تاریخ انتشار:
فرصتی تاریخی در آستانه استیضاح پارک گئون های
زمستان داغ کره جنوبی
اولویت و تسلط قدرت انبوه اقتصادی، بوروکراتیک و رسانهای بر نمایندگان انتخابی پارلمان و قوه مجریه، از محدودیتهای اساسی دموکراسی در سرمایهداری است. با این حال، هنگامی که چنین محدودیتهایی ناگهان رسوا میشوند، خشم عمومی گریزناپذیر است.
خانم پارک در سال 2012 با وعده بازگرداندن «معجزه رودخانه هان»، عبارتی که به رشد اقتصادی سریع دوران دیکتاتوری نظامی پدرش داده شده، به ریاستجمهوری برگزیده شد. حمایت دولتی از شرکتهای بزرگ و یک اقتصاد صادراتمحور به همراه سرکوب وحشیانه مقاومت طبقه کارگر و هرگونه مخالفتی، ویژگیهای برجسته رژیم ژنرال پارک بودند. در سال 2012 سرمایهداری کره جنوبی به شدت از بحران اقتصادی جهانی سال 2008 تاثیر پذیرفته بود و گروههای محافظهکار نگران حفظ سلطه خود بر جامعه بودند. خانم پارک با حفظ جایگاهش در میان این گروهها، کارزار انتخاباتیاش را با توسل به نوستالژی دهه 1970 پیش برد. طبقه حاکم راستگرا به سیاستها و شیوه حکمرانی پارک چونگ - هی - پدر رئیسجمهور فعلی- به عنوان راهکاری برای رکود و بحران امید بسیاری بسته بود. خانم پارک در دوره رئیسجمهوری خود سیاستهایی اجرا کرد که در جهت نیازهای نخبگان راستگرا باشد. او حملات تازهای را به سازمانهای چپگرا آغاز کرد با این اتهام که به کره شمالی تمایل دارند. این تنها یک بخش از سیاستهای واپسگرایانهای است که دولت پارک در چهار سال گذشته پیاده کرده است. او برای کسب کنترل ایدئولوژیک،
کتابهای درسی دولتساختهای برای درس تاریخ در مدارس راهنمایی و دبیرستان توزیع کرده است. او با بستن قرارگاه صنعتی کائهسونگ -که بهطور مشترک با کره شمالی اداره میشد- تنشهای شبهجزیره را تشدید کرد. سیاستهای او مثل خصوصیسازی راه آهن و نظام درمانی، تسهیل شرایط اخراج کارگران و گسترش طرح محرکهای مزدی محبوبیتش را کاهش داده و افزایش اعتراضات کارگری را در پی داشته است.
در این میان، شکافهایی در طبقه حاکمه پدیدار شده است. حزب حاکم «سائهنوری»، به همراه بنگاههای بزرگ، قوه قضائیه و مطبوعات و رسانههای محافظهکار، در حمایت قاطعشان از دولت خانم پارک متحد بودهاند. در حال حاضر، آنها همچنان متحدند اما زیر یک پرچم دیگر؛ آنها تصمیم گرفتهاند اتحاد فاسد پارک و چویی را محکوم کنند و بسیاری از نمایندگان آنها در مجلس به نفع استیضاح رای دادهاند.
این پرسش را که چه چیزی این جدایی را بین پارک و نخبگان راستگرا ایجاد کرده باید در رابطه با بحران اقتصادی و ژئوپولتیک کنونی سرمایهداری و دولت کره جنوبی پاسخ داد. سیاستهای پارک گئون های نتوانستهاند این مشکلات را حل کنند؛ شکست او ناشی از درسهایی بود که از رژیم سرکوبگر پدرش آموخته بود. ژنرال پارک چونگ - هی با دنبالکردن یک اقتصاد صادراتمحور توانست از رشد اقتصادی پس از جنگ بهرهمند شود و نیز یک دیکتاتوری نظامی و رژیمی اقتدارگرا بنا کند. در مقابل، دختر او با افول شدیدی در تجارت جهانی پس از یک رکود اقتصادی روبهرو بود و در کرهای کاملاً متفاوت از کره پدرش به ریاستجمهوری رسید؛ جنبش دموکراسیخواه 1987 به گذاری به سوی دموکراسی بورژوایی در کره جنوبی منجر شده بود.
با توجه به چنین تغییرات اجتماعی عمیق و شرایط اجتماعی اساساً متفاوتی، تاریخ نمیتواند خودش را تکرار کند. تجارت داخلی و بینالمللی، به همراه تولید صنعتی، همگی نشانههایی هشدارآمیز برای اقتصاد کره جنوبی هستند. از نظر ژئوپولتیک، تنشهای اخیر بین آمریکا و چین، کره جنوبی را در موقعیتی خطرناک قرار داده است. با تداوم وابستگی اقتصادی کره جنوبی به چین در این سالها، دولت کره اگر بخواهد پیوندهای سیاسی و نظامی سنتی خود را با آمریکا حفظ کند، به مشکلات بزرگی برمیخورد.
طبقه حاکمه نارضایتی فزایندهای از پارک دارد و معتقد است واکنش پارک به بحران آن را تشدید کرده است. انحصار چویی و نزدیکانش بر قدرت و امتیازها فقط این نارضایتی را دوچندان کرده است و منجر شده جناحهای مشخصی از راستگرایان خواستار دولت جدیدی شوند که پارک و طرفدارانش در آن حضور نداشته باشند. این البته کل تصویر نیست؛ خانوادههای قربانیان تصادف کشتی Sewol که بسیاری بیتوجهی رئیسجمهور را عامل آن میدانند، ساکنان منطقهای که پایگاه موشکی آمریکا قرار است در آن احداث شود، دانشآموزانی که علیه کتابهای تاریخ تحمیلی دولت اعتراض میکنند و کارگران معترض به نولیبرالیسم همگی نیروهایی مهم در مبارزه هستند. این مقاومتهاست که اجرای سیاستهای پارک و حزبش را دچار مشکل کرده است. حزب حاکم سائهنوری در انتخابات عمومی آوریل 2016 شکست خورد و به یک حزب اقلیت در پارلمان بدل شد. با کاهش حامیان پارک و افول بدنه انتخاباتی و اجتماعی او، تفرقه در جناح و در طبقه حاکمه تشدید شده و این اوضاع را به یک بحران تمامعیار بدل کرده است.
بدین ترتیب، رسوایی مربوط به خانم چویی شکافهایی را درون سیستم ایجاد کرده است. خانم پارک در عین ناتوانی از تکرار بخشی از جنبههای میراث پدرش، توانست این درس تاریخی را که یک پروژه اقتدارگرایانه آهنین پس از اولین نشانههای بحران سریعاً فرومیپاشد، تکرار کند. نیروهای گسترده در خیابانها صحنه سیاسی کره جنوبی را به سوی چپ میبرند. حزب حاکم دچار شکاف شده و قوه قضائیه - که قبلاً به سگ نگهبان پارک معروف بود - حالا چاقو زیر گلوی رئیسجمهور گذاشته است. احزاب لیبرال اپوزیسیون، با تاریخی از مصالحه و سازشکاری، حالا اصرار دارند که پارک پس از استیضاح از قدرت خلع شود. بیش از همه، مبارزات اخیر این اعتماد به نفس را به کرهایها داده که قادرند تغییری تاریخی را در جامعه خود پیاده کنند.
طبقه حاکمه راستگرا اکنون میکوشد با جداکردن خود از پارک، خودش را نجات دهد. آنها پُشت استیضاح پنهان شدهاند و به دنبال سر کار گذاشتن کابینهای غیرحزبی تا زمان انتخابات ریاستجمهوری و اصلاحات قانون اساسی هستند. هراس از اینکه خشم عمومی آنها را با خود ببرد، اقدامات آنها برای انکار وفاداریشان به خانم پارک را عجولانه کرده است. اقتدار دولتی را زمانی میتوان نرمال کرد که موجها فرو نشسته باشد. اپوزیسیون لیبرال مثل حزب دموکرات مخالف این فرآیند نرمالسازی نیست، بلکه فقط سهم بیشتری از قدرت برای خودش در این فرآیند میخواهد. با این حال، مشارکت آنها در اعتراضات خیابانی، حمایت عمومی بیشتری برایشان به ارمغان آورده است.
روند آتی امور هنوز مشخص نیست. با ریختن میلیونها نفر به خیابانهای کشور، شاهد دیدگاههای آشفته و متناقض بسیاری هستیم. برخی معترضان پرچمهای کره را به خیابان آوردهاند که نشانگر جاذبه قدرتمند ناسیونالیسم در جامعه کره است و برخی دیگر خواب رستگاری به دست رهبران اپوزیسیون لیبرال را میبینند. برخی با تعصبهای زنستیزانه فکر میکنند پارک در مقام یک زن، هرگز نباید وارد سیاست میشد. دیگرانی نیز هستند که فکر میکنند مبارزه باید قانونی و از سوی مقامات تایید شده باشد. این تناقضها در مبارزات اجتماعی گسترده گریزناپذیر است. با این حال، باید اشاره کرد صاحبان ایدههای متناقض به خیابانها آمدهاند و همچنان رادیکالتر میشوند. بیاعتمادی عمومی به احزاب اپوزیسیون لیبرال همزمان با حمایت از اقدامات مبارزهجویانهتر، افزایش یافته است. علاقه و حمایت از مطالبات عمومی متفاوت نیز افزایش یافته است. بسیاری از گروههای فعالی که مدتها به مبارزات انزواجویانه رو آورده بودند، حالا توان تازهای یافتهاند. رویای کره جنوبی به عنوان جامعهای که در آن از دموکراسی و عدالت اجتماعی حفاظت میشود، بیشتر و بیشتر برجسته میشود و مردم به این ادعا که
استعفای پارک تنها گام نخست به سوی این هدف است، بیشتر واکنش مثبت نشان میدهند. این فرصتی آشکار برای چپ رادیکال است. حتی اکنون، در میان قشرهای اجتماعی و نقاط مختلف در کره جنوبی، مطالبه موفقیتآمیز برای استیضاح پارک به عنوان گام نخست تلقی شده و انرژی آزادشده همچنان مثل آتش گسترده میشود. این در حقیقت یک فرصت تاریخی بزرگ است؛ شاید این بار رویاهایمان تحقق یابند.
دیدگاه تان را بنویسید