در جستوجوی مالیاتگریزان
تابش نور بر اقتصاد خاکستری
این کار خانم آهوجا معلم شهر بمبئی نیست که او را از سایر همکارانش متمایز میسازد بلکه وجه تمایز آن چیزی است که بعد از کار انجام میدهد.
این کار خانم آهوجا معلم شهر بمبئی نیست که او را از سایر همکارانش متمایز میسازد بلکه وجه تمایز آن چیزی است که بعد از کار انجام میدهد. او در پایان تدریس خصوصی درس اقتصاد از شاگردانش پول نقد نمیگیرد. تسویهحساب 400روپیهای (ششدلاری) او با چند ضربه بر صفحه تلفن هوشمندش پایان مییابد. او با دریافت دیجیتال به گروه 48 میلیوننفری هندیهایی (در کشوری با جمعیت 3 /1 میلیارد نفر) پیوسته است که در اقتصاد رسمی و تحت مقررات کار میکنند. اپلیکیشنی که خانم آهوجا را به دانشآموزانش پیوند میدهد خودبهخود مالیات بر درآمد او را قبل از تکمیل پرداخت کسر میکند.
حرکت از اقتصاد غیررسمی به اقتصاد رسمی میتواند به همین سادگی باشد اما این حرکت در بسیاری از کشورها دیده نمیشود. حدود نصف تا سهچهارم کارگران بخشهایی غیر از کشاورزی در کشورهای فقیر (حدود دو میلیارد نفر) خارج از حوزه رسمی هستند و میتوان آنها را در طبقه غیررسمی (سایه یا خاکستری) قرار داد. این نسبت در کشورهای ثروتمند بسیار کوچکتر اما معنادار است. برآورد میشود که یکدهم اقتصاد بریتانیا غیررسمی باشد.
کسبوکارهای غیررسمی معمولاً کالاها و خدمات قانونی را میفروشند و مواردی از رستورانهای ایتالیایی که رسید صادر نمیکنند تا فروشندگان بیشمار میوه و سبزی در خیابانهای اوکراین تا خانوارهای هندی که دستمزد مستخدمان را نقدی میپردازند را دربر میگیرند. دادههای بانک جهانی حاکی از آن است که اقتصاد غیررسمی در حال گسترش است. در دهه گذشته جمعیت افراد دارای سن کار در جهان رشدی سریعتر از تعداد افرادی که رسماً استخدام شدهاند داشته است. این بدان معناست که تعداد زیادی از افراد خارج از جریان اصلی اشتغال در حال کار کردن هستند.
آیا این اخبار ناگوار است؟ کارگران غیررسمی ممکن است در صورت بیکاری زندگی سختتری داشته باشند. هنگامی که در دهه 1990 کره شمالی دچار قحطی شد میلیونها نفر قانون را زیر پا گذاشته و به فروش مواد غذایی قاچاق روی آوردند. به آن دسته از کارآفرینان جسوری که دور از دسترس دیوانسالاران رشوهخوار کار میکنند باید احترام گذاشت. رابرت نورویس نویسنده به تل زبالههای لاگوس عنوان «محل پرورش کسبوکار» لقب داده است چرا که مشاغل زیادی از آنجا شکوفا میشوند. در عمل نیز به فعالیتهای غیررسمی کاری ندارند. هیچ یک از نوجوانانی که فرفره در دست به کار مراقبت از کودکان مشغول هستند انتظار ندارند که شرکتهایی با حسابهای حسابرسیشده داشته باشند.
اما اگر غیررسمی بودن به مقیاسی بزرگ برسد تاثیراتی منفی به همراه خواهد داشت. مقاله فردریک اشنایدر از دانشگاه اتریش نشان میدهد ضرر مالیاتی ناشی از غیررسمی بودن اقتصاد در سال 2011 در اتحادیه اروپا 450 میلیارد یورو یا چهار درصد تولید ناخالص داخلی بود. پولی که برای دولتهای مقروض این اتحادیه ارزش زیادی دارد. محاسبات نشان میدهند اگر هر کشور جهان بتواند اقتصاد غیررسمی خود را به میزان 10 درصد تولید ناخالص داخلی کاهش دهد درآمد مالیاتی جهان در هر سال یک تریلیون دلار بیشتر میشود. به عنوان مقایسه، اقتصاددانان بیان میکنند که هرسال به خاطر سوءاستفاده از بهشتهایی مالیاتی 200 میلیارد دلار ضرر مالیاتی ایجاد میشود. وضعیت برای کارگران غیررسمی نیز نامساعد است. آنها هیچ مستمری بازنشستگی ندارند و متوسط درآمد آنها نصف درآمد کارکنان رسمی است. بخشی از کمی دستمزدها بدان دلیل است که بنگاههای غیررسمی در مقابل بنگاههای رسمی بهرهوری کمتری دارند. همچنین این بنگاهها اندازه کوچکتری دارند چرا که بزرگ شدن آنها را در معرض دید مقامات قرار میدهد و آنها برای توسعه به وام بانکی نیاز دارند که خود مستلزم رعایت معیارهای دفترداری و
حسابداری است. طبق گزارش رافائل داپورتا از مدرسه تجارت دانشگاه هاروارد هر بنگاه رسمی در کشورهای فقیر بهطور میانگین 126 نفر را استخدام میکند در حالی که این رقم در بنگاههای غیررسمی فقط چهار نفر است.
مراقب تاریکی باشید
سالها تصور میشد که توسعه تنها راه درمان اقتصاد غیررسمی است. طبق این نظریه با ثروتمندتر شدن کشورها بخشهای رسمی رشد میکنند و بخشهای غیررسمی مانند دستفروشی خیابانی کوچکتر میشوند. اما این فرآیند کند است و اقتصاد غیررسمی حتی آن را کندتر میسازد. پول نقدی که یک بنگاه غیررسمی به دست میآورد خارج از نظام مالی قرار میگیرد و بنابراین نمیتوان آن را در کسبوکارهای دیگر سرمایهگذاری کرد. دولتها به این نتیجه رسیدهاند که باید کاری در مورد اقتصاد غیررسمی انجام دهند. یکی از رویکردها، حذف بوروکراسی است. بسیاری از کشورها تلاش میکنند تا فرآیند ثبت شرکت را آسان سازند حداقل به این دلیل که بتوانند رتبه سهولت کسبوکار خود در بانک جهانی را بهبود بخشند. هماکنون شروع کسبوکار در بورکینافاسو در سه مرحله انجام میگیرد که از فرآیند مشابه در نروژ سادهتر است. همین فرآیند یک دهه قبل به 12 مرحله نیاز داشت. تسهیل پرداخت مالیات نیز اهمیت دارد. کسبوکارهای کوچک اغلب نگران آن هستند که خروج از سایه برایشان به معنای درگیری با مقامات فاسد یا ورود به چرخه کاغذبازی اداری باشد.
پژوهشها نشان میدهد تسهیل فرآیند ثبت در عمل در مورد بنگاههای غیررسمی که از قبل وجود داشتهاند تاثیر ندارد.
اما غیررسمی بودن میتواند برای نسل جدید بنگاهها مشکلآفرین باشد. بنگاههایی که با پول نقد کار میکنند اغلب درآمد خود را کمتر نشان میدهند و کارکنان را به صورت غیررسمی استخدام میکنند. طبق گزارش شرکت کارتهای تجاری مسترکارت حدود 84 درصد از کل تراکنشهای مصرفکنندگان در جهان بر مبنای پول نقد هستند اما با استفاده بیشتر کارگران از سکوهای دیجیتال این درصد روبه کاهش گذاشته است. در حال حاضر نیمی از بزرگسالان جهان تلفن هوشمند دارند. این میزان تا سال 2020 به 80 درصد خواهد رسید.
سکوهای دیجیتال امکان پرداختهای الکترونیک را فراهم میسازند و پیگیری پرداختها را برای مقامات مالیاتی آسان میکنند. هنگامی که رانندگان تاکسی در بروکسل شکایت کردند که اوبر راههای هوشمندانهای برای گریز از مالیات دارد معاون وزیر با ناراحتی بیان کرد که رانندگان تاکسی در بروکسل درآمد نقدی خود را 25 یورو در روز اعلام کردهاند که رقمی بسیار غیرمنطقی است. پس چه کسی از مالیات فرار میکند؟ اکثر بخش تجارت الکترونیک در حوزه اقتصاد رسمی قرار دارد و با رشد تجارت الکترونیک بخشی از اقتصاد غیررسمی از بین میرود. میتوان فرآیند اجتناب از پول نقد را سرعت بخشید. کره جنوبی با اعمال سیاست مالیات کمتر بر پرداختهای کارتی در سالهای 2002 تا 2006 توانست سهم سکه و اسکناس در معاملات را از 40 به 25 درصد کاهش دهد. زیرساختارهای موثر از قبیل انتقال سریع و رایگان وجوه بین حسابهای بانکی نیز مفید خواهد بود. در برخی کشورها استفاده از پول نقد بالاتر از حد تعریفشده در معاملات ممنوع است. ایتالیاییها عاشق پول نقد هستند و بسیاری از آنها در زمان اعمال محدودیت هزار یورویی در پرداختهای نقدی در سال 2011 بسیار عصبانی شدند. متیو رانزی نخستوزیر
ایتالیا سال گذشته برای آرام کردن اعتراضات این سقف را به سه هزار یورو افزایش داد. در مقابل، در سوئد و برخی دیگر از مناطق شمال اروپا پول نقد کمیاب است. بسیاری از مغازهها و حتی کافهها از قبول پول نقد امتناع میکنند و دستگاههای پرداخت پول نقد عملاً نایاب هستند.
در کشورهایی که پول نقد هنوز محبوبیت دارد الزام افراد به ثبت معاملات میتواند راهی برای جلوگیری از فرار مالیاتی باشد. صدور رسید در معاملات تجارت -به- تجارت برای اعمال مالیات بر ارزش افزوده مفید است. به عنوان مثال یک فرد دارای شغل آزاد میتواند هزینههای خود را از سود مشمول مالیات کسر کند یا یک هنرمند نقاش میتواند هزینه کاغذ و قلم را مطالبه کند اما او باید ثابت کند که برای آن اقلام پول داده است. این امر عرضهکنندگان کالا به آن هنرمند را وادار میسازد تا به صورت رسمی عمل کنند و این زنجیره ادامه پیدا میکند. هند در حال حاضر طرح مالیات بر ارزش افزوده را در سطح ملی اجرا میکند تا بتواند اقتصاد را هرچه بیشتر به سمت رسمی بودن سوق دهد.
مصرفکنندگان به ویژه در معاملات خرد انگیزهای برای درخواست رسید ندارند. صاحبان رستورانهای ایتالیا میدانند اگر به جای رسید برگهای دستنویس به مشتریان بدهند کسی اعتراض نمیکند. حتی ارائه کارت نقدی نیز کارآمد نیست چرا که صاحبان رستوران و مغازهداران به مشتری میگویند که دستگاه خراب است. ساکنان سیسیل آنقدر در پرداخت مالیات بدنام هستند که شما حضور پلیس مالی را در همه جا احساس میکنید.
مشکل نظارت گسترده
وادار کردن بنگاهها به خروج از سایه یک ریسک بزرگ به همراه دارد. اگر مقررات دستوپاگیر باشند بنگاهی که بهتازگی به نظام رسمی پیوسته است برای بقا با مشکل مواجه خواهد شد. اگر مدیری مجبور بشود مالیات دستمزدی بالا و سهم صندوق بازنشستگی کارگرانش را بپردازد طبیعتاً افراد کمتری را استخدام میکند. آفریقای جنوبی بخش غیررسمی اقتصاد را از میان برداشت اما این پیروزی بیحاصل بود. مشاغل رسمی نتوانستند خلأها را پر کنند و هماکنون نیمی از جوانان بیکارند.
بنابراین لازم است دولتها بار مالیات و مقررات را برای کسبوکار کاهش دهند. دولتهای بالتیک مالیات اندکی را برای کسبوکارهای کوچک اعمال میکنند و فرآیند رسمیسازی نیز در آنجا با دقت طراحی شده است. در مقایسه با سایر کشورهای عضو سازمان همکاریهای اقتصادی و توسعه (OECD)، کشورهای بالتیک موفقیت زیادی در کوچک ساختن اقتصاد غیررسمی به دست آوردند. در مقابل در کشور ایتالیا که بار مالیاتی سنگین است هماکنون بخش غیررسمی اقتصاد 50 درصد نسبت به دهه 1970 بزرگتر شده است.
اصلاحات بزرگ اهمیت زیادی دارند. اما اقدامات کوچکی نیز میتوان انجام داد تا شهروندان به رفتار بهتر تشویق شوند. به عنوان مثال برخی کشورها مصرفکنندگان را تشویق میکنند تا از فروشندگان رسید بگیرند. برخی کشورها «رسید بختآزمایی» طراحی کردهاند که در آن رسید همانند یک بلیت بختآزمایی عمل میکند. تایوان این طرح را از دهه 1950 اجرا کرد و در کشورهای اروپایی مانند پرتغال، لهستان و اسلواکی این طرح پس از بحران مالی معرفی شد.
طرفداران طرح رسید بختآزمایی میگویند هدفشان آن است که خریداران و فروشندگان را به ثبت معامله ترغیب کنند. فناوری هم میتواند در این زمینه مفید باشد. از سال 2007 خریداران در سائوپائولو رسید بختآزمایی میگیرند و در صورت تطابق خرید با رسید میتوانند از معافیت مالیاتی قانونی در مالیات بر ارزش افزوده استفاده کنند. از همه بهتر آن است که پایگاه دادههایی را که از این طریق فراهم میشود میتوان برای راستیآزمایی اظهارنامههای درآمدی کسبوکارها به کار برد. جوانا نارتیومی از مدرسه اقتصاد لندن برآورد میکند که درآمد اظهاری مغازهداران در نتیجه این اقدام ظرف چهار سال 20 درصد افزایش یافته است. به گفته او بررسی منابع مختلف اطلاعات روشی هوشمندانه برای الزام مردم به پرداخت مالیات است. این فرآیند نیز سادهتر شده است. در گذشته تطبیق فیشهای حقوقی بنگاه با مبالغ بازگشت مالیاتی کارمندان زمان زیادی لازم داشت اما اکنون رایانهها این کار را به سرعت انجام میدهند. در ایتالیا، مقایسه تصاویر هوایی با نقشههای ثبت املاک به کشف بیش از دو میلیون ساختمان ناشناخته انجامید که مقامات از وجود آنها اطلاع نداشتند و مالیات املاک بر آن
ساختمانها اعمال نشده بود. ساکنان جنوب ایتالیا گستاخترین ناقضان مالیاتی بودند. علاوه بر این فناوری میتواند جذابتر از منافع مالیاتی باشد و شرکتها را تشویق کند از اقتصاد غیررسمی خارج شوند. خروج از اقتصاد رسمی و استفاده از فناوری برای بسیاری از بنگاهها به معنای دسترسی بیشتر به اعتبارات و منابع مالی است. بسیاری از بنگاههای نوپا از سوابق دیجیتال شامل پرداختهای همراه استفاده میکنند تا بتوانند توانایی یک مشتری بالقوه در بازپرداخت بدهیها را اندازهگیری کنند. اینگونه دادهها در اصل تنها از سوی کسانی تولید میشوند که بخواهند از مقررات پیروی کنند.
اگر افراد به اعتبارات دسترسی داشته باشند تمایل بیشتری به پرداخت مالیات خواهند داشت. ترکیب اصلاحات ساختاری، اقدامات کوچک هوشمندانه و فناوری برای مهار اقتصاد غیرررسمی به نفع امور مالی دولتها، رشد و کاهش فقر خواهد بود. هیچ اقتصادی نمیتواند بهطور کامل از شر بخش غیررسمی خود خلاص شود اما خارج ساختن برخی فعالیتها از تاریکی میتواند به بهبود زندگی میلیونها نفر بینجامد.
منبع: اکونومیست
دیدگاه تان را بنویسید