به بهانه محدودیت تردد کشتیهای ایرانی در آبهای عربستان
تحریم عربی
ساز تحریمها علیه ایران دوباره کوک شد. شبهتحریمهایی که البته نه از سوی جامعه جهانی بلکه درست در خلاف جهت خواست آن، از سوی دو کشور عربی علیه ایران وضع شده است.
ساز تحریمها علیه ایران دوباره کوک شد. شبهتحریمهایی که البته نه از سوی جامعه جهانی بلکه درست در خلاف جهت خواست آن، از سوی دو کشور عربی علیه ایران وضع شده است. این بار، حرف تحریم را عربستان و بحرین پیش کشیدهاند. کشورهایی که اگر حجم مبادلات تجاریشان با ایران را با هم جمع کنیم، در مجموع به 306 میلیون دلار میرسد. آمارهای گمرک جمهوری اسلامی ایران، این را گواهی میدهند. این آمارها گویای آن است که در 10 ماهه منتهی به دیماه 94، عربستان 168 میلیون دلار و بحرین هشت میلیون دلار کالا از ایران وارد و در مقابل، به ترتیب 63 و 68 میلیون دلار کالا به ایران صادر کردهاند. حال این دو کشور کمنصیب از حجم تجارت خارجی 6 /63 میلیارد دلاری ایران، اعلام کردهاند که تردد کشتیهای ایرانی را در آبراههای خود محدود میکنند و دیگر اجازه نخواهند داد که ترددی از سوی کشتیهای دارای پرچم ایران، در این آبها صورت گیرد. اگر تنها این موضوع را یک حرکت روانی تلقی کنیم، به نظر میرسد که برجام، خواب عربها حداقل در حوزه اقتصادی را، آشفته کرده است. خوابی که تا پیش از توافق بزرگ ایران با دنیا، آسایشی رویایی را برای برخی کشورهای عربی در منطقه، رقم زده بود. توسعه و آبادانی برایشان به همراه آورده بود و در مقابل، رقیبشان را تضعیف کرده بود. حال اما کشورهای اروپایی در قامت شرکتهای صاحبنام دنیا، با حضور در ایران و ورود دلارها و یوروهایشان، به نوعی به آنها پشت کردهاند. حال دیگر، رقیبشان در سیبل توجه سرمایهگذاران خارجی قرار گرفته است. اغراق نباشد باید گفت که این دو کشور عربی حتماً میدانند که محدودیتشان، کارساز نیست و تنها یک عملیات روانی علیه تجارت خارجی ایران است؛ غافل از اینکه اقتصاد آسیبدیده ایران از تحریمهای بینالمللی، بیدی نیست که با این بادها بلرزد. او حداقل چهار سال سخت را با بدترین شرایط بینالمللی سپری کرده و اکنون بدنش آنقدر مقاوم شده است که دیگر چنین محدودیتهایی را حتی حس هم نکند. در این میان، نباید این نکته را نیز فراموش کرد عمده سفرهایی که بخش دریایی ایران به بحرین و عربستان داشته، مربوط به شناورهای سنتی و غیرکنوانسیونی است که درآمد آن نیز به قشر زحمتکش و کمدرآمد جامعه برمیگردد؛ بنابراین به طور قطع این اعمال محدودیت، منجر به تیره شدن روابط فرهنگی و اقتصادی این کشورها با ایران، خواهد شد. در این میان کارشناسان بر این باورند که این کشورها، به دلایل مختلفی، تنشهایی در روابط تجاری خود با ایران ایجاد میکنند و این ایران است که باید یک سیاست ماندگار و پایدار در خصوص مراودات اقتصادی با کشورهای حوزه جنوبی خلیج فارس در پیش گیرد تا اگر زمانی کشورهای بیشتری قصد اعمال تحریم داشتند، آنها بیشتر متضرر شوند. در این میان البته این نکته را نیز نباید از ذهن دور داشت که طی سالهای اخیر، عربستان و دیگر همپیمانانش در خلیج فارس، برای کاهش وابستگی به تنگه استراتژیک هرمز مجموعه اقداماتی انجام داده که در سایه آن، در عربستان، امارات و قطر، خط ریلی الاتحاد شکل گرفته و همچنین عربستان درصدد است یک خط ریلی را از حوزه جنوبی خلیج فارس به منطقه لجستیکی جده احداث کند. همچنین خط لوله نفتی از حوزه خلیج فارس به اقیانوس هند برقرار شده و در حال مطالعه برای احداث آبراهی، مشابه کانال سوئز، از خلیج فارس به اقیانوس هند هستند تا عملاً از تنگه هرمز بینیاز شوند. پس باید در عین حال که به فکر پاسخی مناسب به این اقدام دو کشور عربی مذکور باشیم، تدابیری را هم بیندیشیم که در درازمدت، این کشورها با هوشمندی و داشتن استراتژیهای این چنینی، راه را برای توسعه بیشتر خود هموار نکرده و در مقابل، تحریمهایی برای محدودتر کردن حضور کشتیهای ایرانی در منطقه اعمال نکنند. این در شرایطی است که اکنون، بخش عمده سرمایهگذاریهای ایران، در ضلع غربی تنگه هرمز از جمله بندرعباس، قشم، لنگه، کیش، بوشهر، بندر امام خمینی، خرمشهر و آبادان متمرکز شده که باعث میشود اگر روزی نتوانیم امتیاز و اهرمی را که اکنون در اختیار داریم مورد استفاده قرار دهیم، با یک چالش بزرگ اقتصادی مواجه نشویم؛ پس شاید بهتر باشد که از هماکنون، در پی این باشیم که یک حرکت استراتژیک در سواحل مکران و بندر اقیانوسی چابهار آغاز کنیم.
دیدگاه تان را بنویسید