مروری بر زندگی و زمانه دو کارآفرین کرمانی
از بوی گل تا دار قالی
رونق تجارت همیشه حاصل امنیت بوده است و کرمان را که از دیرباز به تجارت قالی و پسته و خرمایش شهره بوده است، از کهن ایام، به دارالامان میشناسند.
رونق تجارت همیشه حاصل امنیت بوده است و کرمان را که از دیرباز به تجارت قالی و پسته و خرمایش شهره بوده است، از کهن ایام، به دارالامان میشناسند. دارالامانی که هم در میانه شاهراهی تجاری بود و هم شهرهای دوردست خلیج فارس و دریای مکران را تحت سیطره خویش داشت، و مارکوپولو آن را کانون تجارت میان خراسان و خلیج فارسش مینامد. این دیار امن، هنوز هم دارالامان است و در این یادداشت، مروری کوتاه خواهیم داشت بر سرگذشت و زمانه دو کارآفرین از دیار کرمان.
همایون صنعتیزاده: از عطر نعناع تا ترجمه
برای ذهن خلاق و کنجکاو و روحیه عملگرای همایون صنعتیزاده، بوی نعناع موضوعی برای تولید و کارآفرینی بود. او در سال 1367 بهطور تصادفی دریافت که عطر نعناعهای املاک پدریاش در منطقه لالهزار با نعناعهای جاهای دیگر متفاوت است. مقداری از آن را به آزمایشگاهی ارسال کرد و کاشف به عمل آمد که اسانس گلبرگهای لالهزار 50 درصد بیشتر از اسانس گلبرگهای قمصر کاشان است. او در تپههای لالهزار بردسیر در ارتفاع سه هزارمتری منطقه جبال بارز کرمان شروع به کاشت گل سرخ (گل محمدی) و تاسیس کارگاه گلابگیری کرد. همایون صنعتیزاده در سال 1303 در خانوادهای نوگرا به دنیا آمد. دایی او میرزا یحیی دولتآبادی فعال بنام انقلاب مشروطه بود، نویسنده کتاب حیات یحیی و پدرش جزو اولین رماننویسان ایران است؛ پدربزرگش اکبر صنعتی از خاندان شالبافان کرمان و شاگرد سید جمالالدین اسدآبادی. ایام کودکی را به دلیل جنگ عالمگیر دوم با مادربزرگش در کرمان به سر برد و برای تحصیل در دبیرستان به تهران آمد و دبیرستان البرز تحصیل کرد. پدر او عبدالحسین با اینکه تاجر فرش موفقی بود و
توانگر، اما برای درک بهتر راههای کسب و کار فرزند را از همان کودکی برای شاگردی به بازار فرستاد. آن هم شاگردی یک کتابفروشی در تهران. همایون در کتابفروشی و صنعت چاپ بالید و بعدها در سال 1334 خود دست به تاسیس یک موسسه انتشاراتی زد. انتشارات فرانکلین در ابتدا شعبهای از یک موسسه بینالمللی بود و هدف اولیه آن ترجمه و چاپ کتب آمریکایی برای کشورهای در حال توسعه بود؛ اما با تلاش صنعتیزاده به سرعت به انتشاراتی مستقل و محلی تبدیل شد (شیرینکام، 1393، ص 414).
این انتشارات از قضا یکی از موفقترینها در حوزه نشر شد و طی سالهای بعد کارهای ماندگاری را از خود بهجا گذاشت. بخش دایرهالمعارف فارسی را با مدیریت آقای مصاحب پایهگذاری کرد که اولین جلد آن سال در 1345 منتشر شد. او سازمان کتابهای جیبی را هم راه انداخت. موسسهای که صنعتیزاده با هدف ارزانتر کردن کتاب و افزایش تیراژ تاسیس کرد. در همان سالها بود که 30 تن از دانشآموزان پرورشگاه پدربزرگش در کرمان را به آلمان فرستاد تا با روشها و ابزارهای روز صنعت چاپ آشنا شوند. در سال 1354 از سوی دولت، مدیرعامل کارخانه کاغذسازی هفتتپه شد اما به زودی از این مقام نیز استعفا داد و پس از آن تجربه کوتاهی هم در کارخانه لاستیک بی.اف.گودریج داشت. با کمک سازمان برنامه و بودجه کارخانه ورشکسته خرمای رطب زهره را سرپا کرد با این ایده که بهجای خشک کردن خرما که موجب کاهش وزن و کیفیت آن میشود، میتوان با نگهداری در سردخانه رطب تازه را به تدریج و در طول سال به بازار عرضه کرد. پس از آن با کمک بچههای پرورشگاه در کیش تاسیساتی برای کشت مروارید ایجاد کرد. یعنی تولید مروارید مصنوعی که در آن زمان ژاپن آن را تجربه کرده بود. در تکمیل پروژه
ساختمان خزرشهر مازندران نیز نقش موثری داشت. پروژهای که با شروع انقلاب اسلامی متوقف شد (شیرینکام، 1393، ص 417).
بازگشت به کرمان
پس از وقوع انقلاب او هم البته به ضرورت دچار بازگشت به خویشتن شد و به دیار آبا و اجدادی بازگشت. شهریور 59 بود که او در کرمان کار صحافی در یک کتابفروشی را آغاز کرد. همسرش نیز شروع به کار گلابگیری کرد و هر دو از این طریق امرارمعاش میکردند. در همینجا بگوییم که همایون این گلابها را با مارک «گلاب زهرا» به بازار کرمان و تهران میفرستاد. پس از جنگ بود که ماجرای گلابگیری لالهزار پیش آمد. اما در همان ابتدای کار کاشت گلها بود که با برخی مدیران بنیاد دچار اختلاف شد و مدتی به زندان افتاد. در غیاب صنعتیزاده، همسرش کار مزارع را بر عهده داشت و در همان مزرعه در اتاقی زندگی میکرد تا مراحل کاشت و برداشت محصولات به درستی انجام گیرد. در اثر تلاشهای خانم سرلتی بود که صد هکتار زمین بایر آن تپهها به مزارع گل تبدیل شد. به تدریج زمینهای اطراف نیز زیر کشت گل محمدی رفت که محصولشان را به کارخانه گلابگیری میفروختند. به این ترتیب اراضی زیر کشت گل محمدی به 700 هکتار رسید. شرکت «گلاب زهرا» که به تجهیزات گلابگیری مدرنی مجهز شده بود و محصولاتش به کار تولیدکنندگان عطریات و
لوازمآرایشی میآمد؛ گلاب، عطر، اسانس، روغن و گل خشک محمدی را به کشورهای حاشیه خلیج فارس و برخی کشورهای اروپایی صادر کرد. صنعتیزاده بعدها به تولید انواع عرقیات گیاهی نیز اقدام کرد و برای فراهم کردن ثبات و امنیت بیشتر و افزایش بازدهی، کارکنان و کشاورزان کارخانه را در سهام شرکت سهیم کرد و بخشی از سود شرکت نیز وقف کانون پرورشی نونهالان صنعتی شد. اما در دهه 80 مشکلات قلبی او را وادار کرد که از کار گلاب و گل دست بکشد و اداره شرکت را به همسرش واگذارد، اما این به معنای دست کشیدن از کار نبود. در این مدت او به علاقه دیرینش یعنی حوزه کتاب بازگشت و شروع به ترجمه میکرد. صنعتیزاده که تا آخرین روزهای زندگی مشغول فعالیت و ترجمه و نشر آثار بالاخص در حوزه تاریخ و فرهنگ ایران باستان بود، در سال 1388 بدرود حیات گفت و در کنار همسرش به خاک سپرده شد (شیرینکام، 1393، ص 420).
احمد یزدانپناهدیلمقانی: تار و پود سرخ قالی کرمون
از ملاکان و زمینداران منطقه زرند کرمان بود که سرمایه به نسبت اندک خود را از بخش کشاورزی به صنعت تولید فرش آورد. در ابتدای کار شرکت دیلمقانی را در کرمان نمایندگی میکرد که با همین نام مشهور شد و همین شهرت برای او باقی ماند. در حالی که بهزودی از شرکت مستقل شد و تجارت خود را پایهگذاری کرد. کسب و تجارت او به دلیل کیفیت مطلوب قالیهایی که بهطور سنتی تولید میکرد و اشتیاق روزافزون جهانی به فرش دستباف ایرانی به تدریج رونق گرفت. تعهد او در ارائه فرشهای دستباف بیعیب و نقص موجب شد بازارهای خارجی فرشهای او گسترش پیدا کند. یزدانپناه نیز در قبال این افزایش تقاضا برای افزایش تولید، دارهای قالی خود را به مناطق روستایی دیگری برد و سیستم تولید قالی خود را در اقصی نقاط روستایی شهرستانهای کرمان، زرند، رابر و ماهان بسط داد.
با رشد جمعیت مناطق روستایی و کشاورزی در فلات مرکزی ایران با پدیده جدیدی روبهرو شد که همان نیروی کار مازاد بر نیاز تولید کشاورزی بود چرا که محدودیت منابع آب در فلات مرکزی ایران به جمعیت جدید اجازه گسترش زمینهای زیر کشت آن هم با سیستم آبیاری سنتی را نمیداد. کارآفرینانی مانند یزدانپناه با دایر کردن کارگاههای قالیبافی در مناطق روستایی موفق شدند این نیروی مازاد را در این صنعت به کار گرفته و با باز شدن بازار جهانی به روی فرش ایران که خود محصول گسترش تکنولوژی صنعت حمل و نقل بود، صنعت فرش ایران را وارد مرحله جدیدی کنند. دیلمقانی پس از رونق کسب و کار فرش دوباره به سراغ بخش کشاورزی رفت و با خریداری اراضی مستعد اما بایر و مزروع کردن آنها باغات وسیعی به وجود آورد که بالاخص در بخش پسته برای او ثروت فراوانی به همراه آورد که بخش قابل توجهی از آن را صرف امور خیریه کرد. یکی از فعالیتهای نوعدوستانه و مردمدارانه یزدانپناه که برای او محبوبیت زیادی کسب کرد، تاسیس یک پرورشگاه برای کودکان بیسرپرست بوده است. کودکان در این پرورشگاه همواره از او به خیر و نیکی یاد میکنند. قانونی هم مبنی بر معافیت مالیاتی موقوفات مربوط به
این پرورشگاه در مجلس تصویب شد (مصوبات مجلس شورا، 19 /08 /1343). از جمله امور پسندیده یزدانخواه مرمت مسجد ملک شهر کرمان است (مجتبی یزدانخواه). در سال 1323 زمانی که از مزارع خود در زرند به کرمان میآمد، مورد سوءقصد قرار گرفت و به ضرب گلوله از پای درآمد.
دیدگاه تان را بنویسید