محمدعلی سبحانی معتقد است ایران باید با تدوین لایحه حقوقی در مجامع بینالمللی عربستان را وادار به عذرخواهی کند
سعودیها را مفتضح کنیم
امور مربوط به اوضاع منطقه و ارتباط ما با کشورهای جهان به بخشهای تخصصیشان واگذار شود. حذف وزارت خارجه از حوزه نفوذی و مسوولیتهای خود منجر به اوضاع فعلی آن شده است؛ بخشهای دیگر کارهایی را انجام میدهند و وزارت خارجه مسوول شناخته میشود.
گره کور مناسبات ایران و عربستان هر روز پیچیدهتر میشود. اگر تا همین ماه پیش حمایت سعودیها از گروههای فرقهگرا موجب بالا گرفتن اختلافات دو کشور میشد حالا این روابط در گیر و دار تحولات یمن و البته تعرض نیروهای پلیس فرودگاه جده به زائران ایرانی است. موضوعی که به گفته محمدعلی سبحانی، مدیرکل پیشین بخش خاورمیانه وزارت خارجه دولت اصلاحات نشاندهنده بیمسوولیتی سعودیها در میزبانی زوار خارجی است. وی با بیان این مطلب که مقامات عربستانی به عنوان میزبان مسوول حفظ امنیت افرادی هستند که برای یک امر مذهبی به کشورشان سفر میکنند، تاکید میکند: سعودیها باید در قبال این افراد و امنیت زوار دیگر کشورها پاسخگو باشند نه اینکه نیروهای آنها خود موجبات آزار، اذیت و اهانت به این افراد را فراهم آورند. سبحانی به مقامات کشورمان پیشنهاد میکند با تدوین یک لایحه حقوقی شکایتی از عربستان صورت دهند و خاطیان این اقدام را که موجب جریحهدار شدن عواطف و احساسات مردمی همزمان با برگزاری یکی از مقدسترین مناسک مسلمانان شدهاند به اشد مجازات برسانند.
روابط ایران و عربستان این روزها درگیر و دار موضوعات مختلفی است. از یک سو دخالت عربستان در یمن قرار دارد و از سوی دیگر مباحث مربوط به فرودگاه جده است که موجب شعلهور شدن عواطف و احساسات عمومی مردم ایران شده است.
به اعتقاد بنده اگر سعودیها بخواهند مسائل یمن را به همین شکل فعلیاش ادامه دهند گرفتار یک خطای تاریخی میشوند که امکان رهایی از آن بسیار سخت و دشوار است. ویژگیهای جغرافیایی یمن و چینش احزاب و قبایل مختلف در این کشور امکان اداره یمن توسط یک گروه صرف را غیرممکن میسازد. خصوصاً حالا که ما درگیر بهار عربی و خیزش ملتهای منطقه هستیم. ملتهایی که به دنبال بسط و گسترش موج آزادیخواهی، دموکراسیطلبی و مشارکتخواهی هستند از هر فرصتی برای رسیدن به آن استفاده میکنند. حالا در این وضعیت عربستان آمده است و به بهانه حمایت و پشتیبانی از یک گروه داخلی یمنی که مقبولیت تام هم ندارد وارد این کشور شده است. این در حالی است که در کشورهایی که تنوع قومیتی وجود دارد نمیتوان مطالبات و منافع یک گروه را بر کل احزاب و گروههای دیگر تحمیل کرد به ویژه حالا که دوره دیکتاتوریهای فردی به پایان رسیده است و
منطقه نیازمند حکومتهای مردمی و بر پایه تحقق خواستهها و مطالبات آنها هستند. باید سیاستهای کشورهای اینچنین بر پایه مشارکتهای مردمی تنظیم شود و یک حداقلی از دموکراسی و مردمسالاری در عملکرد مقامات این کشورها وجود داشته باشد. همین ویژگیهاست که موجبات محبوبیت کشورهای مذکور را فراهم میآورد. مثلاً همین جنبش انصارالله که در یمن توانسته بخشهایی از پایتخت را به اشغال خود درآورد گروهی است که به واسطه ظلمهایی که در گذشته در حقش روا شده است انگیزههای فراوانی برای دستیابی به اهداف خود دارد و بسیار هم منسجم است. البته نمیتوان تحرکات آنها را برای تصرف تمامی خاک یمن تایید کرد چرا که همانطور که گفتم موفقیت هر یک از احزاب و گروههای یمنی در گرو اتحاد با گروههای دیگر این کشور است. هرچند که آنها قول دادهاند حکومت آینده یمن را با دعوت از تمامی گروههای این کشور تشکیل دهند؛ مادامی که جامعه یمن درگیر این جنگهاست نمیتوان به آینده آن امیدوار بود. سعودیها نیز باید بدانند مشکلات یمن با پول و سلاح و دخالتهای نظامی حلشدنی نیست و تنها موجب پیچیدهتر شدن موضوع میشود. معتقدم به دلیل بحرانی شدن اوضاع منطقه از این پس
مسوولیت تمامی حوادث یمن با عربستان است و سعودیها هستند که باید پاسخگوی کشتار مردم بیگناه این کشور باشند.
ترکیه نیز به سعودیها پیشنهاد داده است که از طرح ایران حمایت کنند.
این پیشرفتی است که در مواضع طرف ترک به وجود آمده و این کشور را از اتهام اتخاذ سیاستهای یک طرفه مبرا کرده است. پاسخهای سربالای طرف پاکستانی نسبت به درخواستهای سعودیها و شرط و شروط مقامات مصر هم راه را برای ادامه سیاستهای جنگطلبانه عربستان سخت کرده است.
مصریها بودجه هنگفتی را برای این همراهی طلب کرده بودند.
بله، همینطور است. همانطور که گفتم راهحل مشکل یمن جنگ و خشونت و ورود نیروهای خارجی نیست. برای بهبود اوضاع این کشور ما نیازمند یک راهحل داخلی هستیم بعد میتوان در فازهای آینده از طریق سیاستهای منطقهای و البته بینالمللی به ایجاد آرامش در کشورهایی چون یمن کمک کرد. تاکنون در منطقه یک سیاست منطقهای واحد وجود نداشته است و حالا این سیاست باید در تفاهم کشورهایی چون ایران، عربستان، ترکیه و البته مصر و تا حدودی هم پاکستان تنظیم شود. اما در مورد یمن که بحث اصلی ما نیز بر آن اساس است معتقدم تمامی گروههای داخلی این کشور باید بنشینند و با هم به یک راهحل برای بهبود اوضاع این کشور دست پیدا کنند.
به نظر میرسد سفرهای منطقهای وزیر امور خارجه کشورمان به کشورهایی چون پاکستان در اعلام مواضع اخیر آنها تاثیرگذار بوده است.
سفر آقای ظریف سفر بسیار کارسازی بود که در زمان درست آن صورت گرفت که البته پاکستانیها هم استفاده بسیار خوبی از آن داشتند و با اعلام اینکه مایل به دخالت نظامی در یمن نیستند خود را از زیر فشارهای سعودیها خارج کرده و موضع خردمندانهای را اتخاذ کردند. سیاستهای اخیر پاکستان نشان میدهد که دیپلماسی فعال ما راه را بر تحرکات کشورهایی چون عربستان و گروههایی که قصد به آشوب کشیدن منطقه را دارند بسته است. ما باید تمامی سیاستها و برنامههای خود را با پوششی بینالمللی همراه کنیم چرا که این موضوع پس از حمله سعودیها پیچیدگی خاصی پیدا کرد. به هر حال ریاض در حمله به یمن به یارگیری منطقهای پرداخته و سعی کرده است ائتلافی را در راستای سیاستهای خود شکل دهد. هرچند که هنوز نتوانسته است کاری از پیش برد و ائتلاف موردنظرش عملاً شکست خورده است. بر همین اساس هم هست که میگویم ما باید تدبیر بیشتری به خرج دهیم و چارهای بیندیشیم تا بتوانیم از خلال آن به حل و فصل مباحث داخلی یمن و اوضاع
منطقه دست یابیم.
بر راهحل ایران در زمینه حل و فصل اوضاع یمن تاکید میکنید اما برخی بر این باورند که مباحث پیرامون مذاکرات هستهای ایران و 1+5 و تلاش برای دستیابی به توافق جامع هستهای وزارت خارجه را از ورود به حوزههای ماهیتی خود بازداشته است و شاید اوضاع کنونی منطقه نیز ناشی از همین موضوع باشد.
شاید این موضوع تا حدودی درست باشد. قطعاً ما در منطقه حرفهای زیادی برای گفتن داریم و میتوانیم بر اساس اصل تنشزدایی و ارتباط مسالمتآمیز با کشورهای جهان به پیشبرد اهداف و مطالبات خود بپردازیم. بر همین اساس هم معتقدم باید امور مربوط به اوضاع منطقه و ارتباط ما با کشورهای جهان به بخشهای تخصصیشان واگذار شود. حذف وزارت خارجه از حوزه نفوذی و مسوولیتهای خود منجر به اوضاع فعلی آن شده است؛ بخشهای دیگر کارهایی را انجام میدهند و وزارت خارجه مسوول شناخته میشود. مثلاً در مورد همین رابطه با عربستان همه از وزارت خارجه توقع دارند تا با چارهاندیشی به کاهش تخاصمات فیمابین کمک کند. این در حالی است که ممکن است به این مسائل در جای دیگری پرداخته شده باشد و لذا باید از هر گونه موازیکاری با دستگاه سیاست خارجی کشور که منجر به
ایجاد جبهه جدیدی علیه ایران شود، جلوگیری کنیم. مانند موضوع مذاکرات هستهای که کارها به وزارت خارجه سپرده شد و البته موفقیتهایی را هم دربر داشت. ما باید در رابطه با بحثهای منطقهای نیز به همین شکل عمل کنیم.
یعنی تنها وزارت خارجه مسوولیت ارتباطات ما با کشورهای دیگر و پیشبرد اهداف منطقهای و بینالمللیمان را داشته باشد.
سیاستگذاریها باید در دستگاه سیاست خارجی کشور انجام شود. برخی گمان میکنند وقتی میگوییم وزارت خارجه یعنی ما مایل به حذف دستگاههای دیگر هستیم، این در حالی است که ما تنها میگوییم باید به قانون عمل کرد. قطعاً دستگاههای دیگری مانند شورای عالی امنیت ملی برای نظارت بر امور و برنامههای این بخش وجود دارد اما این نافی آن نیست که هر دستگاه و نهادی ملزم به حرکت در حوزه نفوذی خود است و به عبارت دیگر نباید در عملکرد دستگاههای دیگر وارد شود. حذف وزارت خارجه یکی از دستاوردهای!!! دولت آقای احمدینژاد است که متاسفانه همچنان نیز ادامه دارد. بر همین اساس هم معتقدم باید با احیای مسوولیتها و اختیارات وزارت خارجه از بروز مشکلاتی که از گذشته وجود داشته جلوگیری کنیم و با یک سیاست منطقهای منسجم و با مشارکت دستگاههای دیگر و نه دخالت آنها به پیشبرد اهداف خود بپردازیم.
یعنی اصل باید وزارت خارجه باشد و دستگاههای دیگر تنها بازوی مشاوره آن باشند؟
حتماً باید به این شکل باشد و لذا ضمن آنکه نمیخواهم وضعیت فعلی ایران در منطقه را صرفاً متوجه عملکرد آنها کنم، معتقدم تنها راهحل این است که ما به دیپلماسی اهمیت بیشتری بدهیم.
اما ممکن است با وجود تلاشهای وزارت خارجه برخی اوقات این سیاستها در راستای اهداف ما پیش نرود. یعنی تلاشهای ما یا در یمن خنثی شود یا با حوادثی مانند آنچه در فرودگاه جده به وقوع پیوست.
معتقدم به دلیل اقدامی که با زوار ما در جده صورت گرفت باید برخورد جدی و تندی با سعودیها داشت و عربستان را در مجامع اسلامی و حقوقی بینالمللی مفتضح کرد. ما باید ریاض را وادار به مسوولیتپذیری کنیم. این امکان برای ما وجود دارد. اینکه نشان دهیم مقامات عربستانی به عنوان میزبان مسوول حفظ امنیت افرادی هستند که برای یک امر مذهبی به کشورشان سفر میکنند و باید در قبال این افراد و امنیتشان پاسخگو باشند، نه اینکه نیروهای آنها خود موجبات آزار، اذیت و اهانت به آنها را فراهم سازند. این موضوعی است که باید از سوی دستگاههای ذیربط پیگیری شود و به نظرم تعویق مراسم عمره سیاست درستی بود که از سوی مقامات مسوول اتخاذ شد.
امکان از پیش طراحیشده بودن موضوع فرودگاه جده تا چه اندازه محتمل است؟
این امکان وجود دارد. البته من نه میگویم بوده و نه نبوده، تنها معتقدم حتی اگر با برنامهریزی قبلی صورت نگرفته باشد دولت عربستان مسوول این امر است و نمیتوان این موضوع را نفی کرد. پیشنهاد میکنم با تدوین یک لایحه حقوقی شکایتی از عربستان صورت بگیرد و خاطیان این اقدام را که موجب جریحهدار شدن عواطف و احساسات مردمی همزمان با برگزاری یکی از مقدسترین مناسک مسلمانان شدهاند به اشد مجازات برسانیم. دولت عربستان باید از این اتفاق عذرخواهی کند و پذیرای مسوولیتهای آن باشد. مقامات وزارت خارجه باید با اطلاعرسانی این مساله به کشورهای اسلامی که حجاجشان به عربستان سفر میکنند، هزینههای وقوع این مساله را برای سعودیها افزایش دهند. خوشبختانه دیدیم کمیتهای که با دستور صریح رئیسجمهور مسوول پیگیری این موضوع شده بود نیز رای به عدم برگزاری موقت مراسم حج عمره داد.
اما قطعاً رسانههای سعودی نیز بیکار نخواهند نشست.
بر همین اساس هم هست که میگویم ما باید دست برتر را داشته باشیم و با تبلیغات خود آنها را مفتضح کنیم.
فکر نمیکنید این اقدام نیازمند کاری ریشهای باشد؟ به هر حال بر اساس آموزههایی که مفتیهای سعودی سعی در رواج و گسترش آن داشتهاند دیدگاه چندان مناسبی نسبت به همسایه شمالی عربستان وجود ندارد.
بر همین اساس هم اشاره کردم که وزیر ارشاد باید با ارسال نامههایی به تمامی همتایان خود در کشورهای اسلامی آنها را از میزان زشتی اقدام صورتگرفته در فرودگاه جده آگاه سازد و با جدیت نیز پیگیر نتایج آن باشد. ما باید این مساله را بدون آنکه موجب تحریک احساسات عمومی شود دنبال کنیم و از هیجانزدگی هم پرهیز کنیم چرا که وزارت خارجه به دنبال بسط و گسترش ارتباطات خود با تمامی کشورهای جهان است. هرچند که معتقدم در این موضوع به خصوص اگر ما به شکل جدی از حقوق ملت خود دفاع نکنیم ممکن است تندروها مسائل را به گونهای دیگر جلوه دهند. درست است که در حال حاضر دولت درگیر مباحث هستهای است اما نباید با فراموش کردن این موضوع موجبات دلسردی افکار عمومی و بروز انتقادات جریانهای دیگر را فراهم کند. دولت ملزم به حمایت از حقوق شهروندان خود است و این امر هم مشکلی را در سیاستهای منطقهای ما ایجاد نمیکند؛ با توجه به تکرویهای
عربستان در منطقه باید به شکل قابل توجهی به آن پاسخ داد.
پس برخورد را جدی میدانید؟
بله، چه بسا در صورت عدم برخورد این اقدام مجدداً تکرار شود. فضا در عربستان به گونهای است که امکان وقوع مجدد این اقدام وجود دارد. در مناسبات بینالملل این امری عادی است که با ناامن شدن کشور میزبان مقامات کشورها به اتباعشان توصیه میکنند به کشور موردنظر سفر نکنند. حال که دولت خود متصدی سفرهای مردم ایران به عربستان است میتواند با سازوکارهای اصولی تا مدت زمان معینی این سفرها را به تعویق بیندازد. به کشوری که در یک مکان عمومی شأن و منزلت شهروندانش را به خطر انداخته و موجبات تالم و تاثر آنها را به وجود آورده است. هرچند که مردم ما خود از همین حالا دست به کار شدهاند و با برگزاری چند تجمع اعتراضآمیز مقابل سفارت عربستان از آنها خواستهاند که عذرخواهی کنند.
گمان میکنید این موضوع برای آنها مهم باشد؟
حتماً هست و البته معتقدم اگر ما در زمان شخصی چون ملک عبدالله بودیم هیچگاه این اتفاق به وقوع نمیپیوست. با توجه به ویژگیهای شخصیتی پادشاه گذشته عربستان بروز این امر بعید بود.
اما او که فوت کرده است. با پادشاه و امرای فعلی عربستان باید چه کرد؟
این امر لزوم پاسخگو بودن دولت عربستان را نفی نمیکند. آنها خودشان متوجه وخامت اوضاع شدهاند. الان آنها در یمن درگیر جنگی شدهاند که بیش از منفعت موجب متضرر شدن آنها شده است. بنابراین فکر میکنم که با عقلانیت بیشتری با مقوله تحریک احساسات و عواطف مردم ایران برخورد کنند.
این بحث هم وجود دارد که با احتمال به سرانجام رسیدن مذاکرات هستهای ایران و 1+5 سعودیها درصدد به چالش کشیدن این مذاکرات باشند و آن را با اقداماتی در یمن و کشورهای دیگر پیگیری کنند. یعنی حمله به یمن ترکش آخر عربستان برای اثرگذاری بر جریان مذاکرات بود؟
معتقد نیستم بحث هستهای ما ارتباط تامی به مسائل یمن داشته باشد. بحث هستهای موضوعی میان ایران و 1+5 است.
اما به هر حال هستند کشورهایی که تمایل چندانی به این توافق ندارند.
بهطور غیرمستقیم اسرائیل و برخی از کشورهای منطقه خواهان این موضوع هستند. موضع عربستان هم به عنوان کشوری که در تلاش بود مذاکرات هستهای ایران و 1+5 به موفقیت نرسد در همان راستا قابل تفسیر است. میتوان این برداشت را داشت که یکی از اهداف احتمالی سعودیها از حمله به یمن اثرگذاری بر جریان مذاکرات ایران و 1+5 باشد اما تصور نمیکنم ارتباط معناداری میان مباحث فوق وجود داشته باشد و بنابراین نباید همه این مسائل را در قالب یک پرونده مورد ارزیابی قرار دهیم. باید بدانیم سعودیها به دنبال آن هستند تا در رقابت منطقهای منافع ایران را به چالش بکشند و هنر دیپلماسی این است که این رقابتها را که بعضاً به خصومت تبدیل شده است به دوستی تبدیل کند. اگر ما میگوییم که سفر عمره را برای مدت زمان معینی برگزار نکنیم نیز برای جلوگیری از بروز اختلافات بیشتر و افزایش تنشهاست.
دیدگاه تان را بنویسید