تاریخ انتشار:
درسی که دولت یازدهم نگرفت
«اعتماد درمانی» یا «شوکدرمانی»؟
چند نکته مهم در خصوص اجرای فاز دوم هدفمندی وجود دارد که بهتر است به صورت مجزا به آنها بپردازم. در شرایطی که برخوردهای موضعی را در دستور کار داریم،
چند نکته مهم در خصوص اجرای فاز دوم هدفمندی وجود دارد که بهتر است به صورت مجزا به آنها بپردازم. در شرایطی که برخوردهای موضعی را در دستور کار داریم، مسلماً بههمریختگیهای موجود در اقتصاد ایران افزایش پیدا میکند. در مدیریت توسعه اصلی وجود دارد که به آن اصل سازماندهی بر اساس هدف گفته میشود و بر مبنای آن، ایده جدیدی در سرمایهگذاری مطرح میشود که برخاسته از اهداف اعلامشده است و قابلیت ارزیابی به خود میگیرد به این معنی که متوجه میشویم برای تحقق آن هدف از تناسب کافی برخوردار است یا خیر. اما در حال حاضر سوال مشخص و اصلی ما از دولت این است که هدف شما از اجرای فاز دوم هدفمندی چیست؟ پاسخی که مشاور اقتصادی رئیسجمهور داده، کاهش آلودگی و رفع کسری مالی دولت است. در پاسخ به مشاور اقتصادی رئیسجمهور و دولتمردانی که با ایشان همفکر هستند، میتوان گفت اگر شما صادقانه به دنبال این دو هدف هستید، افزایش حامل انرژی به هیچ کدام از اینها نمیتواند کمک کند. چرا که اگر تصور میشود با افزایش به طور متوسط 60 درصد در قیمت حاملهای انرژی تقاضا برای مصرف این حاملها کاهش مییابد و در نتیجه ما با آلودگی کمتری مواجه هستیم درست به
نظر نمیرسد. دولت قبل چیزی بالغ بر 10 برابر قیمت انرژی را افزایش داد اما عملاً نه مصرف حاملها کاهش یافت و نه کمکی به بهبود وضعیت آلودگی در کشور شد. حتی ما به استدلالهای دیگری هم متوسل شدیم که در ساختار نهادی شوکدرمانی و بیسوادسازی فضای کلان اقتصاد باعث میشود بحران محیط زیست در کشور از ناحیه چنین سیاست مخربی شدت بگیرد. بدون اینکه به جزییات نظری و شواهد تجربی اتکا کنم، تذکر این نکته را ضروری میدانم که نئوکلاسیکهای وطنی که از این سیاست دفاع و حمایت میکنند، جایز است نیم نگاهی هم به واقعیتهای موجود اقتصاد ایران بیندازند و آنقدر بر کلیشههای نامربوط در شرایط اقتصادی ایران پافشاری نکنند. از سویی کانون اصلی مصرف انرژی در ایران و تشدید افزایش قیمتها برای این دو هدف بههیچ وجه کارایی ندارد و راهحلهای جایگزین مشخص است که در دولت فعلی و دولت قبلی به آن کمتر توجه شده است. در حقیقت اصرار بر بیسوادسازی فضای کلان و دستکاری قیمتهای کلیدی، به واسطه سیاست اشتباه و خسارتبار دولت، مردم و بنگاههای تولیدی را با چالش و دشواری و خسارتهای سنگین روبهرو میکند. دولت فعلی بهگونهای رفتار و عمل میکند که انگار از
تجربه دولت قبلی نتیجه نگرفته است. با وجود اینکه به دولت قبلی بارها گفته بودیم، روش خوداظهاری حتی در اقتصادهای توسعهیافته که به طور نسبی از یک نظام کارآمد آمار و اطلاعات، همچنین فضای شفاف تصمیمگیری در منابع و یک نظام درست کارآمد مالیاتگیری برخوردار هستند، قانون شکستخوردهای بوده است، دولت قبلی به توصیه ما عمل نکرد و آن اشخاصی که ادعای هدفمندسازی و شوکدرمانی قیمت حاملهای انرژی را داشتند، فریاد نمایندگان مجلس را بلند کردند که چرا در راستای هدفمندسازی دولت در حال پرداخت یارانه نقدی به ایرانیان خارج از کشور هم هست. در ماههای پایانی دولت آقای احمدینژاد دولت به جایی رسید که بر اساس گزارشهای منتشرشده تعداد یارانهبگیران از تعداد جمعیت کشور هم فراتر رفته بود. این موضوع تجربه بسیار شفافی بود که نشان میداد خوداظهاری روشی است که در فضای غیرشفاف اقتصادی ایران قطعاً محکوم به شکست است. متاسفانه دولت جدید هم از این زاویه به دولت قبلی پرداخت و خواستار رویه شکستخورده دولت قبلی یعنی خوداظهاری شد و آن را در معرض آزمون گذاشت. انتظار میرفت نتایج ثبت نام به گونهای باشد که بسیاری از خانوارها انصراف داده باشند اما
میزان کسانی که متقاضی دریافت یارانه بودهاند، فراتر از انتظارات دولت جدید بود و میتوان مشاهده کرد که در دولت قبلی هم روش خوداظهاری با شکست روبهرو شد.
دیدگاه تان را بنویسید