گفتوگو با مسعود غلامپورراد استاد دانشگاه تهران
مسوولیتپذیری بانکها یک بازی برد - برد است
«دیگر آن روزگار سر آمده است که بانکها فقط به افزایش سود سرمایه فکر کنند، زیرا افکار عمومی و مردم انتظار دارند نهادهای مالی و اقتصادی در برابر چالشها و بحرانهای اجتماعی و فرهنگی مسوولیتپذیر باشند و با اختصاص اعتبارهایی در زمینه حل و فصل بخشی از این چالشها قدم بردارند».
«دیگر آن روزگار سر آمده است که بانکها فقط به افزایش سود سرمایه فکر کنند، زیرا افکار عمومی و مردم انتظار دارند نهادهای مالی و اقتصادی در برابر چالشها و بحرانهای اجتماعی و فرهنگی مسوولیتپذیر باشند و با اختصاص اعتبارهایی در زمینه حل و فصل بخشی از این چالشها قدم بردارند». این بخشی از سخنان مسعود غلامپورراد است. وی از مدیران جوان فرهنگی-اقتصادی است. سال 1352 به دنیا آمده است و تا مقطع دکترا در رشته مدیریت در دانشگاه تهران تحصیل کرده است و هماکنون هم استاد دانشگاه تهران است. با این استاد دانشگاه و رئیس بنیاد ملت درباره اهمیت و ضرورت فعالیتهای عامالمنفعه موسسههای مالی-اقتصادی در حوزههای اجتماعی و فرهنگی در محل کارش -دفتر مرکزی بانک ملت- گفتوگو کردم. او با تاکید بر اهمیت و ضرورت فعالیتهای عامالمنفعه بانکها، به پرسشهایم درباره فواید مسوولیتپذیری بانکها در حوزههای اجتماعی و فرهنگی پاسخ داد. مدیرعامل بنیاد ملت، فردی خوشمشرب و کتابخوان است و این روزها جلد نخست از رمان سترگ «در جستوجوی زمان از دست رفته» مارسل پروست را در دست مطالعه دارد. در این گفتگو وی همچنین به پرسشهایم درباره
فعالیتهای فرهنگی بنیاد ملت در زمینه ترویج و گسترش کتابخوانی در قالب طرح «ملت کتابخوان» پاسخ داد.
چرا موسسههای اقتصادی در قبال مسائل اجتماعی و فرهنگی باید احساس مسوولیت کنند و فعالیتهای عامالمنفعهای انجام دهند؟
با استناد به نتایج تحقیقاتی که موسسه دلویت انجام داده و با مشخص کردن چالشهای پیشرو در هزاره سوم میلادی آنها را به بخشهای مختلف طبقهبندی کرده است. از چالشهای عمده در حوزه اقتصاد گرفته تا بحرانهای اجتماعی و زیستمحیطی و فرهنگی که پیش روی جهانیان در این هزاره است. مثلاً در چالشهای اقتصادی بحث بیکاری و اشتغال از بحرانهایی است که جهان ما با آن روبهرو است و در ادامه این وضعیت تشدید خواهد شد. در حوزه اجتماعی نیز مساله فقر و گسترش روزافزون نابرابریهای اقتصادی و طبقاتی از بحرانهای جهان معاصر است. مساله سلامت و بهداشت و شیوع بیماریهای صعبالعلاج و لاعلاج هم از جمله این مسائل است. در حوزه محیط زیست هم کل کشورهای دنیا با بحرانهای مهمی مواجه هستند که به عنوان مثال میتوان به بحران آلودگی هوا اشاره کرد که از تهران گرفته تا پکن و بسیاری از شهرهای دیگر با بحران آلودگی هوا روبهرو هستند. در این تحقیقات پس از برشمردن بحرانها و چالشهای کنونی و پیشرو از مردم و شهروندان در کشورهای
مختلف جهان پرسیده شده است که چه نهادها و دستگاههایی باید برای حل و کنترل این بحرانها اقدام کنند؟! عموم مخاطبها در کشورهای مختلف جهان تاکید کردهاند نهادها، موسسهها، شرکتها و بنگاههای اقتصادی و صنعتی در قبال این بحرانها مسوولیت دارند و باید برای مهار و کنترل آنها کنار دولتها و مردم بایستند و این وضعیت را مهار کنند. هماکنون این تقاضای جدی شهروندان و افکار عمومی از نهادهای مالی و اقتصادی است. پیشتر عموماً انتظارها برای حل و فصل این بحرانها از دولتها بوده است، اما مدتهاست که افکار عمومی بیشترین انتظار را از نهادها، موسسهها و بنگاههای مالی، تجاری و اقتصادی دارند. با افزایش آگاهی عمومی در سطح جهان و درک نقش و ظرفیت گسترده بنگاههای مالی و اقتصادی در مهار بحرانها، این انتظار از سوی آنها نسبت به این بنگاهها شکل گرفته است. از طرفی دولتها درگیریهای متعددی دارند، بالطبع انتظار میرود نهادها و گروهای مردمنهاد و بنگاههای اقتصادی بخش خصوصی در کنار دولتها در چارهاندیشی و تامین اعتبار برای مهار بحرانها اقدام کنند.
مسوولیتپذیری مراکز و بنگاههای اقتصادی-مالی در حوزه مسائل اجتماعی، زیستمحیطی و فرهنگی چه فایدهای برای آنها دارد؟!
موفقیت بسیاری از سازمانهای بزرگ در سطح بینالمللی مرهون انجام یکسری اقدامات در راستای افزایش سطح علمی، فرهنگی، بهداشتی جامعه و مردم است که از آن به عنوان رسالت اجتماعی یاد میشود. لذا بنگاههای اقتصادی همواره اصل رضایت ذینفعانشان را مدنظر قرار میدهند. ذینفعان کسانی هستند که از فعالیتهای مراکز و بنگاههای مالی-اقتصادی منفعت و سود میبرند و تحت تاثیر آن مراکز قرار میگیرند. مثلاً در بانکها، سهامداران، یک گروه از ذینفعان هستند که به واسطه بالا رفتن یا پایین آمدن ارزش سهام بانکشان در بازار بورس منتفع یا متضرر میشوند. مشتریان هم گروه دیگری از ذینفعان هستند و انتظار خدمات خوب بانکداری و انتظار سود سپرده خوب دارند. همچنین وامگیرندگان گروه دیگری از ذینفعان هستند و به واسطه دریافت وام از بانکها میتوانند کسب و کار فعالیت اقتصادیشان را پیش ببرند. از سویی دولتها هم از دیگر گروههای ذینفع هستند. بنابراین برای بانکها جلب رضایت ذینفعان مهم است و در میان این
گروههای متکثر و گسترده ذینفعان در بانکها بسیاری از شهروندان نسبت به مسائل اجتماعی-فرهنگی هم دغدغه دارند و بالطبع انتظار دارند، با بانکی که طرف حساب هستند، نسبت به دیگر دغدغههای آنها از جمله ارتقای کیفی فرهنگی و بهبود فضای اجتماعی از طریق فعالیتهای عامالمنفعه نیز مسوولیتپذیر باشد. امروزه با گسترش رسانهها شهروندان، دیگر مانند دورههای گذشته صرفاً به مسائل مالی و فردی توجه ندارند، بلکه مشاهده میکنند که متاثر از شرایط بد فرهنگی و اجتماعی آنها هم متضرر میشوند و بالطبع بهبود فضای فرهنگی و اجتماعی را انتظار دارند. از طرفی مدیران بانکها هم در جهان و ایران پی بردهاند که آن روزگار سر آمده است که صرفاً بخواهند به حداکثر سود مالی و اقتصادی فکر کنند. امروزه برای بانکها مهم است که در کنار افزایش سود و سرمایه وجهه و پرستیژ خوبی هم نزد افکار عمومی داشته باشند و به عنوان یک نهاد مسوولیتپذیر شناخته شوند. برای بانکها این اصل مهم شده است که با جامعه تعامل سازنده و پویا داشته باشند و اگر از منابع جامعه بهره میگیرند، باید چیزی هم برای بهبود وضعیت اجتماعی و فرهنگی بدهند و هزینه کنند. اگر بانک برای سهامداران
سودآفرینی میکند و به مشتریها سود سپرده خوبی میدهد باید به کارهای عامالمنفعه هم بپردازد. عضو زنده و موثر یک جامعه بودن فقط به معنای استفادهکننده از منابع نیست، بلکه باید علاوه بر نفع اقتصادی به فضای جامعه نفع فرهنگی هم برسانیم.
آیا مسوولیتپذیری بانکها و موسسههای مالی-اقتصادی در حوزه مسائل اجتماعی و فرهنگی و زیستمحیطی و کارهای عامالمنفعه در کسب منزلت و افزایش پرستیژ و جایگاه بانکها در نزد افکار عمومی موثر است؟
مسوولیت اجتماعی موضوعی است که به شدت از سوی تمامی بازیگران همچون حکومتها و شرکتها، جامعه مدنی و مراکز علمی و سازمانهای بینالملل دنبال میشود. همچنین شرکتها مسوولیت اجتماعی را نوعی راهبرد تجاری میبینند که سبب میشود در فضای به شدت رقابتی به اعتبارشان افزوده شود، سود و سهمشان در بازار افزایش یابد. بنابراین شواهد تجربی و تحقیقات موسسههای متعدد نشان میدهد بانکها و دیگر موسسههای مالی و اقتصادی دریافتند ایفای مسوولیتهای اجتماعی-فرهنگی در افزایش شهرت، اعتبار و وجهه و منزلت آنها نزد ذینفعانشان خیلی موثر است. این گرایش در موسسهها و نهادهای مالی-اقتصادی به وجود آمده است که بخشی از اعتبارات تبلیغات را در انجام کارهای عامالمنفعه هزینه کنند. ایفای مسوولیتهای اجتماعی-فرهنگی برای بانکها تاثیر تبلیغاتی دارد. علاوه بر آنکه فواید اجتماعی دارد و به مهار برخی بحرانها کمک میکند و
میتواند در حل و فصل چالشها موثر باشد و به بهبود وضعیت اجتماعی-فرهنگی کمک کند؛ به خوشنامی بانکها هم دامن میزند. یک بازی برد-برد است. علاوه بر شهرت و اعتبار یک پشتوانه معنوی هم به همراه دارد. بانک با مسوولیتپذیری اجتماعی-فرهنگی عملاً صاحب یک اعتبار معنوی هم میشود و در مواقعی که دچار چالش میشود و متاثر از مسائلی به نحوی با حاشیههایی روبهرو میشود، این دست فعالیتها از اعتبار و نام آن موسسه صیانت میکند. این اعتبار، بانک را در برابر ضربههای حیثیتی احتمالی صیانت میکند و میزان آسیبها را کاهش میدهد.
بر اساس این نگاه بود که بنیاد ملت بنیان گذاشته شد؟
بله، میدانید که بانک ملت از ادغام 10 بانک بنیان گذاشته شد. برخی از آن بانکها پیشینه فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی داشتند و متاثر از آن سابقه و پیشینه و مجموعه نکاتی که درباره اهمیت مسوولیتپذیری اجتماعی و فرهنگی بانکها مطرح کردیم، ما را بر آن داشت تا بنیاد ملت را بنیان بگذاریم. مدیران بانک این باور را داشتند که در این حوزهها نیز فعالیت کنند و مسوولیتهای اجتماعی بر عهده بگیرند و این اقدامها در همه این سالها دنبال میشده است، اما با بنیاد ملت فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی بانک ملت شکل سازمانیافتهتر و خلاقانهتری گرفته است. بنیاد ملت اولین نهادی است که در میان موسسههای مالی-اقتصادی برای ماموریتهای ویژه اجتماعی-فرهنگی تاسیس شده است که این اتفاق سبب تسریع در روند ایفای مسوولیتهای اجتماعی-فرهنگیشده و سازماندهی منسجم و قوی و جهتدار موثر بوده است. دیگران هم از این اقدام الگو گرفتند. با تاسیس بنیاد چشم امید داشتیم دیگران هم الگوبرداری کنند و در حوزه فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی مسوولیتپذیر باشند. وقتی موسسههای مختلف چنین کنند،
میتوانیم دستاوردهای این اقدام را بیشتر ببینیم و به کاهش معضلات کمک میکند.
چرا دیگر نهادها و موسسههای مالی و اقتصادی از پذیرش مسوولیتهای اجتماعی و فرهنگی تن میزنند و اقدامی در این زمینه انجام نمیدهند؟
گمان میکنم، برخی از این موسسهها هنوز به نحو مناسبی به این عرصه ورود نکردهاند و با فواید این کار آشنا نیستند؛ خوب است مدیران موسسههای مالی-اقتصادی بیشتر درباره فواید مسوولیت اجتماعی مطالعه و بررسی کنند و بیایند بخشی از اعتبارات حوزه تبلیغات را به این دست اقدامها اختصاص بدهند. از طرفی من معتقدم باید تمهیدات لازم برای ورود موسسههای مالی و اعتباری در این حوزه را فراهم کنیم و گمان میکنم که موسسهها و بنگاهها یک جاهایی باید این زمینه و میدان برایشان فراهم شود. برای مثال وزیر محترم بهداشت با مدیران عامل بانکها جلسهای گذاشت و خواستار مشارکت بانکها در احداث خانههای بهداشت در مناطق محروم و دورافتاده شد. بر اساس این دعوت و پیشنهاد بنیاد ملت 13 خانه بهداشت را بر اساس اولویتهای وزارت بهداشت احداث خواهد کرد. این اقدام وزارت بهداشت زمینهساز ورود بانک به حل بخشی از مشکلهای عرصه بهداشت شد.
با توجه به اینکه توسعه و ترویج کتابخوانی یکی از فعالیتهای بنیاد ملت است که برنامههای متعددی را برای ارتقای سطح مطالعه و گسترش و ترویج کتابخوانی دنبال میکند، در اینباره توضیح دهید تابه حال چه اقدامهایی صورت گرفته و چه فعالیتهایی در دست انجام است؟
عموماً در فضای جامعه ما عمده انتظار از رفع کمبودهای حوزه فرهنگ از دولت است، در حالی که فرهنگ از عرصههایی است که فعالیت و تلاش همه گروهها و نهادهای خصوصی و مردمنهاد و مالی و... را میطلبد و بر این اساس نقش بخش خصوصی پررنگتر است. پس از بررسی چالشهای موجود در عرصه فرهنگ عمومی بر آن شدیم طرحهای متنوعی را در همکاری با نهادهای فرهنگی در حوزه ترویج و گسترش کتابخوانی دنبال کنیم. توسعه و ترویج کتابخوانی از عرصههایی است که نیاز به حمایت جدی دارد و اگر کار موثری در این حوزه شود بسیاری از مشکلهای ما برطرف میشود و آثار توسعه و ترویج کتابخوانی بر حل بسیاری از معضلهای ما اثر میگذارد. ما در طرح «ملت کتابخوان» از فعالیتها و اقدامهای دستگاههای فرهنگی در حوزه کتابخوانی حمایت میکنیم و هماکنون در برگزاری سه جشنواره «تقدیر از افراد و گروههای
مروج کتابخوانی»، «روستاها و عشایر دوستدار کتاب» و «پایتخت کتاب ایران» با وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی همکاری داریم و از این جشنوارهها حمایت مالی میکنیم. به دیگر اقدامهایی که انجام شده است، فهرستوار اشاره میکنم؛ حضور در چهاردهمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، حضور در نمایشگاه کودک و نوجوان اصفهان، حضور در هفته ملی کودک، برگزاری جلسات تخصصی با حضور کارشناسان و اهالی فرهنگ، تهیه و اهدای کتاب، برگزاری کارگاههای آموزشی و آگاهیبخشی برای مربیان و معلمان، راهاندازی کتابخانه بنیاد با رویکرد ادبیات کودکان و نوجوانان در آینده نزدیک. از برنامههای در دست اقدام هم میتوانم به ایجاد باشگاه اعضا در آینده نزدیک، حمایت از قصهگویی و برگزاری کارگاه مادران قصهگو اشاره کنم. ضمن اینکه برای گسترش همکاریهای اخیر هم تفاهمنامهای با وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی امضا کردیم.
دیدگاه تان را بنویسید