ترویج کتابخوانی، همچون مسوولیت اجتماعی
گام بزرگ
یکی از نابرابریهای مهم در جامعه نابرابری در دسترسی به آثار فرهنگی و به خصوص کتاب است.
یکی از نابرابریهای مهم در جامعه نابرابری در دسترسی به آثار فرهنگی و به خصوص کتاب است. دسترسی یا عدم دسترسی به کتاب خود میتواند به شکافهای دیگر اجتماعی منجر شود. در کشورهای توسعهیافتهتر نهادهای عمومی تلاش دارند میان دسترسی افراد مختلف به کتاب فاصلهای نیفتد، زیرا این فاصله را به حال جامعه خود مفید نمیدانند. اگرچه میان افراد پردرآمد و کمدرآمد فاصلهای هست، اما این فاصله چندان زیاد نیست. طبیعتاً اگر آمار خرید کتاب را بررسی کنیم، احتمالاً میان خانوادههای کمدرآمد و پردرآمد فاصله زیاد خواهد بود، اما این فاصله در کتاب خواندن کمتر است، زیرا نهادهای عمومی تلاش میکنند، دسترسی به کتاب و دیگر مصارف فرهنگی را برای اقشار کمدرآمد تسهیل کنند و با تاسیس کتابخانهها و حتی اهدای کتاب این نقیصه را جبران کنند. مثلاً در انگلستان سالانه بودجهای دولتی به منظور اهدای کتاب به دانشآموزان در اختیار موسسه بوکتراست قرار میگیرد و وقتی چند سال قبل دولت میخواست این بودجه را کاهش دهد با انتقادهای زیادی روبهرو شد.
ما در این ایران چنین آمارهایی نداریم، اما میتوانیم حدس بزنیم که وضعیت چگونه است، زیرا دسترسی به کتاب در مناطق محروم دشوار است. نگاهی به تجربه کشورهای مختلف نشان میدهد این کمکها و حمایتها از کتاب بیش از هر اثری مورد توجه قرار میگیرد. دلایل چنین توجهی به کتاب بسیار است.
تحقیقات اجتماعی در حوزه کتاب نشان میدهد، کتابخوانها نسبت به دیگران سازگاری اجتماعی بالاتری دارند، بیش از دیگران اهل گفت و گو و مفاهمهاند و کمتر از دیگران دچار آسیبهای اجتماعی میشوند. روزنامه گاردین چندی پیش یادداشتی منتشر کرد که در شبکههای اجتماعی فارسیزبان نیز دست به دست چرخید. در عنوان این یادداشت از کتابخوانها به عنوان دوستداشتنیترین افرادی که میشود عاشقشان شد، یاد کرده بود و در متن به تحقیقات و پژوهشهای بسیاری ارجاع داده بود که به کارکردهای اجتماعی کتابخانه پرداخته بودند. از این نظر هیچ رسانهای با کتاب (در شکل کاغذی و...) قابل مقایسه نیست. تاثیر کتابخوانی در سلامت روانی و در برخورد با آسیبهای اجتماعی هم بر بسیاری از اهل نظر پوشیده نیست و در برخی از کشورها از کارکردهای درمانی و اجتماعی کتابخوانی در مواجهه با مسائل اجتماعی به خوبی استفاده میکنند. بهرغم اینکه کتاب چنین جایگاهی در حل و فصل مسائل اجتماعی دارد، چرا در ایران به این جنبه از کتاب کمتر توجه میشود؟ در ایران کتاب را بیشتر به عنوان ابزار انتقال دانش میشناسند و هرگاه از ترویج کتابخوانی یا دسترسی به کتاب بحث میشود، این جنبه از
کتاب و کتابخوانی برجسته میشود. با همین منطق نهادهای اجتماعی ایران به این موضوع توجهی ندارند و حتی نهادهای بزرگ اقتصادی و تجاری و صاحبان صنایع که دستی در امور خیریه و اجتماعی دارند، این موضوع را در اولویت فعالیتهایشان قرار نمیدهند. خوشبختانه در سالهای اخیر نهادهای مردمی در این زمینه فعال شدهاند و گروههای ترویج کتابخوانی شکل گرفتهاند، از سوی دیگر برخی از نهادهای اقتصادی نیز به این حوزه توجه نشان دادهاند. از سال گذشته با اجرای طرح انتخاب و معرفی پایتخت کتاب ایران؛ که در آن شهرهایی که از برنامهای مشارکتی با همراهی نهادهای عمومی و خصوصی و دولتی برای ترویج کتابخوانی برخوردار باشند، رقابت میکنند، حضور صنایع و نهادهای اقتصادی در برنامههای ترویج کتابخوانی افزایش یافته است. همچنین از سال گذشته توجه نظام بانکی کشور هم به این حوزه جلب شده و بانک ملت با تاسیس بنیاد ملت، حوزه ترویج کتابخوانی را نیز جزو مسوولیتهای اجتماعی خود به حساب آورده است که پدیده مبارکی است و میتواند به نقش و کارکرد اجتماعی کتابخوانی در ایران کمک کند. در ماده ۱۴۸ قانون مالیاتهای مستقیم تمهیدات قانونی مناسبی برای این موضوع دیده میشود
و طبق بندهای ۸، ۱۰ و ۲۸ آن قانون خرید کتاب برای موسسات، هزینههای فرهنگی کارگران به ازای هر کارگر حداکثر معادل ۱۰ هزارریال و همچنین خرید کتاب برای کارکنان و افراد تحت تکفل آنان تا میزان پنج درصد معافیت مالیاتی در حساب مالیاتی قابل قبول خواهد بود. این ارقام برای نهادهای بزرگ اقتصادی، صنایع، بانکها و موسسات تجاری رقم قابل ملاحظهای نیست، اما برای حوزهای مانند کتاب تاثیرگذار خواهد بود.
دیدگاه تان را بنویسید