تاریخ انتشار:
بازار نفت در انتظار بازگشت ایران و کاهش تولید نفت شیل
روزِ واقعه
شاید مهمترین تفاوت در تحلیل پیشروی خواننده از بازار نفت، تلاش برای ارائه یک تفسیر بر مبنای دادهها و نظریات اقتصادی باشد. نمونه بارز چنین تحلیلی توسط محمد مروتی، محقق پسادکترای اقتصاد در دانشگاه استنفورد، ارائه شده و او رفتار عربستان و توسعه منابع نفت شیل را به مدد نظریات متداول اقتصادی، تشریح کرده و در نهایت نیز بازگشت ایران را به بازار نفت مورد بررسی قرار داده است
نفت شیل یا عربستان؛ کدام مقصرند؟ ریشه اصلی سقوط قیمت نفت را باید در کاهش تقاضا جستوجو کرد یا مازاد عرضه؟ اگر بیانیه لوزان به توافق نهایی منجر شود و ایران به بازار برگردد، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ طی بیش از یک سال اخیر، بارها سوالهایی از این دست مطرح شده و به هر سوال، چندین بار پاسخ داده شده است. اما چه چیز باعث شده است ما دوباره به سراغ بازار نفت برویم و به سوالهای آن پاسخ دهیم؟
شاید مهمترین تفاوت در تحلیل پیشروی خواننده از بازار نفت، تلاش برای ارائه یک تفسیر بر مبنای دادهها و نظریات اقتصادی باشد. نمونه بارز چنین تحلیلی توسط محمد مروتی، محقق پسادکترای اقتصاد در دانشگاه استنفورد، ارائه شده و او رفتار عربستان و توسعه منابع نفت شیل را به مدد نظریات متداول اقتصادی، تشریح کرده و در نهایت نیز بازگشت ایران را به بازار نفت مورد بررسی قرار داده است؛ بازگشتی که پیشبینی میشود به افت بیشتر قیمتها منجر شود و در یادداشت غلامحسین حسنتاش، کارشناس شناختهشده بازار نفت، با نتایج آن بیشتر آشنا خواهیم شد. حسنتاش در تحلیل خود ضمن تشریح بازار نفت، موانع، واکنش دیگر کشورها و نیز اثرات اقتصادی بازگشت ایران بر اقتصاد ملی را مورد بررسی قرار داده است.
در تحولات اخیر، شاید مهمترین موضوع مربوط به تولید از منابع نفت شیل باشد؛ منابع غیرمتعارفی که بهرهبرداری از آنها به مدد قیمتهای بالای نفت اقتصادی شد، نرخ طبیعی افت تولید (Decline) آنها بالاست و به همین دلیل همواره نیازمند حفاری چاههای جدید هستند تا تولیدشان کاهش نیابد و البته اکنون چشم کشورهای صادرکننده نفت به آنهاست که چه زمانی با افت مواجه میشوند؛ مگر قیمتها افزایش یابند و بلکه دوباره سهرقمی شوند. در ادامه خواهیم دید که تولید نفت آمریکا از حوزههای اصلی نفتی، ممکن است در نیمه نخست سال 2015 با افت مواجه شود؛ افتی که نتیجه کاهش شدید تعداد دکلهای نفتی در ماههای اخیر است. درست همانطور که گفته میشود «تب تند زود به عرق مینشیند»، تولید نفت در آمریکا که در سال گذشته رشدی معادل 2 /1 میلیون بشکه در روز را تجربه کرد، اکنون با تهدید کاهش جدی مواجه است؛ تهدیدی که زمان تحقق آن وابستگی شدیدی به قیمت نفت و نرخ افت تولید مخازن دارد.
در این میان سوالی دیگر هم هست که پاسخ به آن میتواند به درک بهتر آنچه در بازار نفت میگذرد، یاری رساند: افت تولید نفت شیل، چه زیانی برای آمریکا خواهد داشت؟ برخلاف آنچه تصور میشود، مساله اصلی وابستگی آمریکا به واردات نفت نیست. چرا که نفت تولیدشده در داخل آمریکا نیز به دولت این کشور تعلق ندارد و مصرف آن نیز همینطور. ضمن اینکه در نهایت این کشور نفت خود را به نحوی از بازار تامین خواهد کرد؛ ولو با قیمت اندکی بالاتر. لذا تاثیر اصلی افت تولید نفت شیل، نه بر اصل تامین نفت آمریکا، که بر هزینه آن خواهد بود و تهدید نه متوجه امنیت ملی این کشور، که متوجه جیب مردم آمریکا خواهد بود؛ چیزی شبیه همان تهدیدی که مصرفکنندگان در زمینه پوشاک یا مواد خوراکی با آن مواجه هستند. اگرچه نفت به عنوان کالایی استراتژیک شناخته میشود و البته این شناخت نیز تا حدودی قابل پذیرش به نظر میرسد، باید توجه داشت که در نهایت تفسیری اقتصادی برای آنچه در بازار نفت میگذرد وجود دارد و اینگونه نیست که آمریکا، عربستان یا هر کشور دیگری، برای اهداف سیاسی بیحساب از منابع اقتصادی خود هزینه کنند. این جمله اخیر، خلاصه چیزی است که خواننده پرونده پیشرو
درخواهد یافت.
دیدگاه تان را بنویسید