تاریخ انتشار:
آشنایی با طراحی مکانیسمهای بازار
قاعده بازی
مستقل از هدف طراح مکانیسم، اصل اساسی این است که مکانیسم بازار باید با انگیزه همه بازیکنان درگیر در بازار همسو باشد بهطوری که آنها در جهت افزایش مطلوبیت، مکانیسم را به جلو برانند. در صورتی که این اصل رعایت نشود مکانیسم با شکست روبهرو میشود.
بازار زیرساخت اصلی اقتصاد است که نقش همرسان طرف عرضه و تقاضا را برای انجام معامله بازی میکند. بازار امکانی را فراهم میسازد که عرضهکننده و متقاضی به هم اتصال داده شوند، مثلاً در بازار مصرف، یک بنگاه، کالا و خدمات عرضه میکند و خانوار متقاضی و خریدار آن است. در بازار کار، خانوار نیروی کار عرضه میکند که بنگاه، خریدار و متقاضی آن است. در بازار سرمایه، خانوار سرمایه را عرضه میکند و بنگاههای تولیدی و خدماتی متقاضی آن هستند.
در صورت نبود هر یک از سه بازارِ مصرف، چرخه اقتصاد دچار نابسامانی میشود و این اهمیت نظریه طراحی مکانیسمهای بازار را نشان میدهد. مکانیسم بازار یک روند همرسانی است که با هدفی مشخص، طرفین بازار را به هم تخصیص میدهد. در این یادداشت به صورت مختصر با فناوری طراحی مکانیسمهای بازار آشنا میشویم.
علم عبارت است از شناخت یک پدیده طبیعی به منظور ایجاد فناوری برای مدیریت و مهار آن پدیده طبیعی است. همانطور که پزشکی فناوری علم بیولوژی، مهندسی برق و مکانیک فناوری علم فیزیک و مهندسی کامپیوتر فناوری علم محاسبه است، طراحی مکانیسم نقش فناوری علم نظریه بازیها را بازی میکند. نظریه بازیها به شناخت و مطالعه نحوه تعامل افراد با در نظر گرفتن فرض عقلانیت میپردازد.
طراحی مکانیسم فناوری نظریه بازیهاست و به این میپردازد که چگونه یک مکانیسم را طراحی کنیم که افراد با عقلانیتی که دارند انگیزهای برای تخطی از قوانین مکانیسم را نداشته باشند و حتی بیشتر، قوانین مکانیسم همسو با انگیزه و افزایش مطلوبیت افراد باشد که خود بازیکنان مکانیسم را به پیش برانند.
برای آنکه با مکانیسمهای بازار آشنا شویم از مثالهای روزمره شروع میکنیم. بازار ازدواج را به عنوان اولین مثال مطرح میکنیم. در این بازار، با دو نوع بازیکن زن و مرد روبهرو هستیم که هر بازیکن مرد برای خود یک تابع مطلوبیت ازدواج روی زنها دارد و برعکس هر بازیکن زن یک تابع مطلوبیت روی مردها دارد.
هدف مکانیسم بازار ازدواج، اتصال زنها و مردها به یکدیگر است بهطوری که این اتصال خواصی را داشته باشد. یکی از خواصی که میتوانیم برای مکانیسم همرسانی بازار ازدواج مطرح کنیم پایداری است؛ به این ترتیب که بعد از اینکه بنابر مکانیسم، زنها و مردها با هم ازدواج کردند، هیچ دو جفتی پیدا نشود که مرد جفت اول، زن جفت دوم را به همسر خود و زن جفت دوم، شوهر جفت اول را به شوهر خود ترجیح دهد.
یک مکانیسم مشهور بازار ازدواج، خواستگاری رفتن مردهاست، مردها به ترتیب از زنی که بیشترین مطلوبیت را برای آنها دارد خواستگاری میکنند تا اولین زن به آنها جواب مثبت بدهد. یک زن نیز میتواند تصمیم بگیرد که به خواستگار جواب مثبت بدهد یا او را در انتظار نگه دارد و همزمان منتظر خواستگاری بماند که مطلوبیت بیشتری برای او دارد. یک مکانیسم دیگر بازار ازدواج، میتواند خواستگاری رفتن زنها باشد. هر دو مکانیسم خواستگاری رفتن (خواستگاری از طرف زنها و خواستگاری از طرف مردها) به یک نتیجه پایدار منجر خواهد شد، اما با این وجود، برای هر مردی، نتیجه خواستگاری از طرف مردها مطلوبتر از نتیجه خواستگاری از طرف زنهاست، به این معنی که اگر در مکانیسم خواستگاری از طرف مردها، علی به زینب برسد و در خواستگاری از طرف زنها، علی به مریم برسد، حتماً علی، زینب را به مریم بیشتر ترجیح میدهد.
برای طراحی یک مکانیسم در بازار اهداف مختلفی را میتوان در نظر گرفت. مثلاً در بازار ازدواج، پایداری میتواند هدف طراح مکانیسم باشد، ولی یک فروشنده ممکن است به دنبال مکانیسمی باشد که کالای خود را به خریداری بفروشد که بیشترین ارزش را برای کالا قائل است و فروشنده بتواند در برابر آن ارزش از خریدار پول دریافت کند.
اصلیترین مسالهای که یک طراح مکانیسم با آن روبهرو است آن است که طراح مطلوبیت افراد را نمیداند و مکانیسم نباید طوری طراحی شده باشد که افراد انگیزه داشته باشند که گزارش غلط از مطلوبیت خود بدهند.
برای مثال فرض کنید که میخواهید خودرو دست دوم خود را بفروشید و 10خریدار بالقوه برای خودرو شما وجود دارد. هر خریدار برای خودرو شما ارزشی در نظر دارد. مثلاً یک خریدار ممکن است ارزش خودرو شما را ۲۰ میلیون تومان بداند، به این ترتیب که با خودش فکر کند که اگر خودرو شما را 19 میلیون و 500 هزار تومان بخرد، آن وقت 500 هزار تومان سود کرده است. اما یک خریدار دیگر ارزش خودرو شما را ۲۵ میلیون تومان بداند. در این شرایط، شما با این مساله روبهرو هستید که چه مکانیسمی طراحی کنید که بتوانید خودرو خود را به خریداری بفروشید که بیشترین ارزش را برای خودرو شما در نظر دارد. مسلماً خریداران میخواهند خودرو شما را ارزانتر از ارزشی که برای آن در ذهن دارند بخرند و هر چقدر ارزانتر بخرند، به همان اندازه سود کردند، به همین دلیل آنها نمیآیند به شما بگویند که از لحاظ آنها ارزش خودرو شما چقدر است. مکانیسمهای مزایده برای همین منظور طراحی شدهاند که فروشنده بتواند فردی که بیشترین ارزش را برای کالا در نظر دارد پیدا کند و کالای خود را با بیشترین قیمت به او بفروشد. در مکانیسمهای مزایده، هر فرد با توجه به میزان ارزشی که برای کالا در نظر
دارد، برای برنده شدن مزایده قیمت پیشنهادی بیشتری میدهد، یعنی مزایده سبب میشود که با اینکه فرد حاضر نیست میزانی را که کالا برای او ارزش دارد آشکار سازد، ولی در رقابت برای برنده شدن مزایده، تا حدی که کالا برای او ارزش دارد، قیمت پیشنهادی خود را بالا میبرد.
در مساله طراحی مکانیسم بازار، باید ببینیم که طراح مکانیسم چه هدفی را دنبال میکند، در مساله ازدواج هدف مکانیسم پایداری و در مساله فروش، هدف مکانیسم مزایده فروش بالاترین قیمت ممکن است. مستقل از هدف طراح مکانیسم، اصل اساسی این است که مکانیسم بازار باید با انگیزه همه بازیکنان درگیر در بازار همسو باشد بهطوری که آنها در جهت افزایش مطلوبیت، مکانیسم را به جلو برانند. در صورتی که این اصل رعایت نشود مکانیسم با شکست روبهرو میشود.
بگذارید از نگاه یک فروشنده به طراحی بازار بپردازیم. خریدار با توجه به ارزش و مطلوبیتی که برای یک کالا در ذهن دارد اقدام به خرید میکند و یک فروشنده موفق کسی است که بتواند با دستهبندی صحیحِ کالاهای خود، خریدار را به سمتی هدایت کند که بتواند کالایی را که حامل ارزش مورد نظر خریدار است از فروشنده خریداری کند.
فروشندهای را در نظر بگیرید که با تبلیغ نادرست سبب میشود که خریدار نتواند در لحظهِ خرید، ارزش کالا را صحیح تخمین بزند و کالا را به قیمتی بالاتر از ارزشی که در ذهن دارد خرید کند. این فروشنده باید منتظر از دست دادن مشتریان خود در گذر زمان باشد، زیرا خریدار، بعد از خرید احساس متضرر بودن میکند و از خرید بعدی خودداری خواهدکرد.
به این ترتیب یک مساله اساسی برای فروشنده آن است که مکانیسمی طراحی کند که هم او و هم خریدار بتوانند تخمین صحیحی از ارزش خریدار برای کالاها به دست بیاورند.
خریدار ارزش میخرد و کالا تنها حامل ارزش است، یک کالا میتواند برای یک مشتری ارزش بیشتری نسبت به یک مشتری دیگر داشته باشد. مثلاً در بازار پوشاک، یک مانتو به قیمت ۲۰۰ هزار تومان، ممکن است برای یک مشتری حامل ۱۸۰ هزار تومان ارزش و همان مانتو برای یک مشتری دیگر حامل ۲۲۰ هزار تومان ارزش باشد. یک مکانیسم فروش خوب، باید بتواند از فروش مانتو به مشتری شماره یک جلوگیری و مانتو را به مشتری شماره دو پیشنهاد دهد.
به این ترتیب یک مساله اصلی در طراحی مکانیسمهای بازار آن است که بازار به نحوی شفاف باشد که اولاً برآورد صحیح از ارزش کالا برای خریدار ممکن باشد و دوم اینکه کالا به خریدارانی پیشنهاد شود که ارزشی که آنها برای کالا در نظر دارند از قیمت کالا بیشتر باشد. فناوری اطلاعات این امکان را فراهم کرده است که بتوان دادههای خرید مشتریان را جمع آوری کرد و با دادهکاوی، الگوهای ارزشگذاری آنها برای کالاها را به دست آورد و تحلیل داده، روشهای هوش مصنوعی و الگوریتمهای یادگیری ماشین نقشی اساسی را در این امر بازی میکنند. برای نمونههای دیگر از مکانیسمهای بازار میتوان به روشهای مختلفی که یک بانک تسهیلات وام به مشتریانش عرضه میکند اشاره کرد. یک مشتری ممکن است برای تسهیلات وام ارزشی متفاوت از یک مشتری دیگر قائل شود، بانک باید طرحهای ارائه تسهیلات خود را به نحوی متنوع کند که هر مشتری بالقوهای بتواند، طرحی را پیدا کند که ارزش آن طرح برای او از بهرهای که برای وام میپردازد بیشتر باشد.
دیدگاه تان را بنویسید