتصادی وجود دارد، در بخش دولتی فراهم نیست، امکان دارد بهویژه برای کسانی که به دنبال درآمدهای بالا هستند، بخش دولتی جذابیتی نداشته باشد و افراد بلندپرواز و موفقیتطلب چندان اقبالی به بخش دولتی نداشته باشند. علاوه بر این روند جهانی به سمت کوچکسازی دولتها و دادن فضا به بخش خصوصی در حرکت است، اما من فکر میکنم همچنان به دلیل امنیت شغلی بیشتر در بخش دولتی اقبال به آن بیشتر است. البته در حال حاضر در بخش دولتی هم امنیت شغلی کم شده و بسیاری از استخدامهای دولتی هم کوتاهمدت است. چنین عواملی از جذابیتهای بخش دولتی کم میکند، ولی به هر حال هنوز هم به دلیل شرایط نامطلوب اشتغال در کشور ما، بخش دولتی به ویژه برای زنان جذابیت دارد هرچند قطعاً این جذابیت نسبت به گذشته کمتر شده است.
مقایسه کارمندی دولت در ایران و دیگر کشورها
موضوع دیگر تفاوت کارمندی دولت در ایران و کارمندی دولت در کشورهای توسعهیافته است. به نظر میرسد مهمترین تفاوتی که ما با این کشورها داریم، بیکاری پنهان در نظام اداریمان است. در کمتر کشور توسعهیافتهای دیده میشود که ساعت کار مفید کارمندان در کل هفته حدود دو ساعت باشد. چه قبل و چه بعد از انقلاب، دولتها در بخش عمومی، با اتکا به درآمدهای نفتی بسیار بیشتر از میزان مورد نیاز نیرو استخدام کردهاند، به استخدام در بخش عمومی به عنوان یک کار تامین اجتماعی نگاه کردهاند و کوشیدهاند ایجاد اشتغال کنند. آمارها نشان میدهد تعداد مدیران دولتی ما از تعداد کل کارمندان دولت ژاپن بیشتر است. این موضوع باعث بیکاری پنهان در بخش دولتی و کاهش ساعت مفید کار اداری در ایران شده است. ما حقوق کارکنان را به ازای زمان حضورشان در محل کار پرداخت میکنیم و بهرهوری و کارایی افراد را مد نظر قرار نمیدهیم. همین عامل باعث شده کسانی که به دنبال کار راحت و حقوق ثابت آخر ماه هستند، بخش دولتی را ترجیح بدهند. البته بیتوجهی به شاخصهای بهرهوری و کارایی و همچنین بیکاری
پنهان باعث میشود احساس رضایت کارمند دولت کاهش پیدا کند. ممکن است کارمندان از اینکه وظایف زیادی ندارند خوشحال باشند، اما همین عامل باعث میشود از نظر درونی احساس مفید بودن و افتخار به کارشان نداشته باشند و به شغلشان صرفاً به عنوان وسیلهای برای گذران امور نگاه کنند.
تبعات استخدام دولتی غیرتخصصی
از سوی دیگر در بخشهای استخدامی نیز استخدامهای دولتی مهارتمحور نیستند. آزمونهای کلی برگزار میشود که در آنها دروس سطح دبیرستان شامل ریاضی، ادبیات و تعلیمات دینی را میسنجند. بعد از برگزاری آزمون هم مصاحبههای شغلی انجام میشود که این مصاحبهها هم عمدتاً تخصصی نیستند و بیشتر صلاحیتهای عمومی افراد را میسنجند نه صلاحیتهای تخصصی را. علاوه بر این شرح وظایف شغلی نیز در بخش دولتی به صورت دقیق تعریف نشده است که استخدام کارمند بر مبنای مهارتهای لازم برای انجام این وظایف انجام شود. به این ترتیب تناسب شغل و شاغل اساساً در بخش دولتی مبنا نیست.
تفاوتهای کارمندان بخش خصوصی و دولتی
در بخش دولتی مبنای کار به صورتی متفاوت است. بنیان بخش خصوصی بر سود گذاشته شده است و اگر سود نباشد، این بخش هم وجود نخواهد داشت. همین عامل باعث میشود در این بخش به افرادی حقوق بدهند که کارشان برای سازمان ارزش افزوده دارد. در بخش دولتی به دلیل وابستگی شدید بودجه به نفت، این دغدغه اساساً هیچ وقت وجود نداشته است. همین که کسی وارد بخش خصوصی میشود میداند باید کار مفید انجام بدهد و بقایش به شرطی است که در کارش موفق و مفید باشد. در حالی که این دید در بخش دولتی وجود ندارد و کارمندان میدانند که از آنها انتظار بهرهور بودن نمیرود. در مقابل کسی که وارد بخش خصوصی میشود میداند که اگر برای سازمان بهرهوری نداشته باشد، سازمان او را نگه نمیدارد. در این بخش استخدامها معمولاً قراردادی و به شرط برآورده کردن انتظارات با توجه به شاخصهای عملکرد انجام میشود.
کاهش میل به کارمندی دولت گامی به سوی توسعه؟
بر اساس جدیدترین نظریههای مدیریت دولتی، دولت، بخش خصوصی و بخش غیرانتفاعی سه بخش اصلی اداره یک کشور به شمار میآیند. توسعه یک کشور منوط به این است که هر سه بخش رشد پیدا کنند. اگر در بخش دولتی احساس بیهودگی وجود داشته باشد، حقوق و مزایای کارکنان پایین باشد، نیازهای فیزیولوژیک و روانی آنان برآورده نشود، در نتیجه جذابیتهای کارمندی دولت کاهش یابد و به همین علت میل به استخدام در بخش خصوصی که چنین ویژگیهای منفی ندارد، بالا برود، باید گفت قاعدتاً یک پایه از پایههای مورد نیاز کشور برای توسعه سر جایش قرار ندارد. در عین حال اگر افزایش میل افراد به اشتغال در بخش خصوصی به دلیل رشد این بخش و فرصتهای پیشرفتی باشد که در بخش خصوصی هست، قطعاً به توسعه کشور کمک میکند. البته به شرط اینکه در کنار رشد بخش خصوصی، در بخش دولتی نیز به شاخصهای کارایی، بهرهوری و صرفه اقتصادی توجه شود و بخش دولتی هم به این سمت برود که از بودجه نفتی فاصله بگیرد، منابع مالی را به خاطر دستاوردها و نتایج کاری به سازمانها بدهد و در کارکنانش هویت ایجاد کند. قاعدتاً اگر
چنین شرایطی فراهم شود، ما به سمت توسعه حرکت میکنیم، اما صرف افزایش تمایل به استخدام در بخش خصوصی بهویژه اگر به بهای کاهش جذابیتهای بخش دولتی باشد، به این امر منجر میشود که بخشی از توسعه لنگ بماند. البته اگر کشور یک مکانیسم طبیعی داشته باشد و دولت تصدیگریهایش را واگذار کند، قاعدتاً انتظار میرود بخش خصوصی از نظر کاری گستردهتر از بخش دولتی باشد. در حال حاضر موضوع دولت تسهیلگر مطرح است؛ دولتی که وظیفهاش فقط تسهیلگری برای بخش خصوصی و انجام امور حاکمیتی در بخشهای سیاست خارجی، امنیت و دفاع ملی است. در این صورت بخش خصوصی بزرگتر خواهد شد. دولت نیز باید یک دولت قوی و تسهیلگر باشد که با مقرراتزدایی، کاهش تصدیگریهای خود و مقابله با انحصار، زمینه فعالیت این بخش را فراهم کند و باعث گسترش بخش خصوصی شود. بخش خصوصی هم برای اینکه جذابیت داشته باشد و افراد متقاضی کار در آن باشند، باید اجازه فعالیت واقعی و سالم داشته باشد. نباید در این بخش افراد نگران از دست دادن سرمایه خود باشند و دغدغه امنیت شغلی داشته باشند. باید شرایطی در این بخش حاکم باشد که افراد بدانند فرصت رشد در بخش خصوصی وجود دارد و دولت هم دست و
پای آنها را نمیبندد. در این صورت است که خود دولت هم به یک نهاد چابک و تسهیلگر تبدیل میشود. در کنار بخش دولتی و بخش خصوصی، بخش غیرانتفاعی نیز از بخشهای اصلی اداره یک کشور به شمار میآید. این بخش شامل سازمانهای مردمنهاد، نهادهای جامعه مدنی، احزاب و بخشهایی است که ریشه در فعالیتهای داوطلبانه مردم دارد. مطبوعات و رسانهها نیز در همین بخش قرار میگیرند. متاسفانه این بخش در کشور ما بسیار ضعیف است، اما اگر در کشوری این بخش به شکلی قدرتمند فعالیت کند، میتواند جنبه اقتصادی و درآمدزایی هم پیدا کند. البته تفاوت بخش غیرانتفاعی با بخش خصوصی در این است که در بخش غیرانتفاعی هدف سود نیست، بلکه رسیدن به اهداف اجتماعی مانند اهداف زیستمحیطی یا پیگیری مسائل مربوط به حقوق زنان است.
دیدگاه تان را بنویسید