سلاح نفتی عربستان کدام کشور را هدف گرفته است: ایران، روسیه یا آمریکا؟
سناریوی سعودی
کدام کشور است که به معنای دقیق کلمه به «سلاح نفت»، مسلح باشد؟ پاسخ احتمالاً کشوری است که تاثیر قابلتوجهی بر عرضه نفت داشته باشد، چنان که بتواند با کاهش یا افزایش عرضه نفت، بازار را تحتتاثیر قرار دهد.
کدام کشور است که به معنای دقیق کلمه به «سلاح نفت»، مسلح باشد؟ پاسخ احتمالاً کشوری است که تاثیر قابلتوجهی بر عرضه نفت داشته باشد، چنان که بتواند با کاهش یا افزایش عرضه نفت، بازار را تحتتاثیر قرار دهد. اگر این کشور به مدد ذخایر خارجی هنگفت خود تا حدی بتواند (لااقل در کوتاهمدت) از اثرات کاهش قیمت نفت مصون بماند و در عین حال همواره به عنوان بزرگترین صادرکننده نفت اوپک و جهان شناخته شود، با دقت قابل پذیرشی میتوان گفت «سلاح نفتی» را در دست دارد. مشخصاً «عربستان» تنها کشوری است که حد اعلای تمامی آنچه گفته شد و در واقع «سلاح نفتی» را در دست دارد؛ اما سوال اینجاست که آیا ممکن است گذشته از ایران و روسیه، حتی آمریکا هم با این سلاح تهدید شود؟ تا چند روز قبل، بسیاری از کارشناسان معتقد بودند کاهش قیمت نفت به منظور فشار بر ایران و روسیه صورت گرفته است. بر اساس گزارش والاستریت ژورنال، عربستان سعودی طی پنج ماه گذشته در فروش نفت به خریداران آسیای دور، تخفیف ارائه میکرد.1 اما چند روز قبل و در نخستین روزهای ماه نوامبر، این کشور اقدام به ارائه تخفیف به خریداران آمریکایی و افزایش قیمت نفت صادراتی به مقصد اروپا و آسیا
کرد. بسیاری این را به تلاش عربستان جهت باز پس گرفتن سهم خود از بازار آمریکا و نیز فشار بر توسعه منابع نفت شیل نسبت میدهند. برخی دیگر نیز نارضایتی عربستان از برخی اقدامات سیاسی آمریکا را در این تصمیم موثر دانستند. این اقدام عربستان، موجب کاهش بیشتر قیمت نفت شد و قیمت سبد نفتی اوپک به زیر 80 دلار سقوط کرد. بر اساس این حرکت اخیر عربستان بود که برخی این فرضیه را مطرح کردند که شاید هدف جدید، نه ایران و روسیه که آمریکا باشد.
ایران و روسیه؛ مظنونان همیشگی
تا پیش از تخفیفهای اخیر عربستان به خریداران آمریکایی نفت، عمده تحلیلها بر این مساله متمرکز بود که عربستان از کاهش قیمت نفت به عنوان ابزاری جهت فشار بر ایران و روسیه بهره میگیرد. در این تحلیلها، دلیل اصلی فشار بر ایران، اختلافات همیشگی با عربستان، مساله هستهای، حمایت از دولت سوریه و تلاش برای تامین نظرات آمریکا عنوان میشد. در مورد روسیه نیز به طور مشابه تامین نظر آمریکا از جمله با توجه به تنشهای پیشین در مورد اوکراین و مساله سوریه به عنوان دلایل اصلی ذکر شدهاند. فرضیه کاهش قیمت نفت با هدف فشار بر ایران و روسیه، یک شاهد تاریخی نیز دارد: سال 1986. در سال مذکور افزایش تولید عربستان، باعث شد متوسط سالانه قیمت نفت اوپک از 01/27 دلار در هر بشکه به 53/13 دلار کاهش یابد2 و اصطلاحاً «شوک نفتی سوم» رقم بخورد. این اقدام عربستان از سوی بسیاری از کارشناسان، به عنوان تلاشی در راستای تامین نظرات آمریکا به منظور فشار بر ایران (در دوران جنگ) و شوروی سابق تعبیر شده است؛ هرچند نمیتوان به تایید یا رد قاطع این فرضیه پرداخت. سیدغلامحسین حسنتاش، کارشناس
اقتصاد انرژی و تحلیلگر بازار نفت، در این خصوص به «تجارت فردا» میگوید: «برای توضیح علت وقوع شوک نفتی 1986 باید قدری به قبل از آن برگشت. بعد از وقوع شوک افزایشی قیمت در سال 1973، کشورهای صنعتی سیاستهایی را جهت کنترل مصرف انرژی و ارتقای بهرهوری آن و جایگزین کردن انرژیهای دیگر بهجای نفت و نیز تولید نفت از سایر مناطق غیراوپک به کار گرفتند که نتیجه همه اینها کاهش تقاضا برای نفت اوپک بود. نتیجه این سیاستها بعد از چند سال ظاهر شد. در مرحله اول با وقوع انقلاب ایران و کاهش تولید و صادرات ایران در سال 1979، عرضه اوپک با تقاضای کاهشیافته برای آن، بالانس شد اما کاهش تقاضا برای نفت اوپک بازهم ادامه یافت. از سال 1980 به بعد سیاست اوپک در این مسیر قرار گرفت که متناسب با کاهش تقاضا، تولید و عرضه نفت خود را کاهش دهد تا از سقوط قیمت جهانی نفت جلوگیری شود و اضافه عرضه موجب سقوط قیمت نشود و در این میان عربستان همواره بیشترین کاهش را در تولید خود میداد؛ بهطوری که تولید نفت عربستان از بیش از 10 میلیون بشکه در سال 1980 به کمتر از چهار میلیون بشکه در سال 1985 رسید و این به معنای آن بود که عربستان در سال 1985 چندین میلیون
بشکه ظرفیت مازاد تولید داشت و طبیعتاً میتوانست به تنهایی با افزایش تولید خود موجب سقوط قیمت نفت شود. در این شرایط عربستان در سال 1986 ناگهان نغمه جدیدی را ساز کرد و آن این بود که اوپک در طول این سالها اشتباه کرده است و باید سیاست دفاع از قیمت از طریق کاهش تولید را کنار بگذارد و به فکر سهم بازار خود باشد؛ چون با کاهش تولید خود جا را برای سایر انرژیها و نیز برای تولید غیراوپکیها باز کرده است. این مساله اوپک را وارد یک دوره توفانی کرد که دیگر سابقه ندارد. بسیاری از اعضای اوپک با این سیاست مخالف بودند ولی عربستان یکطرفه تولید خود را افزایش داد و موجب سقوط قیمت نفت شد. تولید عربستان از 6/3 میلیون بشکه در روز در سال 1985 به 2/5 میلیون بشکه در سال 1986 افزایش یافت. بعدها افشا شد که سیاست سهم بازار تبانی آمریکا و عربستان و طرح سازمان سیا و پوششی برای سقوط دادن قیمت برای فشار بر ایران برای پایان دادن به جنگ، تسریع فرآیند فروپاشی شوروی و فشار به لیبی بوده است. البته باید توجه داشت که این سیاست در زمانی اتفاق میافتاد که سیاستهای آمریکا و کشورهای صنعتی برای کاهش وابستگی به نفت اوپک و خاورمیانه تحقق پیدا کرده
بود.» ماجرای تبانی آمریکا با عربستان در نوشته چند ماه قبل مایکل ریگان، فرزند رونالد ریگان، نیز منعکس شده و او تجربه پدر خود را در مواجهه با شوروی سابق در سال 1986 به عنوان پیشنهادی برای باراک اوباما مطرح کرده و نوشته است: «از آنجا که فروش نفت تنها منبع ثروت کرملین بود، پدر من سعودیها را واداشت بازار را با نفت ارزان پر کنند.»3
روایت فرزند رونالد ریگان و تعبیر کارشناسان از دلیل وقوع شوک نفتی سوم در سال 1986، در انطباق با فرضیهای است که درباره هماهنگی آمریکا و عربستان برای فشار بر ایران مطرح میشود و به طور روشن توسط پایگاه گلوبال ریسرچ با عنوان «توافق احمقانه و محرمانه آمریکا و عربستان» مطرح شده است: «دستکاری قیمت نفت توسط آمریکا و عربستان با هدف ناپایدارسازی چند مخالف قدرتمند سیاستهای جهانی آمریکا انجام شده است. هدفها شامل سوریه و ایران میشود که هر دو متحد روسیه در مخالفت با آمریکا به عنوان یک ابرقدرت هستند. به هر حال، هدف اصلی روسیه است که قویترین تهدید علیه هژمونی ابرقدرت آمریکا به شمار میرود. استراتژی مشابه همان چیز است که آمریکا با عربستان در 1986 انجام دادند؛ زمانی که جهان را با نفت سعودیها پر کردند و باعث شد قیمت نفت به کمتر از 10 دلار در روز برسد و اقتصاد عراق دوران صدام حسین، متحد وقت شوروی و نهایتاً خود شوروی نابود و راه برای فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی هموار شود.» بر اساس اغلب برآوردها، قیمت نفت مورد نیاز عربستان برای تامین بودجه سال جاری کمتر از 100 دلار است که پایینتر از رقم مورد نیاز ایران و روسیه برآورد
میشود. برآورد اکونومیست نشان میدهد برای تامین نیاز بودجه، ایران به قیمت نفت 136 دلار، روسیه 100 دلار و عربستان 93 دلار نیازمند است. در عین حال عربستان ذخایر ارزی قابل توجهی نیز در اختیار دارد که به این کشور امکان میدهد در قیمتهای نفت کمتر نیز کسری بودجه را مدیریت کند. بر اساس آخرین آمار ماهانه موسسه پولی عربستان سعودی که بانک مرکزی این کشور به شمار میرود، در ماه سپتامبر ذخایر خارجی عربستان 744 میلیارد دلار بوده است.4 همچون عربستان، روسیه نیز از ذخایر خارجی قابلتوجه 409 میلیارددلاری برخوردار است. باوجود کاهش قیمت نفت، کاهش ارزش روبل بعد از تحریمهای اخیر نیز به روسیه امکان میدهد به مدیریت بهتر درآمدهای حاصل از فروش نفت بپردازد. طی سال جاری میلادی ارزش روبل بیش از 25 درصد کاهش یافته و از 030/0 دلار در اول ژانویه به 022/0 در ابتدای نوامبر رسیده است. این کاهش ارزش روبل میتواند از نظر درآمدی، جبرانکننده کاهش قیمت نفت باشد. آنتون سیلوانوف، وزیر دارایی روسیه، در این خصوص گفته است: «کاهش یکدلاری قیمت نفت موجب کسری 70 میلیارد روبل در بودجه روسیه میشود. در حالی که یک روبل کاهش در نرخ مبادله، رشد 180 تا
200 میلیاردروبلی به همراه دارد.»5 کاهش ارزش روبل هرچند به لحاظ موازنه بودجه میتواند برای دولت روسیه سودمند باشد، برای عموم مردم این کشور اثرات تورمی دربر خواهد داشت.
علاوه بر روسیه، به نظر میرسد در کوتاهمدت ثبات قیمت نفت در سطوح فعلی، تاثیر قابلتوجهی بر بودجه دولت ایران نیز نداشته باشد. از مجموع درآمد 195 هزار میلیاردتومانی دولت، حدود 77 هزار میلیارد تومان از محل نفت تامین میشود. صادرات روزانه یک میلیون بشکه نفت خام و 297 هزار بشکه میعانات گازی و نیز فروش روزانه 120 هزار بشکه میعانات گازی به خریداران داخلی درآمد نفتی دولت در سال جاری را تامین میکند. لذا میتوان نتیجه گرفت کاهش 20دلاری قیمت نفت، مجموعاً کمتر از هشت درصد بر بودجه سال جاری تاثیر خواهد داشت. در گفتوگوی شماره 105 «تجارت فردا» با ابراهیم بهادرانی، دبیر کل اتاق بازرگانی تهران، او با اشاره به این مساله راهکارهای مدیریت کسری بودجه در این شرایط را اینگونه عنوان میکند: «در مرتبه اول دولت باید بودجههای جاری و عمرانی را مدیریت کند. اگر با کسری بودجه مواجه شویم، یک راهکار این است که با تصویب مجلس، سهم 29 درصدی صندوق توسعه ملی کاهش یابد. راهکار دیگر میتواند این باشد که با توجه به فاصله نرخ دلار 2650 تومانی با نرخ دلار آزاد حدود 3150 تومان، لایحهای به مجلس ببرند و این فاصله را تعدیل کنند. این کار، نتیجه
بهتری خواهد داشت چون به تکنرخی شدن دلار نزدیکتر خواهیم شد. البته وقتی پایه ارز تغییر کند، در بازار آزاد هم قیمت دلار تغییر خواهد کرد؛ اما لاجرم در حالت اجبار قرار گرفتهایم و باید بین انواع راهکارهایی که در دسترس قرار دارد، کمهزینهترین را انتخاب کنیم.»
با در نظر گرفتن آنچه گفته شد، به نظر میرسد حتی اگر هدف عربستان فشار بر ایران و روسیه همچون سال 1986 باشد، این ابزار کارایی چندانی ندارد. حسنتاش در مقایسه کاهش قیمت فعلی نفت و شوک سوم نفتی میگوید: «الان شرایط از جهاتی مشابه و از جهاتی متفاوت با آن دوره است. در آن زمان سقوط قیمت نفت معلول افزایش تولید عربستان بود اما اینک کاهش قیمت نفت معلول اضافه عرضه در بازار است و عربستان در ماههای اخیر تولید خود را افزایش نداده؛ بلکه به دلیل شرایط بازار برای حفظ سطح تولید و صادرات خود، مجبور به کاهش قیمت شده است. در واقع اینکه اگر انگشت اتهام به سمت عربستان نشانه میرود به این علت است که در چنین شرایطی از این کشور انتظار میرود تولید خود را برای حفظ قیمتها کاهش دهد، چرا که طی سالهای اخیر و خصوصاً بعد از وقایع موسوم به بهار عربی، بسیاری از اعضای اوپک به تناوب دچار مشکل کاهش تولید ناشی از وقایع سیاسی یا تحریم بودهاند و عربستان از همه این فرصتها استفاده کرده است و انتظار این است که با افزایش نسبی تولید دیگران، عربستان جا را باز کند و کاهش قیمت این کشور نشان میدهد نمیخواهد این کار را بکند، اما عربستان در حال حاضر
به هیچوجه از ظرفیت مازاد تولیدی به اندازه سال 1985 برخوردار نیست. شباهت دیگر این است که طی چند سال اخیر که قیمت نفت به طور نسبی بالا بوده است تولید نفت از لایههای شیلی اقتصادی شده و سرمایهگذاری زیادی روی آن انجام شده و زیرساختها فراهم شده و اینک هزینه تمامشده آن پایین آمده است؛ اما روابط ایالاتمتحده و عربستان مانند دهه 1980 نیست که به راحتی چنین تبانیای اتفاق بیفتد. البته هماکنون هم مانند سال 1985 عربستان انگیزه کافی برای فشار به ایران دارد و آمریکا نیز انگیزه برای فشار به روسیه و ایران دارد.»
آمریکا؛ به خاطر یک مشت دلار
سالهاست آمریکا بزرگترین واردکننده نفت جهان به شمار میرود. بر اساس آمارهای اداره اطلاعات انرژی آمریکا6، واردات نفت این کشور در سالهای 2004 تا 2007، در بالاتر از مرز 10 میلیون بشکه در روز تقریباً ثابت بوده است. از سال 2008 روند نزولی واردات نفت این کشور آغاز شد و در سال 2013 به 7/7 میلیون بشکه در روز رسید. طی این دوران، سهم اوپک از بازار نفت آمریکا از 4/5 میلیون بشکه در روز به حدود 5/3 میلیون بشکه در روز کاهش یافت. همراه با این کاهش سهم اوپک در بازار نفت آمریکا، سهم عربستان نیز اندکی کاهش یافت و از 5/1 میلیون بشکه در روز در سال 2008 به 3/1 میلیون بشکه در روز در سال 2013 رسید؛ اما در ماههای اخیر، روند نزولی واردات نفت آمریکا از اوپک شدت گرفت و این بار برخلاف سالهای قبل، کاهش واردات نفت عمدتاً متوجه عربستان بوده است. در مارس امسال، آمریکا 1/3 میلیون بشکه نفت از اوپک وارد کرد که سهم عربستان 5/1 میلیون بشکه در روز بوده است. در ماه آگوست، واردات نفت آمریکا به حدود سه میلیون بشکه در روز کاهش یافت، ولی سهم عربستان به کمتر از 900 هزار بشکه در روز سقوط کرد. واردات
نفت آمریکا از اوپک در اغلب ماههای سال جاری میلادی، حداقل سه میلیون بشکه در روز بوده است ولی واردات نفت از عربستان طی ماههای اخیر، با روندی پایدار کاهش یافته است. کاهش واردات نفت از عربستان را میتوان یکی از دلایل اقدام اخیر این کشور در ارائه تخفیف به خریداران آمریکایی به منظور دستیابی مجدد به سهم بازار ارزیابی کرد؛ اما علاوه بر دلیل مذکور، این نظریه نیز وجود دارد که عربستان سعودی به طور کلی قصد دارد بر روند توسعه منابع شیل در آمریکا تاثیر بگذارد و کاهش قیمت نفت را با این هدف دنبال میکند. اصلیترین علت کاهش واردات نفت آمریکا، افزایش تولید داخلی نفت به مدد توسعه منابع غیرمتعارف نفت شیل بوده است. آمارهای رسمی عمدتاً اعداد مربوط به تولید نفت فشرده (Tight Oil) را اعلام میکنند؛ یعنی نفتی که از مخازن با تراوایی (Permeability) پایین و از جمله منابع شیل، استخراج میشود. تولید نفت فشرده آمریکا از 290 هزار بشکه در روز در سال 2005 به 25/2 میلیون بشکه در روز در سال 2012 رسیده است. همزمان
خالص واردات نفت و سوختهای زیستی از 54/12 میلیون بشکه در روز در سال 2005 به 5/7 میلیون بشکه در روز در سال 2012 کاهش یابد. بر اساس چشمانداز انرژی آمریکا، سهم خالص واردات نفت و سوختهای زیستی از تامین سوختهای مایع این کشور، از 40 درصد در سال 2012 به 32 درصد در سال 2040 کاهش خواهد یافت و این یعنی بازار صادرکنندگانی مثل عربستان بیش از میزان فعلی با کمبود تقاضا مواجه خواهد شد. در چنین شرایطی است که گفته میشود احتمالاً تنها راهحل پیشرو برای عربستان، توقف توسعه منابع شیل آمریکاست؛ منابعی که با هزینهای به مراتب بیشتر از منابع متعارف (Conventional) نفت توسعه مییابند. حامد قدوسی، استادیار اقتصاد مالی انستیتو فناوری استیونس، در خصوص هزینه توسعه منابع شیل به «تجارت فردا» میگوید: «چاههای شیل به نسبت نفت سنتی عمر کوتاهتری دارند، در نتیجه هزینه ثابت اولیه (که عمدتاً برای حفاری صرف میشود) بعد از چند سال مستهلک میشود. در روش کلاسیک یک سرمایهگذاری سنگین اولیه انجام شده و چاه برای سالها تولید میکند. در نتیجه تنها عامل مرتبط برای تصمیم تولیدکننده هزینههای متغیر خواهد بود که برای خاورمیانه خیلی پایین و در حد
چند دلار است. صنعت شیل میتواند برای چند سال با سرمایهگذاری فعلی کار کند ولی باید مرتباً چاههای جدید و متعدد حفر کند. از این حیث در میانمدت هزینه حفاری برای منحنی عرضه کل صنعت شیل مثل هزینه متغیر رفتار میکند. در تصمیم سرمایهگذاران دو متغیر مهم است: حاشیه سود و میزان ریسک سرمایهگذاری. اگر قیمت فروش خیلی از نقطه سربهسری دور باشد سرمایهگذار عملاً با ریسک منفی چندانی مواجه نیست ولی اگر قیمت نزدیک نقطه سربهسری باشد و قیمتها هم خیلی متغیر باشند سرمایهگذاران ممکن است بخواهند دست نگه دارند تا وضعیت روشنتر شود. در هر صورت سطح سرمایهگذاری در اثر افزایش عدم اطمینان پایین میرود.» اما چه قیمت نفتی مورد نیاز است تا توسعه منابع شیل، کماکان اقتصادی باشد؟
شاید اصلیترین محل اختلاف در زمینه تاثیرگذاری احتمالی کاهش قیمتهای جهانی نفت بر توسعه منابع شیل آمریکا، به برآورد اقتصادی حداقل قیمت مورد نیاز برای توسعه منابع شیل بازگردد. به گزارش فوربس، بر اساس اعلام دویچه بانک، 40 درصد از تولید نفت شیل آمریکا که برای سال 2015 برنامهریزی شده است، با قیمتهای نفت کمتر از 80 دلار در بشکه اقتصادی نخواهد بود.7 در سوی دیگر، اظهارنظر ماریا واندرهوفن، مدیر اجرایی آژانس بینالمللی انرژی قرار دارد که میگوید: «نقطه سربهسری 98 درصد از تولید نفت خام و میعانات گازی آمریکا، زیر 80 دلار است و 82 درصد از آنها، نقطه سربهسری 60 دلار یا کمتر دارند.»8 در عین حال مدیرعامل EOG، یکی از بزرگترین تولیدکنندگان نفت و گاز آمریکا، اعلام کرده است این شرکت حتی با نفت 40 دلار در هر بشکه نیز میتواند در Eagle Ford سودآور عمل کند. منطقه Eagle Ford روزانه
6/1 میلیون بشکه نفت تولید میکند و بر اساس اطلاعات موسسه تحقیقات سرمایهگذاری ITG، مناطق Bakken و Permian به ترتیب به قیمت نفت متوسط 67 دلار و 65 دلار نیازمند هستند تا حفاری در آنها اقتصادی باشد.9 با نگاهی به ارقام مذکور به نظر میرسد نمیتوان از هیچ قاعده کلی در خصوص حداقل قیمت مورد نیاز برای تولید نفت شیل در آمریکا سخن گفت. قدوسی در این خصوص میگوید: «باید توجه کنیم که هزینه تولید شیل یک طیف است. میدانهای مختلف کیفیت یکسانی ندارند و لذا با یک منحنی مواجه هستیم که منابع عرضهای با هزینههایی بین ۵۰ تا ۱۰۰ را میپوشاند ولی میانگین آن جایی حدود ۷۰ دلار است؛ یعنی اگر قیمت زیر ۷۰ باشد نیمی از تولید فعلی غیراقتصادی میشود. البته همین تخمینها هم تقریبی است و موسسات بزرگ سر یک عدد مشخص توافق ندارند. علاوه بر این باید به تاثیرات متفاوت قیمت نفت روی رفتار کوتاهمدت و بلندمدت توجه کرد. با توجه به اینکه چاههای فعلی شیل تا چند سال آینده هم قابلیت تولید دارند و هزینه حفاری آنها به اصطلاح
ریخته (Sunk) شده، پایین رفتن قیمت تاثیر چندانی روی تصمیمات تولید چاههای فعلی نخواهد داشت. اگر قیمت به طور طولانی زیر ۶۰ تا۷۰ دلار بماند تولید شیل جذابیت خاصی نخواهد داشت ولی تا دو سه سال آینده قیمت میتواند همچنان زیر ۶۰ دلار هم برود و تولید شیل ادامه پیدا کند، خصوصاً که تولیدکنندگان شیل میخواهند سرمایهگذاری قبلی را بازیافت کنند.» وودمکنزی، موسسهای که در زمینه انرژی، فلزات و صنایع معدنی به ارائه اطلاعات و مشاوره میپردازد، به بررسی نقطه سربهسر برای حوزههای عمده تولید نفت شیل پرداخته است. بر این اساس، ارقام نقطه سربهسری از حدود 54 دلار برای میعانات گازی در Eagle Ford-Karnes Trough شروع میشود و در بیشترین مقدار به حدود 80 دلار در Niobrara Northwest Colorado میرسد. این یعنی برای آنکه اکثریت حوزههای اصلی تولید نفت شیل از رده خارج شوند، قیمت نفت باید به 54 دلار برسد؛ ولی در قیمت نفت زیر 80 دلار نیز تولید از برخی حوزهها غیراقتصادی خواهد بود.
بازار نفت؛ خانهای از شن و مه
کمتر از دو هفته دیگر، یعنی 27 نوامبر (6 آذر) نشست 166 اوپک در وین برگزار خواهد شد. در حالی که با کاهش قیمت نفت برخی پیشبینی میکردند نشست اضطراری برگزار خواهد شد، این اتفاق به وقوع نپیوست و همگان منتظر هستند تا ببینند سازمان کشورهای صادرکننده نفت در نشست آتی چه تصمیمی میگیرد؛ سازمانی که بسیاری معتقدند اکنون کارایی خود را از دست داده و عملاً نقشی در کنترل بازار نفت ندارد. در این میان، اکوادور و ونزوئلا تنها کشورهای عضو اوپک هستند که به صورت جدی، جلوگیری از سقوط بیشتر قیمت نفت را پیگیری میکنند. به گفته رافائل کورئا، رئیسجمهور اکوادور، این کشور با ونزوئلا مذاکره کرده و قرار است دو کشور به صورت مشترک طرحی برای کاهش تولید به منظور حفظ قیمت نفت ارائه کنند.10 اکوادور و ونزوئلا جزو پنج کشوری هستند که در بیشتر بررسیهای صورتگرفته از جمله بررسی اکونومیست و والاستریت ژورنال، به قیمت بالای نفت (بیش از 115 دلار در هر بشکه)
نیاز دارند. ایران، الجزایر و نیجریه سه کشور دیگر هستند. باوجود این درخواست اکوادور و ونزوئلا، کشورهایی مثل عربستان، امارات متحده عربی، قطر و کویت نیز هستند که با قیمت نفت کمتر از 90 و حتی 80 دلار نیز میتوانند به اداره امور کشور بپردازند. این تفاوت در نیاز به قیمت نفت موجب شده است بسیاری از کارشناسان معتقد باشند نشست جدید اوپک بدون تصمیمگیری خاصی در خصوص تغییر سقف تولید کشورها پایان خواهد یافت. فارغ از این امر، به طور کلی تصمیمهای اوپک فاقد ضمانت اجرایی و عینی است. ضمن اینکه اگر کاهش اخیر قیمت نفت با هر هدفی از سوی عربستان حمایت شود، دستیابی به یک توافق با جلب نظر عربستان، دشوارتر میشود. به این مساله باید افزود که هنوز به طور دقیق مشخص نیست کف قیمت نفت مورد نظر عربستان یا حداقل قیمتی که بازار طی ماههای آتی خواهد دید، چند دلار است. به گفته فریدون فشارکی، تحلیلگر بینالمللی بازار نفت و مدیرعامل شرکت فکتس گلوبال انرژی، قیمت نفت خام میتواند به 60 تا 80 دلار سقوط کند و برای حدود شش ماه در این محدوده باقی بماند تا تولید جهانی با تقاضا همتراز شود.11 به گفته او، عربستان سعودی در حال ارسال این سیگنال به بازار
است که تولید خود را کاهش نخواهد داد تا قیمتها به 100 دلار بازگردند و پیش از آنکه چنین اقدامی انجام دهد، قیمتها باید بیشتر سقوط کنند. در نهایت به نظر میرسد پیچیدگی شرایط بازار نفت و وجود بازیگران متعددی که مقوله انرژی برای همه آنها مهم و حیاتی است، شرایطی را در بازار به وجود آورده است که نمیتوان با قطعیت قابلتوجهی درباره هدف آنها (و از جمله عربستان) سخن گفت. قدوسی در این خصوص میگوید: «در بازار پیچیدهای مثل نفت که جنبههای اقتصادی و ژئوپولتیک متعدد دارد لزوماً یک هدف منفرد دنبال نمیشود. ضمن اینکه طبعاً ما دقیقاً نمیتوانیم نیت طرفین را بدانیم. هر چه میدانیم حدسهایی است که میتوانیم از روی رفتار بزنیم. این حدسها را میتوانیم با برخی سوالات پالایش کنیم. مثلاً بپرسیم اوپک که در چند سال اخیر سعی در تثبیت قیمت نفت داشته چرا این بار که قیمت به دلیل افت تقاضا و افزایش عرضه بالا رفته واکنش نشان نمیدهد و سیاست پلیس قیمت خود را اعمال نمیکند؛ و البته واکنش اوپک نمیتواند بدون
موافقت عربستان باشد. گفتمان امنیت انرژی که یکی از محرکههای مهم سیاست انرژی در آمریکا (در درجه اول) و اروپا (درجه دوم) است بستگی زیادی به قیمت و امنیت عرضه نفت دارد. در سایه این گفتمان است که سرمایهگذاری روی منابع پاک (مثل انرژی خورشیدی) و روشهای غیرمتعارف (مثل شنهای قیری و شیل) توجیه میشود. کاهش قیمت نفت برای یک مدت میتواند حملهای به عناصر سازنده گفتمان تلقی شود.»
پینوشتها:
1- online.wsj.com, 1415040189
2- OPEC Annual Statistical bulletin 2005
3- Townhall.com, n1804878
4- SAMA.gov.sa, Monthly Statistical Bulletin, September
5- rbth.com, Ruble devaluation compensates for loss of oil revenue
6- eia.gov
7- Forbes.com, As Saudis Target Shale Industry, U.S. Considers a Response
8- Reuters.com, idUSKCN0I21GG20141013
9- business.financialpost.com, U.S. shale producers stare down Saudis amid oil price war
10- online.wsj.com, 1415365241
11- Bloomberg.com, Saudi Arabia Signals It Will Let Oil Slide Further, FACTS Says
دیدگاه تان را بنویسید