کامیار محدثاز بازار نفت، اقتصاد جهانی و اهداف احتمالی عربستان از کاهش قیمت نفت میگوید
هدف عربستان: تلاش برای حفظ سهم بازار
شوکی که منجر به کاهش تولید نفت ایران شده است، وقتی عربستان تولید نفت خود را زیاد کند، عملاً باعثنمیشود قیمت نفت افزایش یابد
بعد از آنکه در گفتوگوی شماره 108 «تجارت فردا» با دکتر هاشم پسران، او به مقاله مشترک خود با کامیار محدث درباره بازار نفت اشاره کرد، مترصد فرصتی شدیم تا بیشتر درباره این مدل نسبتاً کمنظیر بازار نفت مطلع شویم. کاهش قیمت نفت در جهان و سیاستهای احتمالی عربستان سعودی در بازار نفت، مصداق «تهدید»ی بود که این «فرصت» را برای گفتوگو با کامیار محدث، اقتصاددان ایرانی، بهوجود آورد. محدث که در دانشگاه کمبریج به تدریس میپردازد، پیشتر پژوهشهای مشترک دیگری با پسران انجام داده است. این دو اقتصاددان، در مقاله اخیر خود به مدلسازی بازار جهانی نفت و اقتصاد کشورها پرداختهاند. در گفتوگو با محدث، او از جزییات این مقاله و مدل میگوید و علاوه بر آن، به تحلیل اهداف احتمالی عربستان در بازار نفت میپردازد. به عقیده او هدف اصلی عربستان، نه افزایش صادرات به آمریکا، که حفظ بازار فعلی نفت خود است.
اگر موافق باشید گفتوگو را با محوریت مقاله اخیر شما و آقای دکتر پسران شروع کنیم. ظاهراً این مقاله در خصوص تاثیر تحریمهای احتمالی نفت بر شاخصهای اقتصادی کلان کشورهایی مثل ایران و عربستان است. قدری در مورد مقاله خود بیشتر توضیح میدهید؟
مقاله ما در این خصوص است که اگر تولید نفت صادرکنندگان به دلایلی مثل تحریم کاهش یابد، چه اتفاقی در اقتصاد آنها و کشورهای دیگر میافتد؛ اعم از کشورهایی که صادرکننده نفت هستند و کشورهایی که نفت وارد میکنند مثل آمریکا، کشورهای اروپایی، چین و هند. در واقع ما اثر این مساله را بر رشد اقتصادی، بازار سرمایه و همچنین قیمت نفت نیز بررسی میکنیم. وقتی شوکی در زمینه تولید نفت یک کشور اتفاق میافتد، اولاً صادرات نفت آن کشور را کم میکند. دوماً قیمت نفت ممکن است بالا برود یا پایین بیاید. همچنین تولید نفت کشورهای دیگر نیز ممکن است زیاد بشود یا نشود. بعد از این میتوان مطالعه کرد که این اتفاق چه اثری روی رشد اقتصادی کشورهای اروپایی، آمریکایی یا آسیایی دارد.
برای نگارش چنین مقالهای احتمالاً نیاز به اطلاعات زیاد و طراحی مدل پیچیدهای است. در مورد مدل مقاله بیشتر توضیح میدهید؟
برای این مقاله، ابتدا یک مدل عرضه-تقاضای بازار نفت طراحی شد که به این سوال پاسخ میدهد که تولید و تقاضای نفت در دنیا چگونه تغییر میکند. یعنی در ابتدا میگوییم بازار نفت دنیا از چه عواملی متاثر است. یک عامل میتواند افزایش تقاضای نفت به دلیل افزایش رشد اقتصادی کشورها باشد. مورد دیگر تاثیر تغییر تولید نفت بر قیمت است؛ یعنی اگر تولید نفت به صورت ناگهانی کاهش یابد، ممکن است قیمت نفت بالا رود. البته این مساله به تولید نفت دیگر کشورها هم بستگی دارد و اگر تولید نفت همه کشورها کاهش یابد، احتمالاً قیمت نفت افزایش پیدا میکند.
در بخش بعدی ما 34 کشور جهان را، که ایران نیز در میان آنهاست و مجموعاً بیش از 90 درصد تولید ناخالص داخلی جهان را تشکیل میدهند، در مدل خود قرار دادیم. کشورهای بزرگ مثل آمریکا، کشورهای اروپایی، چین، هند و ژاپن و نیز کشورهای صادرکننده نفت مثل کانادا، اندونزی، مکزیک، ایران، نروژ و عربستان سعودی در این مدل قرار دارند. این مدل شامل متغیرهای کلان هر کشور مثل تولید ناخالص داخلی، تورم، بورس، بهره کوتاهمدت و طولانیمدت و نرخ تبادل ارز و بر اساس مشاهدههای بسیار زیاد از 1979 تا 2013 طراحی شده است.
بعد از طراحی مدل اقتصاد دنیا، این مدل را به مدل نفت دنیا وصل میکنیم. وقتی که این دو مدل به هم متصل شدند، میتوان بررسی کرد که اگر تولید نفت در هر کشوری مثلاً ایران یا عربستان کم شد، چه اثری بر اقتصاد آن کشور و دنیا میگذارد. این مدل از آن جهت حائز اهمیت است که در مورد کشوری مثل عربستان، مورد تاریخی نداریم که این کشور مورد تحریم نفتی قرار گرفته باشد و در نتیجه نمیتوانیم به این سوال پاسخ دهیم که در صورت تحریم نفتی عربستان، چه اتفاقی میافتد.
آیا پیش از این مشابه چنین مدلسازی با این جزییات صورت گرفته است؟
تا جایی که من اطلاع دارم چنین کاری صورت نگرفته است. بیشتر کارهایی که روی بازار نفت انجام میشوند، اینگونه است که فرض میکنند تولید نفت در کل دنیا کم شود، یعنی یک شوک عرضه به وجود آید. در واقع کارهای اقتصادسنجی آنها معمولاً جزییات در حد کشورها را شامل نمیشود.
بر مبنای مدل شما تحریم نفتی ایران چه نتیجهای دارد؟
ما ابتدا در نظر گرفتیم که تولید نفت ایران کاهش یابد. سپس در مدل جهانی نفت به تخمین پرداختیم و مطالعه کردیم که آیا «کشش» (elasticity) به دست آمده با مطالعات قبلی سازگار است که اینگونه بود. بعد بررسی کردیم که در اثر این شوک نفتی، تولید ناخالص داخلی ایران چقدر کاهش پیدا میکند. بر اساس این مدل در سال اول تولید ناخالص داخلی ایران شش درصد کم میشود. بر اساس اطلاعات بانک مرکزی و موسساتی که در ایران هستند، در زمانی که تحریم به وقوع پیوست، رشد اقتصادی ایران تقریباً شش درصد کم شد. بر اساس مدل در طولانیمدت یعنی بعد از دو یا سه سال، این اثر منفی کمتر میشود و به منفی 6/3 درصد میرسد، یعنی رشد در سال دوم 4/2 درصد بالاتر میرود. بر اساس آمارهای صندوق بینالمللی پول نیز رشد اقتصادی ایران حدود 2 تا 5/2 درصد است.
مدل ما نشان میدهد اگر تولید نفت ایران کم شود، عربستان سعودی تولید
نفت خود را افزایش میدهد. درواقع شوکی که منجر به کاهش تولید نفت ایران شده است، وقتی عربستان تولید نفت خود را زیاد کند، عملاً باعث نمیشود قیمت نفت افزایش یابد. این خیلی مهم است، چون اگر این اتفاق نمیافتاد و در اثر کاهش تولید نفت ایران، قیمت نفت در جهان بالا میرفت، امکان داشت صدمه اقتصادی به ایران از نظر تولید ناخالص داخلی کمتر شود یا اصلاً اتفاق نیفتد. اما آنچه میبینیم این است که عربستان سعودی صادرات خود را افزایش میدهد و به همین علت قیمت نفت بالا نمیرود. در واقع قیمت نفت در کوتاهمدت افزایش مییابد، ولی در بلندمدت اینگونه نیست.
مدل ما نشان میدهد تاثیر تحریمهای نفتی در سطح جهانی به طور اساسی به این وابسته است که کدام کشور تحریم شود. اگر عربستان مورد تحریم قرار گیرد، دیگر تولیدکنندگان نمیتوانند کاهش عرضه نفت این کشور را جبران کنند و در نتیجه مدل نشان میدهد قیمت نفت به صورت فوری و دائمی در طولانیمدت 4/22 درصد افزایش مییابد. در اقتصاد جهانی نیز کشورهای نوظهور و پیشرفته هر دو دچار افت خواهند شد. علاوه بر این میتوان نتیجه گرفت تحریم نفتی ایران، به سود عربستان و به صورت متقابل تحریم نفتی عربستان به نفع ایران است.
آنچه شما اشاره کردید بیشتر مربوط به شوک منفی تولید نفت است. با توجه به جامعیت مدل، مواردی مثل افزایش تولید نفت آمریکا که در واقع یک شوک مثبت در سمت عرضه به شمار میرود نیز قابل مطالعه به نظر میرسد. اینگونه است؟
بله، شوک مثبت هم در این مدل قابل بررسی است. این مدل بزرگ است و اثر شوکهای دیگر مثل افزایش قیمت نفت یا تغییر نرخ بهره یا تغییر رشد اقتصادی چین را نیز میتوان مطالعه کرد. اما مقاله ما که به زودی روی وبسایت قرار میگیرد، در خصوص شوک منفی است.
در تحلیلهای متداول بازار نفت، معمولاً از مسائلی همچون ناآرامیهای سیاسی و تحولات منطقهای به عنوان عوامل موثر بر بازار نفت یاد میشود. آیا دخیل بودن این مسائل در بازار نفت، بر دقت مدل شما موثر هستند یا در نهایت همه این مسائل هم خود را در عرضه و تقاضا نشان میدهند؟
تمام مسائل خود را در عرضه و تقاضا نشان میدهند. ما در مدل خود هم به قیمتهای اسمی (Nominal) نگاه کردیم و هم به قیمتهای واقعی (Real) تا ببینیم پاسخ خیلی فرق میکند یا نه که تفاوتی نداشت. اما در نهایت قیمت اسمی را قرار دادیم. چراکه مسائل سیاسی خود را در قیمتهای «اسمی» بیش از «واقعی» نشان میدهند. اما در نهایت همه مسائل در عرضه و تقاضا دیده میشود و ما آن را جداگانه مدلسازی نکردیم.
به عنوان آخرین سوال در خصوص مدلسازیهای مرتبط با نفت، شما پیشتر پژوهشی در خصوص اثرات طولانیمدت صادرات نفت انجام دادهاید. در مورد این مقاله و نتایج آن بیشتر توضیح میدهید؟
ما شش کشور صادرکننده نفت شامل ایران، عربستان سعودی، کویت، نیجریه، ونزوئلا و لیبی را مورد مطالعه قرار دادیم تا اثر افزایش درآمدهای نفتی را بررسی کنیم. این مدل مثل کاری که اخیراً انجام دادیم، یک مدل کشور به کشور است و بررسی ما نشان داد اثر این درآمدها در طولانیمدت مثبت بوده است. مقالات زیادی در این خصوص وجود دارند که شوک درآمد نفتی به یک کشور صادرکننده نفت، در طولانیمدت تاثیر منفی بر رشد اقتصادی آن کشور دارد. یک دلیل این است که وقتی شوک اتفاق میافتد، نرخ تبادل ارز آن کشور افزایش مییابد، تخصیص منابع تغییر میکند و فعالیتهایی که انجام شدن آنها در اقتصاد بهتر است کاهش مییابد و با کاهش این فعالیتها نهایتاً رشد اقتصادی در طولانیمدت کم میشود. ما نشان دادیم که اینطور نیست و با وجود افزایش نرخ تبادل ارز، رشد اقتصادی در طولانیمدت افزایش مییابد.
در مورد ایران دیدیم که تورم اثر منفی زیادی دارد و این شاید نشاندهنده آن باشد که احتمالاً درآمد نفت نسبت به کشورهای دیگر به خوبی سرمایهگذاری نشده است و مدیریت اقتصاد کلان باید بهتر صورت گیرد. تورم تبعات منفی دارد که احتمالاً ناشی از اثر منفی آن روی سرمایهگذاری کلان است. نتیجهگیری اینکه خیلی مهم است که نرخ تورم پایین بیاید که در این یک سال میبینیم نرخ تورم تقریباً نصف شده است.
اگر موافق باشید، وارد بحث شرایط فعلی بازار نفت شویم. محور سوالات در خصوص تاثیرات کاهش قیمت نفت و اهداف احتمالی عربستان از آن است. به نظر شما اهداف احتمالی عربستان چیست؟
دو تئوری اصلی در خصوص اهداف عربستان وجود دارد. اول اینکه عربستان سعودی درصدد است با همکاری آمریکا، قیمت نفت پایین بیاید و درآمد دولت ایران و روسیه کاهش یابد. کاهش 20 تا 25درصدی قیمت نفت در 5/4 تا 5 ماه اخیر، احتمالاً اثر منفی زیادی بر درآمد روسیه از فروش نفت و همچنین گاز (که قیمت آن با نفت مرتبط است) داشته است. کاهش قیمت نفت نهتنها بر ایران و روسیه، که بر تمام صادرکنندگان نفت و از جمله خود عربستان تاثیر منفی دارد. این تئوری یک مشکل دارد و آن اینکه وقتی قیمت نفت پایین میآید، بر درآمد پروژههای منابع نفتی غیرمتعارف در آمریکا هم تاثیر منفی میگذارد.
اینجا تئوری دوم به میان میآید که بر اساس آن، عربستان قیمت نفت را پایین نگه میدارد تا در طولانیمدت بتواند تولید نفت بیشتری داشته باشد. الان قیمت نفت حدوداً 80 دلار است. اما اگر به نقطه سربهسری قیمت نفت شیل نگاه کنیم، میبینیم بازه گستردهای دارد. یک پروژه به نفت 43 دلار نیازمند است و پروژه دیگر به نفت 180دلاری نیاز دارد. در این خصوص تحقیقات زیادی انجام شده است. برخی تحقیقها نشان میدهند متوسط نقطه سربهسری 70 دلار است. پژوهش دیگر نشان میدهد برای پروژه Eagle Ford نقطه سربهسری بین 60 تا 80 دلار است. لذا به نظر میرسد نقطه سربهسری بین 65 تا 75 دلار باشد و قیمت نفت هنوز به جایی نرسیده است که پروژههای شیل غیراقتصادی باشند. اگر قیمت نفت همینطور بماند، سود پروژهها کمتر میشود ولی هنوز میتوانند به ادامه کار بپردازند.
در نهایت به تئوری سوم میرسیم: تنها دلیل اینکه عربستان سعودی تولید نفت خود را کم نکرده این است که میخواهد بازار خود را نگه دارد و نه اینکه صادرات خود را افزایش دهد. دلیل اینکه با وجود کاهش قیمت نفت، عربستان نهتنها تولید نفت خود را کاهش نمیدهد بلکه به ارائه تخفیف نیز میپردازد، این است که هدف دارد بازار خود را حفظ کند.
سوال مهم این است که وقتی نفت پایین میآید، آیا عربستان به آسانی میتواند قیمت نفت را بالا ببرد؟ اگر به بازار نگاه کنیم، با وجود کاهش قیمت نفت، تولیدات نفت دنیا نهتنها کاهش پیدا نکرده، بلکه ثابت مانده و حتی افزایش پیدا کرده است. دلیل هم این است که وقتی قیمت نفت پایین میآید، اگر دولتها بخواهند به بودجهشان آسیبی نرسد، باید تولید را زیاد کنند. وقتی قیمت پایین آمده و تولید افزایش یافته است، تقاضا باید افزایش یابد ولی متاسفانه نمیبینیم که تقاضا زیاد شود. اگر به 15 تا 20 سال اخیر نگاه کنیم، میبینیم تقاضا در آمریکا، کانادا یا کشورهای اروپایی کاهش یافته، اما به طور کلی تولید نفت در جهان زیاد شده است. تولید نفت آمریکا از 3/8 میلیون بشکه در روز در سال 2005 هماکنون به 3/12 میلیون رسیده است. تولید نفت عراق از سال 2005 حدود 50 درصد افزایش پیدا کرده است. تولید نفت عربستان سعودی هم یک میلیون بشکه زیاد شده است. عربستان سعودی میتواند تولید نفت خود را کم کند، ولی مشکل اینجاست که چقدر باید این تولید کاهش پیدا کند تا قیمت را بالا ببرد؟ شاید حتی دو میلیون بشکه در روز.
یک نکته در مورد قیمت نقطه سربهسری وجود دارد و اینکه برخی پروژهها که بخش اعظم سرمایهگذاری آنها قبلاً انجام شده است، برای ادامه تولید و سودآوری یا کاهش زیان، تنها به هزینههای نسبتاً اندک عملیاتی نیاز دارند و کاهش قیمت نفت باید برای چند سال ادامه داشته باشد تا تولید نفت از منابع شیل کاهش یابد. نظر شما در این خصوص چیست؟
دقیقاً همینطور است. اگر به تئوری دوم نگاه کنیم، مشکل این است که در کوتاهمدت کاهش قیمت نفت تاثیر زیادی ندارد و در بلندمدت باید قیمت نفت پایین بماند. پروژههای فعلی و در حال تولید نفت و گاز شیل، نقطه سربهسری پایینی دارند ولی برای پروژههای جدید، اگر قیمت نفت برای مدت زیادی پایین بماند، سرمایهگذاران منتظر خواهند ماند. لذا پروژههای فعال متوقف نخواهند شد ولی سرمایهگذاریهای جدید تاثیر خواهند پذیرفت.
تاکنون ونزوئلا و اکوادور کاهش تولید نفت اوپک را هدفگذاری کردهاند. آیا اوپک تصمیم به کاهش قیمت نفت خواهد گرفت؟
به نظر من این اتفاق نخواهد افتاد. چون برای مثال ونزوئلا قیمت نفت بالایی را مورد نیاز دارد. کشورهایی مثل ایران و نیجریه نیز اینطور هستند. ولی عربستان با توجه به مازاد قابل توجه، میتواند حدود شش یا هفت سال با قیمتهای فعلی به اداره کشور بپردازد. کویت نیز همینطور است. مشکل اصلی این است که کدام کشور حاضر است تولید نفت خود را کاهش دهد؟ در اوپک، تنها کشوری که میتواند تولید خود را کاهش دهد عربستان سعودی است. اما آیا عربستان سعودی حاضر است دو میلیون بشکه از تولید نفت خود را به سود کشورهای دیگر کاهش دهد؟ و دیگر اینکه، آیا کشورهای دیگر تولید نفت خود را افزایش نخواهند داد؟
اگر تاریخ را نگاه کنیم، بین سالهای 1982 تا 1985، عربستان به منظور حفظ قیمت نفت، تولید خود را کاهش داد. اما نمیتوانست دیگر این کار را انجام دهد و تولید خود را ناگهان افزایش داد. این مشکل اوپک است که برخی کشورها مثل ایران، ونزوئلا و نیجریه به قیمتهای بالای نفت نیازمند هستند و برخی دیگر نه. اگر این کشورها (مثل کویت و عربستان) برای توازن بودجه به تولید بیشتر نفت نیاز نداشتند، آن زمان امکان تصمیمگیری وجود داشت.
دیدگاه تان را بنویسید