تاریخ انتشار:
بهزاد قرهیاضی بر این باور است که به پایان کشاورزی در ایران نرسیدهایم
واردات غذا به مصلحت نیست
«قطعاً به پایان کشاورزی در کشور نرسیدهایم.» این دیدگاه رئیس پژوهشکده بیوتکنولوژی کشاورزی کشور است. بهزاد قرهیاضی میگوید: اصولاً با سیاهوسفید دیدن هر چیزی مخالف هستم. او بر این باور است که میتوانیم با استفاده از «فناوری» بهرهوری آب را افزایش دهیم و به ازای هر مترمکعب آبی که مصرف میشود ماده خشک بیشتری برداشت کنیم. با بنیانگذار پژوهشکده بیوتکنولوژی کشاورزی ایران درباره آینده کشاورزی ایران گفتوگو کردیم.
«قطعاً به پایان کشاورزی در کشور نرسیدهایم.» این دیدگاه رئیس پژوهشکده بیوتکنولوژی کشاورزی کشور است. بهزاد قرهیاضی میگوید: اصولاً با سیاهوسفید دیدن هر چیزی مخالف هستم. او بر این باور است که میتوانیم با استفاده از «فناوری» بهرهوری آب را افزایش دهیم و به ازای هر مترمکعب آبی که مصرف میشود ماده خشک بیشتری برداشت کنیم. با بنیانگذار پژوهشکده بیوتکنولوژی کشاورزی ایران درباره آینده کشاورزی ایران گفتوگو کردیم.
با توجه به بحران آب در کشور و میزان مصرف بیش از 90 درصد آن در بخش کشاورزی؛ برخی کارشناسان معتقدند باید فعالیتهای کشاورزی متوقف شود؛ از طرفی برخی معتقدند باید روند تولید گذشته ادامه یابد؛ یعنی حجم تولید کاهش نیابد. در این بین کارشناسانی هستند که نظرات بینابین دارند؛ یعنی معتقدند باید تولید یکسری از محصولات با توجه به میزان مصرف آبی که دارند، کاهش یابد. از دید شما دولت باید چه رویکردی را در بخش کشاورزی دنبال کند؟
من کسی را نمیشناسم که از توقف فعالیتهای کشاورزی کشور صحبت کرده باشد و کسی را هم نمیشناسم که معتقد باشد فعالیت کشاورزی به شکل موجود ادامه پیدا کند و ما در بخش کشاورزی مصرفکننده بیش از 90 درصد آب شیرین استحصالشده باشیم.
دکتر کلانتری معتقد است ادامه روند کنونی در کشاورزی عامل از بین رفتن منابع آب کشور است و باید متوقف شود. آقای رجایی هم میگوید باید میزان تولید محصولات کشاورزی کماکان روند افزایشی را طی کند.
آنچه منطقی به نظر میرسد این است که با استفاده از «فناوری» بهرهوری آب را افزایش دهیم و به ازای هر مترمکعب آبی که مصرف میشود ماده خشک بیشتری برداشت کنیم. آمار نشان میدهد که در دنیا به طور میانگین به ازای هر مترمکعب آب مصرفی 3/2 کیلوگرم ماده خشک کشاورزی برداشت میشود. اما در کشور ما این مقدار 9/0 است؛ یعنی اگر ما بخواهیم به میانگین جهانی نزدیک شویم؛ میتوانیم با همین میزان آب بیش از دو برابر تا 5/2 برابر محصول تولیدی امروز محصول کشاورزی تولید کنیم.
اما چند نکته را باید مورد توجه قرار داد. ما تقریباً تمام آب قابل استحصال را استحصال کردهایم. از دید کارشناسان مختلف با دیدگاههای مختلف ما از بین 100 تا 120 میلیارد مترمکعب آب قابل استحصال، 100 میلیارد مترمکعب آن را استحصال کرده و استفاده میکنیم و چیزی برای استحصال باقی نمانده است. بنابراین حتی اگر بهرهوری آب را افزایش دهیم که خودش مستلزم استفاده از «فناوری» و تزریق سرمایه است؛ نمیتوانیم به میزان نامحدود تولید غذا و محصولات کشاورزی را افزایش دهیم.
البته فناوریها «ایستا» نیستند و دائم در حال تغییرند. بنابراین اگرچه با فناوری امروز دنیا ما قادریم از هر مترمکعب آب 5/2 تن محصول تولید کنیم، اما این امکان هم وجود دارد که با توسعه فناوریها افزایش بهرهوری در سطح جهانی تا سال 2050 که سال هدف سازمان ملل برای کاهش گرسنگان به نصف است به 3 تا 5/3 درصد برسد.
اما از سوی دیگر هم باید توجه داشت که بر اساس استاندارد بینالمللی، برای حفظ پایداری منابع و جلوگیری از فجایع زیستمحیطی مانند آنچه بر سر دریاچه ارومیه و زایندهرود آمد؛ باید تنها 40 درصد آب قابل استحصال به مصارف کشاورزی، صنعت و شرب برسد و مابقی باید برای حفظ پایداری و مصارف زیستمحیطی و برای حفظ تمدن آینده مورد استفاده قرار گیرد.
یعنی حتی اگر بهرهوری را هم افزایش دهیم ناگزیر هستیم که مصرف آب را از آنچه هست کاهش دهیم و دیگر نمیتوانیم این وضعیت را ادامه دهیم و هر آنچه به دست میآید را برای مصارف صنعت و کشاورزی اختصاص دهیم.
بنابراین طبیعی است که اولویت اول ما باید آب شرب و اولویت دوم محیط زیست و کشاورزی باشد. البته به نظر من مصرف آب کشاورزی در این حدی هم که میگویند نیست. در واقع بخشی از مصارف آب در کشاورزی به زیر زمین میرود و دوباره در جای دیگر مورد استفاده قرار میگیرد که هرگز برآورد دقیقی در این مورد به عمل نیامده است.
چرا نباید تولید کشاورزی را کاهش دهیم و به سمت تجارت آب برویم؟
پاسخ این سوال روشن است. ما نمیتوانیم و نباید امنیت غذایی کشور را منحصراً از طریق واردات تامین کنیم. برای کشوری مثل ایران که آرمانخواه است و آمادگی پذیرش هر شرطی را از سوی کشورهای قدرتمند دنیا ندارد؛ امکان تامین امنیت غذایی آن هم منحصراً از طریق واردات وجود ندارد. از طرفی واردات نیازمند ارز است که با توجه به محدودیت مالی دولت، ما نمیتوانیم دست به واردات انبوه بزنیم. در سال پایانی دولت احمدینژاد بیش از 16 میلیارد دلار محصولات کشاورزی وارد کردیم؛ دولتی که وزیر کشاورزی اولش محمدرضا اسکندری که هنوز هم در دولت دکتر روحانی صاحبمنصب است و ریاست یکی از بزرگترین بنگاههای اقتصادی کشور یعنی بنیاد کوثر را در اختیار دارد وعده خودکفایی در محصولات کشاورزی بین یک تا سه سال را داده بود!
ما چقدر باید نفت بفروشیم تا امنیت غذایی را تامین کنیم؟ مصلحت ملتی که برنامه افزایش جمعیت دارد، واردات غذا نیست؛ اصلاً شدنی نیست. از طرف دیگر واردات تا کجا میتواند ادامه پیدا کند؟ این کار پایداری ندارد. بعضی از محصولات تبادلات جهانی زیادی ندارند و شکننده هستند. مثلاً تنها چهار تا شش درصد برنج دنیا قابلیت تبادل دارد. عمده برنج تولیدی در کشور تولیدکننده مصرف میشود؛ برنج در آسیای جنوب شرقی و آمریکای لاتین تولید میشود و تولیدکنندگان اصلی آن در آسیا چین، پاکستان، هندوستان، ویتنام و تایلند هستند. تصور کنید یکی از این کشورها با خشکسالی مواجه شوند؛ آن موقع چهار درصد برنج قابل تبادل در جهان نزدیک به صفر میشود. از طرفی در سالهای اخیر ذخایر استراتژیک جهانی این محصول بهتدریج در حال کاهش است. پس شکنندگی کشوری که وابسته به واردات برنج باشد، بسیار زیاد است. البته این به مفهوم این نیست که ما آب شیرین قابل استفاده برای مصارف مختلف و تولید محصولات مختلف را در اهواز و خوزستان به برنج اختصاص دهیم. الان در اهواز با 50 هزارتا 60 هزار مترمکعب آب در هر هکتار، برنج تولید میشود. در حالی که در استان گیلان با 13 هزارتا 15
هزار مترمکعب همان برنج یا بهتر از آن به عمل میآید.
پس در عین اینکه میگوییم کشاورزی نباید متوقف شود اما باید نسبت به عدم کشت برخی محصولات در برخی مناطق نیز توجه شود. نکته ظریفی در اینجا وجود دارد و آن اینکه ما نمیتوانیم و نباید هزینه بهرهوری آب و هزینه عدم کشت را به گردن کشاورز بگذاریم. در واقع این غیرمنصفانه و ظالمانه است که ما در تهران بنشینیم و به کشاورز اهوازی بگوییم تو برنج کشت نکن تا بهرهوری آب بالا برود. این کشاورز چه کار باید کند؟
چرا باید از سود قابل توجهی که از طریق کشت برنج به دست میآورد چشم بپوشد؟ آیا من و شما حاضریم از سود سالانه پنج تا هفت میلیون تومان خود برای پایداری تولید و حفاظت از محیط زیست دست برداریم؟ پس چرا انتظار داریم کشاورز این کار را بکند؟
چرا باید به کشاورز اهوازی بگوییم برنج کشت نکن و در مقابل محصول دیگری کشت کن که سود آن پنج تا هفت میلیون تومان کمتر است؟
پس اگر قرار است چنین توصیههایی بشود باید هزینه آن را کل مردم بپردازند. یعنی باید هزینه این کار از منابع عمومی تامین شود نه از منابع شخصی کشاورزان که قشر بیپناهی هستند.
به قول برخی از بزرگان منافع ملی و منافع ایران زمین بر منافع کشاورزان ارجحیت دارد، این حرف درستی است. اما نباید هزینه منافع ملی را کشاورز بپردازد. در واقع اینکه بگوییم نباید در خوزستان کشاورزان برنج بکارند حرف منطقی است ولی نباید هزینه توقف این کشت را آنها بدهند.
قطعاً نباید هزینه توقف کشت محصولات پرآبی مثل برنج را کشاورز در اهواز، خوزستان و اصفهان بدهد؛ اما باید این اتفاق بیفتد. اگر منابع آب کشور به پایان برسد، کشاورز ما چه بخواهد و چه نخواهد نمیتواند کشاورزی کند؟
ابتدا بگویم مخالف این هستم که همینطوری یک فرمول بپیچیم که این محصول را نکاریم و آن محصول را بکاریم. باید محصولات را مورد به مورد، کارشناسانه و با در نظر گرفتن همه فناوریهای روز دنیا و برنامهریزی برای «خلق فناوری»ها در آینده بررسی کنیم. باید توجه کنیم که «خلق فناوری» میسر نمیشود مگر با تزریق سرمایه برای پژوهش و تحقیقات؛ در واقع کلید همه معضلات بخش کشاورزی در دست توانمند آموزش، تحقیق و ترویج است؛ با تحقیقات خلق فناوری میکنیم، آن را آموزش میدهیم و ترویج میکنیم تا بتوانیم بهرهوری را افزایش دهیم.
در ضمن من مخالف کشت برنج در اصفهان هم نیستم؛ ما چقدر در اصفهان برنج کشت میکنیم؟ ما در اصفهان کمی بیش از پنج هزار هکتار برنج کشت میکنیم که اصلاً عددی نیست که بخواهیم برای آن جنجال راه بیندازیم. در ضمن بهجای اینکه بگوییم در اصفهان برنج کشت نشود؛ بگوییم برنج به صورت خشکه کشت شود. یعنی طوری کشت شود که به اندازه محصول مشابه آب مصرف کند. در واقع بهرهوری آب را با سرمایهگذاری افزایش دهیم. بدین ترتیب میتوانیم کشت برنج را در اصفهان در کنار صرفهجویی در آب داشته باشیم. اما باید هزینه تحقیق و خلق فناوری متناظر چنین شرایطی نیز فراهم شود که یک میلیونیم واردات یک سال برنج هم نمیشود!
فقط بحث برنج نیست ما محصولات پرآب زیادی داریم که باید تکلیف آنها مشخص شود.
در مورد محصولات دیگر مثل هندوانه ما میتوانیم مانع صادرات هندوانه شویم؛ چون صادرات هندوانه یک نوع صادرات مجازی آب به شمار میآید. پس با جلوگیری از صادرات هندوانه میتوانیم آب را ذخیره کنیم. اما کماکان نباید هزینه این کار را کشاورز یا صادرکننده بپردازد. اگر تولید این محصولات متوقف شود باید محصولی جایگزین شود که به همان اندازه سودآوری برای کشاورز و صادرکننده داشته باشد؛ یا هزینه آن از منابع عمومی تامین شود.
دولت باید نقشه راه ترسیم کند و تسهیلات ویژهای برای حمایت از کشاورزان و صادرکنندگان در نظر بگیرد؛ ولی نباید از منابع ملی در راستای حفظ منافع آنها هزینه کند. کشاورز و صادرکننده فعال بخش خصوصی است و باید خودشان تشخیص دهند چه محصولی بکارند تا با حفظ سودشان، منافع ملی به خطر نیفتد؟
خیر، ما نمیتوانیم با تصمیمات دولتی منافع بخش خصوصی و مولدان و کشاورزان را هدف قرار دهیم و پایداری تجارت و آبروی بینالمللی و بازار جهانی محصولات آنها را از بین ببریم و انتظار داشته باشیم که بروند از راه دیگری سود کسب کنند. در ضمن ما نباید فقط به فکر حذف تولیدات باشیم. در کشور ما بیش از 25 درصد از تولیدات باغی، سبزی و صیفی بعد از برداشت از بین میروند. یعنی ضایعات بعد از برداشت ما بیش از دو برابر استاندارد جهانی است؛ یعنی رقمی حدود 30 درصد است.
ما وقتی در میادین میوه و ترهبار میرویم با انبوهی از محصولات گندیده و پلاسیده شامل میوه و سبزیجات و صیفیجات مواجه میشویم. حال اگر ما بتوانیم نصف ضایعات پس از برداشت را کاهش دهیم به این مفهوم است که 15 درصد در مصرف آب کشاورزی صرفهجویی کردهایم. یعنی 15 میلیارد مترمکعب آب شیرین خلق کردهایم و به طبیعت برگرداندهایم. این عدد و رقم کمی نیست. وقتی ما مجبوریم با هزینههای بسیار هنگفت فقط آب را جمع کنیم چرا با فناوری نانو و جذب اتیلن و غیره که میتواند 15 میلیارد مترمکعب به راحتی آب خلق کند یعنی مانع هدررفت آب شود؛ این کار را نکنیم؟
بر این اساس تاکید دارم هر محصولی شرایط خاصی دارد که بر اساس آن باید تصمیم گرفت؛ در واقع تولید هر محصول نیاز به کار کارشناسانه دارد و اینکه کلی بگویم محصولی را کشت نکنید یا تولید نکنید روش علمی نیست. در ضمن یکی از اقداماتی که ما برای بهبود بهرهوری آب میتوانیم انجام دهیم پرهیز از مصرف کردن بذرهای وارداتی است. وقتی بذری مثل بذر سیبزمینی وارد میشود که بازدهی کمی دارد یا بخشی از آن سبز نمیشود مسلماً آب را هدر دادهایم! من نمیگویم واردات نکنیم ولی هر چیزی را نباید وارد کرد. کشاورزی مثل صنعت اتومبیل نیست که محصولات خارجی آن بسیار بهتر از تولید داخل باشد.
در کشاورزی بذر تولید داخل همیشه (به جز چند مورد استثنا در مورد بذر هیبرید سبزی و صیفی) بهتر از بذر وارداتی است؛ بذر ایرانی حتی نسبت به بذر تولید بلژیک، آلمان، فرانسه و آمریکا بهتر است؛ به استثنای بذر هیبرید خیار و گوجهفرنگی که ما در داخل کم داریم، در مقابل بذر داخلی چغندرقند و سیبزمینی همیشه بهتر از خارجی آن است. ما وقتی مجوز واردات این بذرها را میدهیم یعنی مجوز هدررفت صدها میلیون مترمکعب آب را صادر کردهایم. هر کدام از این رفتارها به بهرهوری آب، محیطزیست و کشاورزی برمیگردد.
چرا در تمام سالهای گذشته و حال بذر وارد کشور شده و میشود؟
فشار واردکننده و تولیدکننده خارجی که 80 سال صنعت تولید بذر چغندرقند را مانع دستیابی به بازار 75میلیونی ایران میبیند و عوامل مشابه و بیتدبیری برخی از مسوولان دستگاههای نظارتی.
شاید کسانی که از توقف تولید سخن میگویند تحقیق و پژوهش کرده باشند و شاید نکرده باشند. اما مساله این است که وضعیت طرح آمایش مشخص نیست؛ تا تولیدکننده بداند چه محصولی را کجا و چگونه کشت کند یا نکند. بر این اساس هم کشاورز مثل گذشته به دلخواه خود کشت میکند.
بله، حرف شما درست است ولی اطلاع دارم که تیم مدیریتی مجرب فعلی در وزارت جهاد کشاورزی برنامههای خوبی را تدوین کرده و در دست اجرا دارد.
اگر شیوه مدیریت تغییر کرده است؛ باید تغییری در روند تولید دیده شود؛ باید بهرهوری محصولات و بهرهوری آب افزایش پیدا کند و اندکی میزان مصرف آب کشاورزی کاهش یابد. اما این اتفاق نیفتاده است.
قطعاً در کشاورزی برنامهریزی و عملکرد کاملاً متفاوت است با هشت سال بحرانی که سپری شد. مدیریت امروز جهاد کشاورزی مدیریتی که تجربه مدیریتی پیش از دولت احمدینژاد را داشته است، در آن دوران هم توانسته تولید محصولات را افزایش دهد و جشن خودکفایی برپا کند. البته در آن سالها به همین مجموعه نیز انتقاداتی مطرح بود که چرا پایداری تولید را خیلی جدی دنبال نمیکند. اما وقتی دولت احمدینژاد روی کار آمد مدیریتی مبتنی بر واردات حاکم شد. مدیریتی مبتنی بر ندانمکاری و فناوریهراسی غلبه کرد. در این دوران با تشویق واردات محصول نهایی مثل شکر، گندم و برنج کشور را اداره کردند و شرایط کنونی را برای کشور رقم زدند. اما دولت فعلی و مسوولان فعلی جهاد کشاورزی واقعبین و شایستهسالار هستند و تلاش میکنند با تکیه بر تولید داخلی نیاز کشور را تامین کنند. آنها با واردات فناوری و دانش جدید موافق هستند و آن را در راستای بهبود کشاورزی کشور میدانند. بنابراین رویکرد دولت جدید با دولت پیشین کاملاً متفاوت است. به طور خلاصه استفاده از فناوریهای نو، داشتن بذر مقاوم در برابر خشکی، داشتن بذری که به ازای آب مصرفی محصول زیادی تولید میکند و رعایت
توصیههای پژوهش و ترویج یافتههای علمی از جمله اجزای بهرهوری هستند که دولت روحانی اهتمام ویژهای را در تمام این موارد دارد. شما وقتی در زمان درست گندم کشت کنید تا به موقع از آب بهاره و پاییزه مورد نیاز استفاده کنید؛ مدیریت تولید را به کار بستهاید.
تاثیر مدیریت جدید باید محسوس باشد؛ ولی نیست؛ مثلاً وقتی معاونت آموزش، تحقیقات و ترویج به کشاورز آموزش نمیدهد چطور انتظار داریم کشاورز به گونهای متفاوت از گذشته عمل کرده و بهرهوری رشد کرده باشد.
امروز عملکرد و مدیریت تغییر کرده است. همین تغییر مدیریت تحول ایجاد میکند؛ همانطور که در سال 1384 با تغییر مدیریت روند واردات تغییر کرد؛ در حالی که در سال 1383 حدود 601 هزار تن واردات شکر داشتیم؛ در نیمه دوم سال 1384 شاهد واردات 800 هزار تن شکر بودیم. پس میبینید شش ماه تغییر مدیریت چه بر سر شکر کشور آورد. در سال 1385 هم 5/2 میلیون تن شکر وارد کردند. مدیریت بیش از فناوری بر یک بخش تاثیر میگذارد چون مدیریت میگوید شما چگونه و چطور از یک فناوری در راستای اهداف استفاده کنید.
تناقض بین دیدگاههای مدیران ارشد جهاد کشاورزی را چطور تحلیل میکنید؟ وزیر از امنیت غذایی و خودکفایی سخن میگوید و مشاور ارشد او از عدم تولید اقتصادی گندم و برنج در کشور صحبت میکند.
من تناقضی بین سخنان وزیر و مشاور عالی ایشان نمیبینم. من برخلاف نظر شما هرگز معتقد نیستم که راه گذشته دارد ادامه پیدا میکند. چون وزیر بر تامین امنیت غذایی و مشاور ایشان بر ادامه نیافتن تولید غیراقتصادی گندم تاکید دارند. ما نیز معتقدیم با استفاده از فناوری باید تولید گندم را اقتصادی کنیم. باید با افزایش بهرهوری تولید گندم را اقتصادی کنیم. در کنگره اخیر علوم زراعت و اصلاح نباتات پیشنهادی مطرح شد که ما از این پس تعریف عملکرد را عوض کنیم. عملکرد را بر مبنای آب مصرفی تعریف کنیم؛ یعنی بگوییم چهار تن به ازای 10 هزار مترمکعب آب به جای اینکه بگویم چهار تن در هکتار!
پس به پایان کشاورزی در کشور نرسیدهایم؟
قطعاً نه. من اصولاً با سیاهوسفید دیدن هر چیزی مخالف هستم. ما با مدیریت درست، برنامهریزی و استفاده از فناوری میتوانیم از منابع آب حفاظت کنیم و به تولید ادامه دهیم.
دیدگاه تان را بنویسید