تاریخ انتشار:
هجوم ملخها، میتواند اثرات بلندمدت ایجاد کند
فقر ماندگار
وقتی گونه ملخ کوههای راکی در سال ۱۹۰۲ منقرض شد هیچکس ذرهای ناراحت نشد.
وقتی گونه ملخ کوههای راکی در سال 1902 منقرض شد هیچکس ذرهای ناراحت نشد.
اثرات هجوم ملخ، صرفاً به از بین رفتن مواد غذایی برای یک دوره کشاورزی (که خود در بخشهایی از جهان میتواند فاجعهای حتی منجر به مرگ تلقی شود) محدود نمیماند. بررسی اثرات بلندمدت اقتصادی اجتماعی هجوم این آفت گیاهی، شاید به اندازه بررسی اثرات کوتاهمدت آن مفید و لازم باشد. در کشورها یا در مقیاس کوچکتر خانوادههای فقیر، هر نوع شوک درآمدی چه از بیکاری ناشی شود چه فوت نانآور خانواده و ... میتواند بر آینده کودکان تاثیرگذار باشد. این شوکهای درآمدی میتوانند به چند دسته تقسیم شوند. اول آنهایی که اثرات بسیار بلندمدت یا حتی دائمی دارند، مانند فوت پدر خانواده که حتی در صورت جایگزینی مادر یا یکی از فرزندان با وی بهعنوان نانآور اصلی، درآمد به احتمال زیاد بهشدت و بهصورت دائمی کاهش خواهد یافت. دوم شوکهای درآمدی که اگرچه دائمی نیستند، اما اثرات جانبی بلندمدتی خواهند داشت و سوم شوکهای درآمدی کوتاهمدت. هجوم ملخ به مزارع کشاورزی عمدتاً به این دلیل که بیش از یکبار اتفاق میافتد و پیشبینیپذیر نبوده و کشاورزان باید دائماً آمادگی مواجهه با آن را داشته باشند، جزو دسته دوم قلمداد میشود. شوکهای دسته اول و دوم،
معمولاً در میزان سرمایهگذاری برای فرزندان در سالهای اولیه عمر آنها تاثیر خواهد داشت که به معنای انتقال فقر، بین نسلهای مختلف است و باعث میشود باقی ماندن یک گروه از انسانها در فقر برای مدتی طولانی ادامه یابد.
بررسی هجوم ملخ به مزارع کشاورزی، بهعنوان یک شوک درآمدی و تحلیل اثرات اقتصادی اجتماعی آن بر جامعه، موضوع پژوهشهای چاپشده بسیار اندکی است. یکی از این پژوهشها سال 2012، در مدرسه اقتصادی پاریس و در کنفرانسی با موضوع اثرات اقتصادی بلایای طبیعی، از سوی سه پژوهشگر از دانشگاه دافین پاریس ارائه شد. این پژوهش بهطور خاص به بررسی هجوم ملخها به مزارع کشور مالی بین سالهای 1987 تا 1989 میپردازد. این هجوم به مزارع مالی، اگرچه خسارات زیادی را به مالکان مزارع وارد کرد اما در سطح کلان، حتی در مقایسه با هجومهای قبلی که کشور مالی از سر گذرانده بود، مهم محسوب نشده و تنها باعث از بین رفتن حدود پنج درصد از محصولات کشاورزی کشور شد. با در نظر گرفتن این موضوع، میتوان انتظار داشت که در هجومهای شدیدتر، این اثرات بسیار بیشتر بوده و حتی چند برابر شوند. علاوه بر این، اگرچه شوک درآمدی و تاثیر آن بر آموزش، موضوع مقاله فوق بوده است اما نویسندگان تاکید داشتند که هجوم ملخ از راههایی بسیار گستردهتر از فقط کاهش درآمد و عدم توانایی تامین هزینه حضور در مدرسه، بر توانایی یادگیری و ماحصل آموزشی کودکان تاثیر میگذارد. سوءتغذیه کودک چه
در سالهای مدرسه چه بسیار مهمتر از آن در سالهای قبل از مدرسه، میتواند بهشدت بر توانایی یادگیری و ذهنی کودکانی که حتی قبل از هجوم ملخ هم احتمالاً غذای کاملاً کافی دریافت نمیکردند تاثیرگذار باشد. علاوه بر آن زنان بهعنوان اولین اعضایی که در مواقع کمبود قربانی میشوند، احتمالاً از سوءتغذیه بیشتری هم رنج میبردهاند و این موضوع در مادران باردار، میتواند اثرات جبرانناپذیری نهتنها بر هوش و توان یادگیری کودک، که حتی در سالم بودن ذهنی و فیزیکی نوزاد داشته باشد.
بر اساس اطلاعات بررسی مذکور، میزان ثبتنام در مدرسه کودکانی که در سالهای هجوم ملخها، به سن حضور در مدرسه رسیده بودند یا در سالهای پس از آن باید به مدرسه میرفتند، تا هشت درصد کاهش پیدا کرد. در واقع حتی قبل از این اتفاق هم تنها 25 درصد پسران در مدارس ثبتنام میشدند که به 17 درصد کاهش یافت و میزان ثبتنام دختران هم از 15 درصد به کمتر از 11 درصد رسید. همچنین چه در مورد این کودکان چه فرزندان با سن بالاتر که قبل از هجوم ملخها در مدرسه ثبتنام شده بودند، تعداد سالهای آموزش بهشدت کاهش یافت. میزان کاهش ثبتنام بیشتر در متولدین سالهای 1988 تا 1989 اتفاق افتاده است. یعنی کودکانی که در زمان هجوم ملخها، یا هنوز متولد نشده بودند یا حداکثر تا دو سال سن داشتند. با گذشت زمان، میزان ادامه تحصیل و در نهایت فارغالتحصیل شدن از مدرسه ابتدایی هم کاهش چشمگیری در بین پسران و دختران، و خصوصاً دختران داشته است. این تفاوت بین 25 تا 30 درصد تخمین زده شده است. اگر توجه کنیم که مالی کشوری بسیار فقیر با میزان بیسوادی بسیار بالاست، پی خواهیم برد که هجوم ملخ، حتی در مقیاسی نه چندان بزرگ میتواند نهتنها به نسل فعلی که در
بلندمدت به چندین نسل بعد از آن هم زیان برساند. البته کشاورزان در کشورهای فقیر، هنگام هجوم ملخ هم با از میان رفتن منبع درآمدی خود مواجه میشوند و هم به دلیل کاهش عرضه مواد غذایی، و گران شدن این دسته از محصولات در بازار، با هزینههای بیشتری برای تامین حداقلهای زندگی، در مقایسه با قبل، مواجه هستند که ایجاب میکند، بخش بیشتری از هزینههایی که بدون آنها میتوان زنده ماند، مثل هزینه تحصیل، کاهش یابد. البته بدیهی است به دلیل فقدان اطلاعات، این، پژوهشی بسیار محدود بوده است و اثرات کاهش درآمد ناشی از هجوم ملخها را میتوان در بازه بسیار گستردهتری تحلیل کرد.
علاوه بر موضوع این پژوهش، اثر بلندمدت دیگری که حمله و هجوم ملخها، تقریباً همیشه به همراه دارد، کیفیت خاک است. هر ملخ ماده در هر بار تخمگذاری تا صد تخم از خود بهجا میگذارد. اگر این رقم را در تعداد ملخهای ماده یک دسته چندصد میلیونی ضرب کنید، متوجه خواهید شد که نوزادهای ملخها، میتوانند چالش بعدی پیش روی کشاورزان باشند. در واقع بعد از رفتن ملخها، مالکان مزارع ممکن است با 10 هزار تخم در هر مترمربع از مزرعه مواجه باشند آن هم در وضعیتی که پیدا کردن جای آنها چندان آسان نیست. بهترین زمان مقابله با ملخها زمانی است که هنوز نمیتوانند پرواز کنند. با توجه به اینکه بین 10 تا 60 روز زمان لازم است تا نوزاد ملخ از تخم خارج شود کشاورزان زمان کمی برای یافتن لانههای تخمگذاری دارند. علاوه بر آن اغلب کشورهای مورد حمله ملخ، جزو کشورهای فقیر دستهبندی میشوند. این بدان معناست که نهتنها خود کشاورزان امکان مالی استفاده از آفتکشهای کمضررتر را ندارند، که دولت هم امکان مالی چندانی برای کمک به آنها در اختیار ندارد. نوع آفتکش نهتنها میتواند در کوتاهمدت بر سلامت فیزیکی استفادهکننده از آن موثر باشد، که در میانمدت و
بلندمدت هم بر سلامت ساکنان ناحیه و خاک تاثیرگذار خواهد بود. محصول کمتر و کمکیفیتتر، تنها یکی از زیانهای متعددی است که آلوده بودن ناگزیر خاک به آفتکشها میتواند در پی داشته باشد. عدم رعایت موارد بهداشتی اولیه، مثل حضور کودکان و نوزادان در فضای آزاد خارج از خانهها و تماس مستقیم آنها با خاک میتواند اثرات جبرانناپذیری بر سلامت خانواده داشته باشد.
دیدگاه تان را بنویسید