افزایش قابلتوجه تعداد دانشگاههایی که دوره دکترای مدیریت برگزار میکنند
مدیریتخواندهها بیشتر و بیشتر میشوند
از آنجا که تقاضا برای حضور در دورههای تحصیلات تکمیلی یعنی کارشناسی ارشد و دکترا هر سال در کشور رو به افزایش است، دانشگاههای زیادی رو به سمت عرضه این دورهها آوردهاند.
از آنجا که تقاضا برای حضور در دورههای تحصیلات تکمیلی یعنی کارشناسی ارشد و دکترا هر سال در کشور رو به افزایش است، دانشگاههای زیادی رو به سمت عرضه این دورهها آوردهاند. عدم توانایی جذب بازار کار برای فارغالتحصیلان دانشگاهها باعث شده تا تب ادامه تحصیل در بین دانشجویان بیش از هر زمان دیگری بالا بگیرد. دانشجویانی که چند سال قبل در زمان ورود به دانشگاه با غول کنکور مواجه بودند و تلاش سختی برای راهیابی به دانشگاه داشتند اکنون باید همان ماراتن سخت و نفسگیر را برای ورود به دوره تحصیلات تکمیلی بپیمایند. اما همانطور که افزایش تعداد دانشگاهها به ویژه دانشگاههای علمی کاربردی، غیرانتفاعی، پیامنور و دانشگاه آزاد و به تبع آن افزایش شدید ظرفیت پذیرش دانشجو کار را به جایی رساند که اکنون بدون کنکور هم میتوان به دانشگاه رفت، حالا هم دانشگاهها برای پر کردن صندلیهای خالی خود رو به عرضه دورههای تحصیلات تکمیلی آوردهاند. در این میان وضعیت دانشگاه آزاد بهتر از بقیه است و با توجه به زیرساختهای مناسبتری که در اختیار دارد راحتتر توانسته از وزارت علوم، تحقیقات و فناوری مجوز راهاندازی دورههای کارشناسی ارشد و دکترا در
رشتههای مختلف را کسب کند. سایت «مدیر» نیز با رجوع به انتخاب رشته در جریان آزمون کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد و تکمیل ظرفیت این دانشگاه به مقایسه تعداد واحدهای دانشگاهی دارای پذیرش در مقطع دکترا در سال 1393 در رشته مدیریت نسبت به سالهای قبل دست زده است. اگرچه به گفته این سایت به دلیل عدم انتشار ظرفیت پذیرش، تعداد پذیرفتهشدگان نامشخص و این بررسی صرفاً بر اساس تعداد دانشگاههای پذیرشکننده دانشجو صورت گرفته اما افزایش واحدهای دانشگاهی که اغلب در جریان تکمیل ظرفیت رخ داده نشان از افزایش ظرفیت بالای دانشگاه آزاد برای پذیرش دانشجو است. تعداد دانشگاههای پذیرشکننده دانشجو در سال 1393 در گرایشهای مورد بررسی در رشته مدیریت، نسبت به سال 1389 حدود 2/9 برابر و نسبت به سال 1392 حدود 6/4 برابر شده است. برای مثال در حالی که در سالهای 1389 تا 1391 تنها یک واحد دانشگاهی در دانشگاه آزاد دانشجوی دکترای مدیریت مالی میپذیرفت و این تعداد در سال 1392 به دو دانشگاه افزایش یافت در سال 1393 چهار دانشگاه اقدام به پذیرش دانشجو در این رشته کردهاند. البته این یک نمونه چندان جالب توجه نیست. مثلاً در نظر بگیرید که در حالی که در سال
گذشته تنها چهار واحد دانشگاهی دانشگاه آزاد رشته مدیریت بازرگانی و بازاریابی در مقطع دکترا میپذیرفتند امسال این تعداد به 25 واحد افزایش یافته است. این افزایش آن هم در مقطع دکترا بسیار جالب توجه است. میتوانید این افزایش را در جدول مربوط به خبر نیز ببینید. با این اوصاف تعداد فارغالتحصیلان با مدرک دکترا در گرایشهای مختلف رشته مدیریت نیز قابلتوجه خواهد بود که اگرچه مزایای زیادی برای جامعه و اقتصاد کشور خواهد داشت اما ممکن است ظرفیت جذب آنها نیز خود مشکلی دیگر باشد.
دلگرمی رئیس سازمان برای مدیران بازار
هفته گذشته مدیران بازار سهام با رئیس سازمان بورس در نشستی حضور یافتند تا در مورد مشکلات موجود در بازار سهام و نگرانیهای زیادی که از سقوط هرروزه آن وجود دارد بحث و گفتوگو داشته باشند. در این نشست علی صالحآبادی در سخنانی تلاش کرد تا با نشان دادن راهکارهایی که برای رونق بورس دیده شده مدیران عامل کارگزاریها را دلگرم کند. کارگزاریها که از ابتدای سال جاری و تشدید روند کاهشی شاخص بورس اوراق بهادار دوران سختی را تجربه میکنند در این نشست نیز از تداوم این وضعیت ابراز نگرانی کردند. با این همه علی صالحآبادی به نکاتی از جمله پیشنهاد تهاتر بدهیهای بنگاهها و دولت، استفاده از اوراق تبعی بازارها و راهاندازی صندوقهای بازارگردانی اشاره کرد که میتواند اثرات مثبتی بر بازار داشته باشد. او ایجاد صفهای فروش در سالهای گذشته را با هم مقایسه کرد و گفت: «اگر بخواهم یک مقایسه بین دوران مختلف داشته باشم در سال 1384 سهام صف فروش بود هر چند بازارسازی صورت میگرفت. در سال 1387 که بحران مالی جهانی اتفاق افتاد و صف فروش شد، سهامدار عمده از هر کد تعداد کمی میخرید و
بازارسازی میکرد. مجدداً از اردیبهشت 91 تا شهریور 91 افت بورس شروع شد و در سال 1391 تلاش کردیم صف فروش مداوم ایجاد نشود که موفق شدیم. اما اکنون بازار روان است. در این دوره اخیر سعی کردیم صف فروش ایجاد نشود و بازار روان باشد و ارزش روزانه معاملات در بورس و فرابورس بالای 100 میلیارد تومان است که در مقایسه با دوران قبل از رونق که حالت عادی داشتیم متوجه میشویم معاملات خیلی کاهش نداشته است.»
شیوه رهبری سازمان، ریشه تفاوتها
پرویز نصرتیکردکندی در مطلبی که در روزنامه دنیای اقتصاد مینویسد به نقش کلیدی رهبری سازمان میپردازد و البته به مشکلات آن در ایران هم اشاره میکند. او نقش رهبری در چگونگی اداره سازمانها را مهمترین مولفهای میشمارد که تفاوتهای بزرگ را بین یک سازمان نسبت به رقبا به وجود میآورد. به نوشته کردکندی در شرایط فعلی کسبوکار شرایط رهبری در سازمانها با موفقیت سازمانها نسبت مستقیم و البته بیبدیلی پیدا کرده است. شاید چندی پیش رهبری سازمان با حداقل درایت و توانایی با تکیه بر برخی مزیتهای سازمانی میتوانست سازمان خود را به پیش ببرد؛ ولی در فضای کسبوکار فعلی که سرعت در تصمیمگیریها و قبول ریسکها، بهگونهای شده است که باید با اطلاعات محدود و حتی در برخی موارد بدون اطلاعات درست، تصمیم درست در کسری از ثانیه اتخاذ شود، فقط میتواند از رهبرانی سر بزند که هوش و قابلیت کشف از طریق شهود حداقلی را داشته باشند.
رهبری سازمان در ایران سختتر است
در ادامه این مطلب میآید که کارکرد رهبری سازمانی و چالشهای آن در کشور ما به مراتب سختتر است و رهبران شرکتهای ایرانی با توجه به شرایط اقتصادی موجود و کاستیهای فراوانی که نسبت به رقبای خارجی خود دارند، در برخی نابرابریهای اجتنابناپذیر تصمیمگیریهای اورژانسی و واکنش بیشتری نسبت به همتایان خود در سازمانهای کشورهای باثبات اتخاذ میکنند. پیامد چنین شرایطی استراتژیهای برنامهای را کاملاً ناکارآمد و نیاز به استراتژیهای واکنشی متناسب با شرایط پیشآمده را ضروری کرده است و به همین دلیل بهرغم کلیدیتر شدن نقش رهبری در اتخاذ استراتژیهای سریع و متناسب با شرایط، سازمانهایی میتوانند موفقیت و کامیابی را تجربه کنند که رهبران هوشمندتری دارند.
نقش هوش جمعی در رهبری تیم
«در گذشته، تلاشهای فردی ستارگان فوتبال سرنوشت مسابقات را تعیین میکرد. دهههای 70، 80 و حتی 90 در دست بازیکنان افسانهای مانند پله، فرانس بکنباوئر و دیهگو مارادونا بود که با کمک مهارت و سرعتی که داشتند، فضاهای خالی را در میدان پیدا میکردند، توپ را میربودند و سپس تصمیم میگرفتند که یا پاس بدهند یا خودشان به طرف دروازه شوت کنند. حتی تا سال 2005 بازیکنان اروپایی این قابلیت را داشتند که قبل از پاس دادن، بهطور میانگین توپ را سه ثانیه نزد خود نگه دارند؛ اما امروز میزان نگه داشتن توپ قبل از اینکه بازیکن دیگری مزاحم آنها شود، به کمتر از یک ثانیه کاهش یافته است. دلیل آن این است که بازیکنان فوتبال امروز نزدیکتر از هر زمان دیگری با هم مشارکت دارند. اگر یک مهاجم توپ را از دست بدهد، خیلی سریع برای مدافع تیم مقابل مزاحمت ایجاد میکند تا توپ را پس بگیرد. در نتیجه، فضا و زمان موجود برای بازیکنان کمتر شده که آنها را مجبور میکند، سریعتر و نزدیکتر پاسکاری کنند.» این همان مسالهای است که باعث شد سیستمی چون تیکیتاکا در فوتبال ایجاد شود و اهمیت نقش هوش جمعی
بر هوش فردی و ستارهها بچربد. اما اگر به دنبال رابطه تیکیتاکا در فوتبال و کسبوکارهای امروزی و مدیریت بنگاه باشید باید به این نکته توجه داشته باشید که امروز همانند زمین سبز فوتبال، در دنیای کسبوکار نیز شرکتهایی برندهاند که از هوش جمعی بهره میبردند. اگر بنگاهها بخواهند از هوش جمعی منتفع شوند، باید با واضحترین و بزرگترین منبع خود، یعنی کارمندان شروع کنند. یعنی باید تلاش کنند از هوش جمعی کلیه کارکنان خود برای توسعه محصولات، خدمات و فرآیندها استفاده کنند. پایگاههای الکترونیکی مکانهای خوبی برای تبادل ایدهها هستند، اما هوش جمعی نباید به رسانههای اجتماعی یا پروژههای تکنولوژی ابری محدود شود. در حقیقت، مدیران نباید هوش جمعی را صرفاً شکلی از همکاری آنلاین بدانند، بلکه تاکید آنها باید بیشتر روی مدیریت کارمندان برای ایجاد بیشترین بهرهوری و استفاده از هوش جمعی برای یافتن بهترین راهکارها در برابر چالشهای پیچیده باشد.
دیدگاه تان را بنویسید