تاریخ انتشار:
ملخهای صحرا دو فاز رفتاری متضاد دارند
مهاجمان خجالتی
حدود ۱۲گونه ملخ در جهان وجود دارند که تهدید بزرگی برای امنیت غذایی انسانها محسوب میشوند.
حدود 12گونه ملخ در جهان وجود دارند که تهدید بزرگی برای امنیت غذایی انسانها محسوب میشوند. حمله ملخها، در همه قارههای جهان به جز قاره قطب جنوب احتمال دارد رخ دهد و تهدیدی برای زندگی حدود 10 درصد از جمعیت جهان محسوب میشود. ملخها به دلیل اشتهای بسیار زیاد، سفر در دستههای بسیار بزرگ و طولانی بودن مسافتی که میتوانند بپیمایند، مشهور هستند. اگرچه دههها پژوهش دانشگاهی و عملی در مورد این گروه از حیوانات انجام شده است، اما میتوان گفت هنوز توانایی ما برای پیشبینی و مدیریت رفتاری ملخها اندک و حتی در حد صفر است و به همین دلیل هم حتی در قرن بیست و یکم، حمله ملخها میتواند به محصولات کشاورزی تا حد ایجاد قحطی آسیب زده و در بعضی کشورها باعث مرگ انسانها بر اثر کمبود مواد غذایی شود. بر اساس روایت مورخ روم باستان، پلینی بزرگ (PLINY THE ELDER) در سال 125 قبل از میلاد مسیح، 800 هزار نفر در مستعمرات روم (که در حال حاضر کشورهای الجزایر، لیبی و تونس را تشکیل میدهند) بر اثر قحطی ناشی از هجوم ملخها، جان خود را از دست دادند. در سال 1958 نیز، حمله ملخ به اتیوپی باعث از بین رفتن 167 هزار تن غلات شد. این میزان غله، برای
استفاده یک میلیون نفر طی یک سال کافی است.
بنابراین به نظر میرسد، مشکل هجوم ملخ، هم ضرر و زیان سنگین به بخش محدودی از جهان، و هم هراس شدیدی است که در مردم ایجاد میکند. عجیبتر اینکه ملخها، هنگامی که در دستههای میلیونی حرکت نمیکنند گویا اصلاً وجود ندارند. در حالت عادی، ملخها حیواناتی محسوب نمیشوند که متوجه حضور آنها در محیط اطراف خود بشوید و برای همین واقعاً ترسناک است که یکباره به آسمان نگاه کنید و متوجه شوید حشرهای آنقدر بیآزار که حتی وجودش را فراموش کرده بودید، در دستهای میلیونی و به شکل ابری سیاهرنگ به سرعت در حال نزدیک شدن است.
اما چه اتفاقی رخ میدهد که این حشرات بیآزار خجالتی که اغلب جز برای جفتگیری حتی با یکدیگر هم روبهرو نمیشوند، به ناگهان تصمیم میگیرند در دستههای میلیونی، برای روزها سفر کنند؟ در واقع ملخها، دو فاز رفتاری دارند. در فاز اول، «تنهایی» حشراتی به شدت تنبل و کمتحرک هستند. در این دوران معمولاً بدنی همرنگ محیط پیرامون داشته و به راحتی حضورشان قابل تشخیص نیست. اما در فاز دوم یعنی «جمعیتدوست» رفتاری ناآرام و عصبی و سریع پیدا میکنند و رنگ بدنشان به سیاه یا ترکیبی از نارنجی و سیاه تغییر پیدا میکند. تفاوت بین این دو فاز رفتاری آنقدر زیاد است که تا سال 1921 دانشمندان تصور میکردند دو گونه ملخ، با رفتارهای متفاوت وجود دارد. نقطه شروع این تغییرات در ملخهای تنها و آرام، کم شدن مواد غذایی به دلیل خشکسالی است. با بروز خشکسالی، معمولاً ملخها احتمالاً بالاجبار رابطه فیزیکی نزدیکتری پیدا میکنند و قرار گرفتن در جمع، باعث تغییر رفتار آنها به حشراتی خشن و جمعیتدوست میشود. اینکه حضور در جمع چرا باعث این تغییرات میشود بیش از 90 سال سوالی بود که کسی پاسخی برای آن نداشت و یکی از علتهای پیشبینیپذیر نبودن ملخها،
همین عدم درک علت تغییرات رفتاری آنها تصور میشد.
در نهایت، کمتر از 10 سال پیش، پژوهشی مشترک بین محققان دانشگاه کمبریج، آکسفورد و سیدنی استرالیا، نشان داد ملخهایی که وارد فاز رفتار تهاجمی میشوند، هورمون سروتونین بیشتری در سیستم عصبی خود دارند. در واقع دانشمندان توانستند ملخها را در آزمایشگاه و بدون نزدیک شدن به سایر ملخها، از فاز اول رفتاری، وارد مرحله دوم کنند. لمس پاهای عقبی ملخ، به صورت متوالی و با فاصله زمانی کم، میتواند حتی در شرایط تنهایی هم تنها در زمانی بین دو تا چهار ساعت، این حشره را از فاز اول رفتاری وارد حالت تهاجمی کند. به نظر میرسد این قسمت از بدن ملخ، سنسورهای داخلی و بیرونی حساس به لمسی را داراست که باعث ترشح سروتونین در بدن حیوان میشود. لمس مرتب پاهای عقبی، احتمالاً وضعیتی است شبیه تنه زدن و در صورت مجاورت حشره با بقیه همنوعانش، به کرات اتفاق میافتد و همین لمسهای ناگزیر اتفاقی، باعث تغییر رفتار در زمان قرار گرفتن در بین جمعیت میشود. ملخها در فاز اول رفتاری، تنها در شب، و نهایتاً چند کیلومتر جابهجا میشوند. اما در فاز رفتاری دوم در گروههای دسته جمعی در روز و زیر نور خورشید سفر میکنند و بر عکس فاز اول رفتاری، درست قبل یا بعد
از غروب آفتاب حرکت را متوقف میکنند. همچنین در حالت حرکت همراه با جمعیت، سفر روزانه میتواند به بیش از صد کیلومتر هم برسد. علاوه بر این میتوانند مدت زمانی بسیار طولانی را بدون فرود آمدن در هوا رو به جلو حرکت کنند.
اینکه جهات حرکت ملخها چگونه تعیین میشود اما هنوز پاسخی قطعی ندارد. موارد متعددی مثل جهت باد، میزان بارندگی، افق دید، شدت آفتاب، مسافت طی شده و... در این امر سهیم هستند. حتی اینکه چگونه میلیون یا در مواردی میلیاردها حشره، میتوانند بدون پراکنده شدن و به صورت هماهنگ حرکت کنند هم، هنوز پاسخی ندارد. میدانیم که اگر چند ملخ را که در فاز اول رفتاری قرار دارند، در محیط بستهای رها کنیم، بدون توجه به جهت حرکت یکدیگر عمل میکنند و هماهنگی بین آنها وجود نخواهد داشت. اما با زیادتر شدن تعداد، نه تنها تغییرات رفتاری آغاز خواهد شد که جهات حرکت حشرات هم شبیه و همسو خواهد شد. حتی در صورت تغییر جهت حرکت هم این کار با هماهنگی و همزمان صورت خواهد گرفت. دانشمندان احتمال میدهند نوعی امواج اولتراسونیک خاص، برای هماهنگی جهت حرکت بین ملخها مبادله میشود. به هر حال این عامل هماهنگکننده، هرچه باشد بسیار سریع و موثر عمل میکند و دیده نشده دستههای بزرگ ملخ طی زمان حرکت دچار پراکندگی شوند.
البته در نهایت الگوی رفتاری ملخها و خصوصاً جهت حرکت آنها در فصول مختلف سال، به دلیل اینکه بر اساس زمان بارش باران تنظیم میشود، میتواند تکرارشونده محسوب شود. یعنی تغییر مسیر همزمان، اگرچه مساله حل نشده مهمی است اما مسیر کلی حرکت، تقریباً همانند کوچ پرندگان، موضوعی است که در سالهای مختلف، تغییر چندانی نخواهد داشت. به عنوان مثال در آفریقا در ابتدای تابستان ملخها از شمال غربی به سمت ساحل غربی حرکت میکنند و در پاییز دوباره به سمت شمال حرکت میکنند اما در حرکت پاییزی، ملخهایی که در فاز اول رفتاری قرار داشته و در شب حرکت میکنند به دلیل کاهش دما، مسافت کمتری را در مقایسه با ملخهایی که در روز حرکت میکنند طی میکنند.
دیدگاه تان را بنویسید