تاریخ انتشار:
چگونه اعتقادات مذهبی سبب افزایش شادکامی افراد میشود؟
دینداری و شادکامی
اگرچه مطالعات زیادی در زمینه سنجش عوامل موثر بر شادکامی و رضایتمندی افراد از زندگی انجام شده و شاخصهای اقتصادی و اجتماعی موثر بر شادکامی شناسایی شده، ولی در ایران کمتر از سنجش اثر دین در مطالعات شادکامی استفاده شده است.
اگرچه مطالعات زیادی در زمینه سنجش عوامل موثر بر شادکامی و رضایتمندی افراد از زندگی انجام شده و شاخصهای اقتصادی و اجتماعی موثر بر شادکامی شناسایی شده، ولی در ایران کمتر از سنجش اثر دین در مطالعات شادکامی استفاده شده است. در دنیا مطالعات تجربی اقتصادی-روانشناسی زیادی به بررسی و سنجش رابطه بین روحیات معنوی و دینداری در افراد و میزان شادکامی گزارششده آنها پرداخته است. در بیشتر این مطالعات رابطه مثبت بین این دو متغیر در روابط تایید شده، به عبارتی هر فردی که دارای اعتقادات معنوی و دینی بیشتری باشد شادتر است. از طریق حالات و روحیات معنوی شخص است که مفهوم و ارزشهای شخصی یک فرد در زندگی شخصی و نیز کیفیت و عمق روابط اجتماعی او تعریف شده و این عوامل بر شادکامی فرد اثر مستقیم دارند. مطالعات شادکامی چه با رویکرد از پایین به بالا که تاکید بر عوامل بیرونی تعیینکننده شادکامی مانند تجارب شخص و ویژگیهای جمعیتشناختی فرد دارند، انجام شود یا با رویکرد از بالا به پایین که بر ویژگیهای درونی افراد برای تعیین عوامل موثر بر میزان شادکامی افراد تاکید دارند، صورت گیرند؛ در هر دو حالت سنجش میزان اعتقادات و باورهای دینی
بر میزان شادی گزارششده افراد امکانپذیر است.
رابطه میان شادی و ویژگیهای درونی فرد شامل خصیصههای فردی از جمله برونگرا یا درونگرا بودن، ثبات شخصیتی، داشتن کنترل بر خود، داشتن حس تنهایی، اعتماد به نفس، داشتن عزت نفس، در مقالات علمی-پژوهشی مختلف سنجیده شدهاند و نتایج نشان میدهد در همه سنین نوجوانی، جوانی و بزرگسالی این خصوصیتهای ذاتی و مزاجی افراد در تعیین سطح رضایت از زندگی افراد و شادی در آنها بسیار موثر است. معنویت و دینداری افراد، به عنوان شاخصههای درونی افراد موثر بر شادی هستند. در اینجا باید بین دو مفهوم معنویت و دینداری تفاوت قائل شد. منظور از معنویت داشتن یک سیستم باور درونی است که فرد برای داشتن حس قدرت و آرامش بیشتر به آن باور تکیه میکند. دینداری نیز به مفهوم مشارکت در آیینهای ساختاریافته مذهبی، انجام عبادات و داشتن باورهای دینی است. البته مطالعاتی نیز در سطح جهان صورت گرفته که وجود رابطه مثبت بین دو مفهوم دینداری و شادی را تایید نمیکنند ولی این مطالعات در اقلیت هستند و بررسی کلی پژوهشهای در این زمینه تاییدکننده این حقیقت است که افراد با بار معنوی و دینی بیشتر، شادترند. محدودیت اینگونه مطالعات، نبود شاخص یکسان و کاملاً قابل سنجش
برای میزان دینداری افراد یا برای سنجش میزان معنویت افراد است. حال این سوال مطرح است که چگونه وجود حالات و روحیات معنوی یا اعتقادات مذهبی سبب افزایش شادکامی افراد میشود؟ برای پاسخ به این سوال مجدداً به دلایل ذکرشده در پژوهشهای انجامشده استناد میشود. وجود حالات روحانی و معنوی در فرد میتواند سبب افزایش روابط اجتماعیاش شود و داشتن روابط اجتماعی یکی از عوامل کلیدی تعیینکننده شادکامی افراد است. البته باید توجه داشت که عواملی که سبب ایجاد حس رضایت از زندگی میشود در سنین مختلف تفاوتهایی دارند، به عنوان نمونه در سنین میانسالی داشتن رضایت شغلی، ازدواج و داشتن زندگی زناشویی شاد از عوامل تعیینکنندهای هستند که این عوامل در زندگی جوانان و نوجوانان تعریف نشدهاند. با علم به وجود تفاوتها در سایر ابعاد و عناصر تعیینکننده شادکامی، حس معنویت و دینداری مختص به سن خاصی نبوده و مشترک میان همه ردههای سنی از کودکی تا سالخوردگی است. به همین دلیل توجه و برنامهریزی ویژه در این زمینه، بسیار مهم بوده و شناخت طبیعت این رابطه و درک کانالهای اثرگذاری این عوامل بر شادی مفید، ارزنده و ضروری است.
یکی دیگر از راههای افزایش شادی در این مقوله از طریق افزایش مفهوم و عمق زندگی افراد است. معنویت میتواند حسی را ایجاد کند که ارزش زندگی یا ارزش مردن برای آن حس خاص در افراد به وجود آید. همچنین معنویت میتواند سبب تعریف و برقراری هنجارهای اجتماعی مثبت شود. این حالت میتواند فرد را بینیاز از تایید و پذیرش از سوی دیگر افراد کند. معنویت سبب افزایش یکپارچگی، حمایت و اتحاد اجتماعی میشود. معنویت میتواند این حس را به وجود آورد که خارج از مرزهای مادی، جهانی بهتر وجود دارد.
معنادارتر شدن زندگی
یکی دیگر از راههای اثرگذاری بر شادی فرد معنادارتر شدن زندگی است که خود سبب کاهش میزان افسردگی شده و رفتار افراد را در مواجهه با ریسک تغییر میدهد. معنادارتر بودن زندگی از انسان فردی شادتر میسازد. به عنوان مثال برخی از آموزههای دینی از جمله تاکید بر مهرورزی برای افراد، سبب افزایش عمق مفهوم زندگی شده و مشخصاً انجام هر کار مهربانانه برای یک نفر دیگر، شادی فرد مهربان را افزایش میدهد. علاوه بر این، فعالیتهای نوعدوستانه و کارهای داوطلبانه سبب تقویت مفهوم زندگی برای افراد شده و سبب شادتر شدن آنها میشود. وجود اعتقادات دینی با کمک به حل مشکلات و بازگشت مجدد افراد به زندگی اجتماعی، سبب ایجاد جلوهای اجتماعی و مقبولتر در افکار و رفتار افراد میشود. دین میتواند منابع توسعه و پیشرفت افراد در دیدگاهی گستردهتر بوده و سبب شناسایی کاملتری از ظرفیتهای افراد شود. گرایشهای درونی دینی در بسیاری جهات رابطه ثابتشده مثبت با میزان رضایتمندی شخص از زندگی دارد و میتواند سبب داشتن روحیه بهتر، خودکنترلی بالاتر، عملکرد شخصیتی بهتر، اعتماد به نفس بالاتر و اهداف مشخصتر در زندگی باشد. همچنین سبب کاهش میزان بروز احتمال
مشکلاتی چون افسردگی، اضطراب و سایر مشکلات روحی-روانی میشود. اگر به تفکیک جنسیتی به بررسی مساله شادکامی و دینداری پرداخته شود، باید گفت مردان سطح شادکامی خود اظهارشده بالاتری نسبت به زنان دارند و کمتر در معرض مسائل و مشکلات روحی مانند افسردگی و اضطراب قرار میگیرند. از طرف دیگر میزان دینداری گزارششده زنان بیشتر است.
مطالعاتی که قائل به اثرگذاری منفی دینداری بر شادکامی افراد هستند این نظر را دارند که قوانین محدودکننده مانند محدودیتهای غذایی، نوع پوشش، نوع برقراری رابطه با جنس مخالف و نوع استفاده از تکنولوژیهای مدرن عواملی هستند که میتوانند سبب اثرگذاری منفی بر شادی افراد شود. حال سیاستگذار با علم به این موضوع باید به تقویت اعتقادات روحانی، معنویت و ترویج شادی نشاتگرفته از دین بپردازد تا این تصور در جوانان ایجاد نشود که دین به معنای محدودیت است. باید دانست که رواج انواع تکنولوژی، پیشرفت علم، مدرنسازی و حرکت با موج حاکم بر جهان نیازمند ایجاد تغییرات در همه زمینههاست و در صورت عدم توجه به یک بعد، قطعاً آن بعد مهجور و ضعیف میشود. آنچه با تکیه بر مطالعات انجامشده در سایر کشورها میتوان دریافت این است که، آن دین که توام با ارکان شادی و نشاط، امید و آزادی باشد در کشور نیاز به گسترش و ترویج بیشتر دارد. جلوههای ملایم، معتدل و شاد از دین باید آموزش داده شود و در معرض دید جوانان قرار گیرد. معنویات و حالات روحانی به عنوان رویکردی امیدبخش برای ادامه زندگی و دین به عنوان راهکاری جهت رسیدن به شادی و آرامش دقیقتر تعریف
شود تا شاهد کاهش سطح اعتقادات درونی افراد نبوده و از این طریق به صورت غیرمستقیم بتوان کشوری شادتر را تجربه کرد.
با علم به اینکه انجام آیینها و عبادات دینی از داشتن باورها و اعتقادات درونی سرچشمه میگیرد پس برای تقویت دین در جامعه باید تاکید بر حالات درونی و روحی-روانی افراد شود. شادی افراد دیندار در زندگی منبعث از استحکام و قدرت باورهایشان است. آموزش و ترویج ایثار و از خود گذشتگی که در دین به آن تاکید شده یکی از عواملی است که سبب گسترش و محبوبتر شدن دینداری در جوانان و افزایش گرایش بیشتر آنان به صورت غیرمستقیم به دین میشود. افزایش این گرایش سبب شادکامی بیشتر در زندگی افراد میشود. بنابراین منطقی است از نتایج پژوهشها برای اجرای استراتژیهایی که سبب افزایش حالت معنویت و مفهوم زندگی در افراد شود، بهره جست. این یافتهها روشهای ارزشمندی را پیش روی سیاستگذار برای ارتقای سطح متوسط شادی در جامعه میگذارد. وضعیت امید و شادکامی در جامعه ایرانی در قیاس با جامعه جهانی از وضعیت مناسبی برخوردار نیست. در حالی که با تکیه بر یافتههای علمی باید آن دینداری و معنویت که سبب شادی بیشتر در افراد میشود، در جامعه ما گستردهتر باشد. باید دلایل این مساله بسیار دقیقتر ریشهیابی شده و تجزیه و تحلیل و مطالعهای خاص در سطح ایران در این
زمینه انجام شود. ولی آنچه به نظر میرسد این است که جامعه جوان ما به لحاظ متوسط معنویت و حالات روحانی نسبت به نسل گذشته پایینتر بوده و شاید یکی از علل کاهش شادکامی در ایران همین مساله باشد.
دیدگاه تان را بنویسید