تاریخ انتشار:
چه چیز کارایران و یونان را مشکل میکند؟
کهنسالان سرسخت
دوستداران تاریخ باستان به شوخی این روزها به این نکته اشاره میکنند که گویی مانند دوران باستان تنها دو کشور در دنیا وجود دارند: ایران و یونان. هر دو تیتر خبرها را به خود اختصاص دادهاند. گرچه چنین مقایسهای فراموش میکند در دنیای کهن کشورهای دیگری هم بودهاند که مورخان یونانی از وجودشان بیخبر بودهاند ولی به نظر میرسد دو کشور کهنسال تاریخ جهان هنوز خبرسازند
دوستداران تاریخ باستان به شوخی این روزها به این نکته اشاره میکنند که گویی مانند دوران باستان تنها دو کشور در دنیا وجود دارند: ایران و یونان. هر دو تیتر خبرها را به خود اختصاص دادهاند. گرچه چنین مقایسهای فراموش میکند در دنیای کهن کشورهای دیگری هم بودهاند که مورخان یونانی از وجودشان بیخبر بودهاند ولی به نظر میرسد دو کشور کهنسال تاریخ جهان هنوز خبرسازند. هر دو کشور ماههای گذشته را به مذاکره برای پیدا کردن راهحلی برای رسیدن به توافق با سایر کشورها گذراندهاند؛ گرچه انگیزههای این دو کشور متفاوت بودهاند ولی چالشهای اقتصادی آنها بیشباهت به یکدیگر نیست.
ایران و یونان هر دو تاریخ معاصر پرحادثهای را از سر گذراندهاند. هر دو کشور با وجود تاریخ کهنسالشان نهادهای نوپایی دارند که مورد اعتماد اکثر مردمشان نیستند.
در هر دو کشور عوامگرایی دولتها باعث شده است تا خزانه عمومی تعهداتی بیش از توانش را بپذیرد. در هر دو کشور این امر باعث آسیبپذیری اقتصاد کشور و رفاه عمومی در هنگام رویدادهای بازارهای جهان شده است. در هر دو کشور دیرینگی فرهنگ باعث مقاومت در برابر تغییر شده است. در هر دو کشور حتی مصلحان هم معتقدند به زمان برای ایجاد تغییرات احتیاج هست.
سابقه اشغال توسط بیگانگان و تجربه حکومت و دخالت بیگانگان در هر دو کشور یک نوع بدبینی به قدرتهای جهان را ایجاد کرده است.
یونان با وجود آنکه در قرن نوزدهم مستقل شد تا سالهای پایانی جنگ سرد روی آرامش را ندید. مانند ایران، یونان در هر دو جنگ جهانی حضور داشت و در جنگ دوم به اشغال کامل کشورهای محور، آلمان و ایتالیا، درآمد. بعد از پایان جنگ جهانی، جنگ داخلی در این کشور ادامه پیدا کرد. ناپایداری سیاسی در این کشور حاشیه اروپا در نهایت زمینه کودتای سرهنگان را فراهم کرد تا به سلطنت مشروطه در آن پایان داده شود. در این سالهای پرتلاطم مردم یونان اعتماد خود را به واحد پول و سیستم بانکی از دست دادند. تا اوایل دهه 60 میلادی طلا وسیله اصلی سنجش ارزش و انجام مبادلات باقی ماند. یونانی که به عضویت اتحادیه اروپا درآمد بهرغم کهنسالی و ادعای بنیانگذاری فلسفه غرب و دموکراسی نهادهای نوپایی داشت. و مردم یونان تلخکام از تجربه جنگ جهانی و تشنجات بعد از آن اعتمادی به سیستم بانکی نداشتند.
ایران برخلاف یونان بعد از به قدرت رسیدن نادرشاه کشور مستقلی باقی ماند. ولی ضعف دولتهای مرکزی و سلسله حاکمان باعث شد در تمام سالهای قرن نوزدهم از قلمرو ممالک محروسه ایران کاسته شود. در شمال و غرب و شرق سرزمینهایی که تحت حمایت دولت ایران بودند به زیر پرچم تزار سنتپترزبورگ، باب عالی یا امپراتوری هند بریتانیا رفتند. امیرنشینهای هرات و کابل از ایران جدا شدند تا با اتحاد با قندهار کشور افغانستان را تشکیل بدهند. در قرن بیستم ناپایداری سیاسی در ایران ادامه پیدا کرد: انقلاب مشروطه، اشغال در هر دو جنگ جهانی، نهضت ملی شدن نفت، انقلاب اسلامی و سپس هشت سال جنگ بیامان باعث نوسانات شدید اقتصادی شدند. ایرانیها به سرعت فهمیدند ارزش پول کاغذی خیلی زود از بین میرود و دولت میتواند بانکها را ببندد، ملی کند یا سپردههای آنها را جابهجا کند.
این نکته جالب است که در حالی که سیاستمداران ایرانی همیشه باور داشتهاند که میلیونها دلار ارز در صندوقهای امانت بانکها و در خانهها نگهداری میشوند، در یونان هم میلیاردها یورو در خانهها و گاوصندوقهای شخصی پسانداز شدهاند و از سیستم بانکی خارج شدهاند. در حالی که دولت یونان میکوشید با کشورهای اروپایی به توافق برسد فرار سرمایه از بانکهای یونان شروع شده بود. تخمین زده میشود که تنها از پاییز گذشته نزدیک به 40 میلیارد یورو از سپردههای بانکی در یونان یا به خارج انتقال داده شدهاند یا به صورت پول نقد به خانهها رفتهاند.
عضویت در اتحادیه اروپا گویی باعث شده است برای مردم یونان یورو جایگزین طلا بشود بدون آنکه اعتبار بانکهای یونانی افزایش پیدا کرده باشد. هر دو دولت هزینه نوپایی نهادهایشان را پرداختهاند و هر دو ملت در این شرایط باعث کاهش کارایی سیاستهای دولتهایشان شدهاند.
هفته گذشته هر دو دولت به توافقی با طرفهای مذاکره خود رسیدهاند. کار اصلی هم در تهران و هم در آتن شروع شده است.
آنچه بسیاری از آن بهعنوان دوره ریاضت یاد میکنند در واقع دوره گذار اصلاحات است. اصلاحاتی که نظامهای فربه دیوانسالاری در تهران و آتن تمایلی به اجرای آن ندارند. یک دیپلمات یونانی در دفاع از سرسختی بوروکراتهای یونانی میگوید «در یونان تغییر در 10 سال ممکن نیست، 50 سال شاید».
دنیای امروز برای هیچ کشوری 10 سال صبر نخواهد کرد. ولی تهران و آتن دو کهنسالی هستند که برایشان زمان به سرعت میگذرد و 10 سال در تاریخ تحولات اجتماعیشان شاید یک ماه به نظر بیاید.
شاید هر دو کشور بهراستی رفتار کهنسالان را دارند: سرشار از تجربه ولی بیاراده برای تغییر بدون باور به نوآوری. با این حال هر دو کشور بدون اصلاح مالیه عمومی، بازسازی اعتماد عمومی به سیستم بانکی و احیای بازارهایشان نمیتوانند آینده درخشانی داشته باشند. بر خلاف تصویر ذهنی مردم این دو کشور از اهمیتشان نه ایران و نه یونان در اقتصاد جهانی اهمیتی هموزن میراث تاریخیشان ندارند.
جالب است کشوری که در میانه این دو کشور وجود دارد، ترکیه، هم در جهانگردی از همسایه غربیاش و هم در تجارت جهانی و رشد اقتصادی از همسایه شرقیاش پیشی گرفته است. بر خلاف ایران و یونان ترکیه سالهای دهه 90 میلادی و اولین دهه قرن فعلی را به بازی مطابق قواعد بازی گذراند و از بحرانهای اقتصادی جهانی به سلامت گذشت.
برای ایران و یونان هر دو زمان پذیرفتن واقعیتهای فعلی اقتصادشان و عمل فرارسیده است. اولین گام برای آتن و تهران یکی است: اصلاح نظام بانکی و حل معضل مطالبات معوقه برای احیای فرآیند اعطای اعتبارات و ازسرگیری
رشد اقتصادی.
دیدگاه تان را بنویسید