چگونه بحران مهاجرت را حل کنیم؟
برنامهای برای پناهجویان اروپا
یک مشکل اروپایی که مستلزم یک سیاست مشترک و مرتبط از سوی اتحادیه اروپاست؛ اجازه دهید پناهجویان وارد اروپا شوند اما این جریان را مدیریت کنید.
یک مشکل اروپایی که مستلزم یک سیاست مشترک و مرتبط از سوی اتحادیه اروپاست؛ اجازه دهید پناهجویان وارد اروپا شوند اما این جریان را مدیریت کنید.
پناهجویان، افرادی معقول در شرایط ناگزیر هستند. شرایط زندگی برای یک میلیون پناهجویی که از سوریه، عراق، افغانستان و سایر کشورهای جنگزده به سوی اروپا فرار کردهاند، سال گذشته غیرقابل تحمل شد. اروپا امن، ثروتمند و در دسترس است. بسیاری از مردم ترجیح میدهند وطن خود را ترک نکنند تا دوباره در غربت زندگی کنند. اما وقتی جایگزینی جز تهدید به مرگ با بمبهای بشکهای و شمشیر تعصبات کور نباشد، مهاجرت و جلای وطن، تنها انتخاب عقلانی خواهد بود.
جریان ورود پناهجویان به اروپا همانطور که «آنگلا مرکل»، صدراعظم آلمان همیشه آرزو میکرد، قابل مدیریت بود، اگر همه کشورهای عضو اتحادیه اروپا با هم همکاری میکردند (و اکونومیست نیز بر این مساله اصرار داشت). در عوض، این تنها آلمان و سوئد بودند که به تنهایی این بار را به دوش کشیدند اما امروز این میل و اشتیاق آنها نیز با خستگی همراه شده است. مادامی که اروپا بهزودی این صفآرایی را تغییر ندهد، فشار سیاسی مرکل را وادار خواهد کرد که به طور یکجانبه اقدام به اعمال محدودیت در راه ورود پناهجویان کند و موجی از مسدود کردن مرزها به راه افتد. از همه نگرانکنندهتر اینکه، بحران پناهجویان منجر به برانگیختن حس بیگانههراسی و پوپولیسم سیاسی خواهد شد. نیروی اغواکننده ملیگرایی جناح راست، هماکنون کار خود را کرده و توانسته در بخشهایی از شرق اروپا کنترل را به دست بگیرد. اگر این جریانها به سمت غرب یعنی جایی که آلمان، فرانسه و ایتالیا هستند کشیده شود، آن وقت اتحادیه اروپا از هم خواهد گسست.
شرایط امروز به هم ریخته است. پناهجویان آزاد بودهاند تا با گذر از دریای مدیترانه، برای ورود به هر کشوری که به نظرشان شرایط مناسبتری برایشان دارد، ثبتنام کنند. اما از طرفی، بسیاری از مهاجران اقتصادی که هیچگونه صحت ادعایی برای اخذ پناهندگی نداشتهاند، با دروغ گفتن درباره کشور مبدأ خود، جایی را در میان این صف طولانی پناهجویان برای خود دست و پا کردهاند. به نظر میرسد این شرایط آزاد برای همه باید با یک سیستم اصولی جایگزین شود که در آن متقاضیان پناهندگی در بدو ورود به مرزهای اروپا غربالگری شوند یا بهتر از همه اینکه این اقدام تا پیش از عبور آنها از دریای مدیترانه انجام شود. بنابراین، آنهایی که فاقد صلاحیت اخذ پناهندگی هستند باید به کشورهایی عودت داده شوند که تمایل پذیرش آنها را دارند.
نظم در مرز
ایجاد یک سیستم مدون و منظم، نیازمند گذر از سه مرحله است. نخست، با افزایش کمکها به پناهجویان، بهخصوص قربانیان جنگهای داخلی در عراق و سوریه شامل شمار زیادی که به کشورهای هممرز خود یعنی ترکیه، اردن و لبنان گریختهاند، باید «عوامل فشار» را که باعث میشود آنها خطر عبور از دریای مدیترانه و مرزها را به هر قیمتی به جان بخرند، از میان برداشت. دوم اینکه باید در حالی که پناهجویان همچنان در مراکزی در خاورمیانه یا نقاط حساس و مهمی (عمدتاً در یونان و ایتالیا) هستند که مبادی ورودی اروپاست، به درخواست و ادعای پناهندگی آنها رسیدگی شده و غربالگری شوند. و در نهایت، سومین اصل این است که باید اصرار داشت تا زمان انجام و رسیدگی به فرآیند پناهندگی، آنها باید به جای آنکه بلافاصله سوار بر قطار به سمت آلمان حرکت کنند، در همان مبادی ورودی باقی بمانند.
تمام این سه مرحله، توام با دشواری خواهد بود چرا که نخست باید «عوامل فشار» را در نظر داشت. دورنمای پایان جنگ داخلی در سوریه دورتر از هر زمانی است. مذاکرات صلح ژنو، هفته گذشته، بدون هیچگونه پیشرفتی متوقف شد. اما اتحادیه اروپا میتوانست کمکهای بیشتری را به پناهجویان و کشورهای پذیرای آنها بکند. اما با وجود آنکه جنگ در سوریه خونینتر و شدیدتر شد، کمکها به این کشور به طرز مفتضحانهای قطع شد. بنا بر اعلام سازمان ملل متحد، سازمانها و موسسات امدادرسان، سال گذشته بیش از نیمی از کمکهای خود به سوریه را قطع کردهاند. همچنین، در هفتهای که گذشت در کنفرانسی که در لبنان با موضوع سوریه برگزار شد، از اعطاکنندگان کمکهای مالی، برای سال 2016 میلادی 9 میلیارد دلار کمک خواسته شد که این مبلغ تقریباً به اندازه پولی است که آلمانیها سالانه صرف خرید شکلات میکنند. با این حال، دستکم برای چند سال، مبلغی بسیار بیشتر از رقم فوق نیاز است.
پولهای اروپا نهتنها برای خوراک و مسکن پناهجویان، بلکه باید برای چرب کردن سبیل کشورهای میزبان که به آنها اجازه کار کردن میدهند، هزینه شود. در چهار سال نخست شروع درگیریها، ترکیه، اردن و لبنان از دادن اجازه کار به پناهجویان سوری سر باز زدند. اما به تازگی، ترکیه اعطای کار به آنها را شروع کرده است. اعطاکنندگان کمکهای مالی، همچنین باید اردن و لبنان را نیز مجاب کنند تا راه ترکیه را دنبال کنند. همچنین، پول و کمکهای مالی اروپا میتواند به تحصیل و آموزش 400 هزار کودک آواره و جنگزده در ترکیه که هیچ کلاس درسی ندارند، کمک کند.
بعضی وقتها باید جواب «نه» داد
اما ماموریت بعدی این است که پناهجویان را ملزم کرد تا حد امکان در نزدیکترین محل به موطن خود، احتمالاً در ترکیه، لبنان یا اردن، اقدام به ثبت درخواست پناهندگی کنند. در مطلوبترین حالت، آنهایی که از طریق کشتی و قایق به اروپا سفر کردهاند، به کمپهایی در یکی از سه کشور فوق عودت شوند تا ثابت شود آنها تمام پسانداز باارزش خود را به قاچاقچیان انسان ندادهاند تا آنها را به سفر به نقطهای نامعلوم ببرند. اما این مساله به دلیل سوابق نه چندان خوب حقوق بشری ترکیه، با مخالفتهای سیاسی و حقوقی مواجه خواهد شد. بنابراین، باید نسبت به راهاندازی کمپهایی در نخستین کشور اروپایی که پناهجویان به آن وارد میشوند، احتمالاً در یونان یا ایتالیا، اقدام شود.
هزینه این کار باید میان کل کشورهای اتحادیه اروپا تقسیم شود چرا که هدف از این اقدام، اعمال کنترل بر مرزهای خارجی اروپاست. همچنین، انعقاد تفاهم میان کشورهای اروپایی یکی از گزینههای محتمل خواهد بود. مثلاً، یونان در قبال پذیرایی از شمار قابل توجه پناهجویان در خاک خود، باید در زمینه پرداخت بدهیها و بودجههایی که مدتهاست برای نجات اقتصاد خود از بحران بر سر آن مذاکره میکند، مورد معاضدت قرار گیرد.
بنابراین، پناهجویان، به جای آنکه به طور غیرقانونی از مرزها بگذرند، تنها تحت شرایطی وارد اروپا خواهند شد که مطمئن شوند درخواست قانونی آنها در مدت زمان معقولی مورد موافقت قرار خواهد گرفت. در نتیجه، اتحادیه اروپا باید هرچه سریعتر، برای رسیدگی به ادعای پناهجویان برای اخذ پناهندگی، هر مبلغی را که لازم است فراهم کند. همینطور، کشورهای عضو اتحادیه اروپا باید با پذیرش شمار قابل توجهی از افراد واجد شرایط پناهندگی، موافقت کنند. شاید برخی پناهجویان آلمان و فرانسه را ترجیح بدهند و به محض ورود آنها به داخل منطقه شینگن، موانع اندکی بر سر راه آنها قرار دارد تا آنها را متوقف کند. اما اگر آنها به درستی مورد مراقبت قرار گیرند، اکثر آنها در همان جا باقی خواهند ماند.
بحران پناهجویان، نیازمند برنامههای اسکانی گستردهتر از آنچه آژانس پناهندگان سازمان ملل برگزار میکند که در آن تنها 160 هزار ظرفیت پیشبینی شده، است. کشورهای خارج اتحادیه اروپا نظیر کشورهای حاشیه «خلیجفارس» نیز میتوانند در این برنامه سهم داشته باشند. اولویت باید به پناهجویانی که در همان ترکیه، اردن و لبنان درخواست پناهندگی خود را ثبت میکنند داده شود تا از انگیزه پناهجویانی که با قایقهای مستهلک و خطرناک به یونان میآیند، کاسته شود.
با ورود مهاجران فاقد صلاحیت باید مخالفت شده و از اروپا اخراج شوند. اما این کار از نظر قانونی دشوار و بازگرداندن مردم به برخی کشورها نظیر سوریه غیرممکن است. اما اگر این سیستم شکست نخورد و از سوی شهروندان اروپایی ناعادلانه و نامشروع تلقی نشود، این اقدام باید کافی و اجرایی باشد. دولتهای عضو اتحادیه اروپا نیز باید موافقتنامههای مربوط به پذیرش دوباره را منعقد و اجرا کنند که این معاهدات این امکان را فراهم میکند تا مهاجرانی که درخواستشان رد شده، خیلی سریع به کشورهای خود، مثلاً مراکش و الجزایر بازگردند. اگر حصول چنین توافقهایی غیرممکن باشد، یا اگر دولتهایی مانند پاکستان نتوانند به تعهدات خود عمل کنند، احتمال باقی ماندن در صف انتظار طولانی برای مدت نامعلوم در یونان، مهاجران اقتصادی را که قصد عزیمت و مهاجرت به آلمان دارند قبل از آمدن به اروپا نسبت به این مساله حساس خواهد کرد.
بهمحض اینکه این اقدامات اجرایی شوند، آن وقت برداشتن گامهای اساسی امکانپذیر خواهد شد. این گامها شامل توقف جریان کنترلنشده ورود مهاجران از مرزهای شمالی یونان با مقدونیه میشود.
آنچه طی پنج ماه گذشته مسلم شده این است که اروپا نمیتواند تعداد پناهجویان یا طبیعت جریان پناهجویی را کنترل کند چرا که مقامات مرزبانی پناهجویان را تلویحاً به سمت مرزهای شمالی اروپا که امنتر هستند، هدایت میکنند.
از زمان شروع بحران پناهجویی، ما [مجله اکونومیست] عنوان کردهایم که اروپا باید مردم مورد ظلم واقعشده را پذیرا باشد و با دقت ورود آنها را به جامعه اروپا مدیریت کند. هنوز هم این دیدگاه ما تغییر نکرده است. کشورها وظیفه اخلاقی و قانونی دارند تا برای افرادی که از خطر وحشتناک به آنها پناه میآورند، سرپناه فراهم کنند. این رویکرد، در کوتاهمدت مخرب است اما در میانمدت، زمانی که پناهجویان اجازه کار کردن پیدا کنند، خود را با شرایط وفق داده و میتوانند بیش از آنچه به خودشان میپردازند کارایی داشته باشند. در مقابل، هرجومرجهای ماههای اخیر نشان میدهد که وقتی سیاستمداران در بهکارگیری یک رویکرد پان-اروپایی (اروپاشمول) برای مشکلاتی کاملاً پان-اروپایی عاجز باشند، چه اتفاقاتی ممکن است بیفتد. طرحی که ما زمینه آن را ریختیم، نیازمند مبلغ قابل توجهی نقدینگی و شمار زیادی مذاکره است. اما این به نفع هر کشوری است تا کمک کند چرا که اگر اروپا به ورطه بیگانههراسی ناشی از ورود آزاد همگان بغلتد، آن وقت تمامی آنها لطمه خواهند خورد.
همچنین، در این زمینه یک سابقه تاریخی دلگرمکننده و امیدوارکننده نیز وجود دارد. هنگامی که بیش از یک میلیون پناهجوی ویتنامی پس از روی کار آمدن کمونیستها در سال 1975 میلادی، با قایق از این کشور فرار کردند، نخست و پیش از آنکه به آمریکا، اروپا، استرالیا و هر نقطه دیگری فرستاده شوند در کمپهایی در هنگکنگ و سایر بخشهای آسیا اسکان داده شدند. آنها با دست خالی به آنجا رسیدند اما خیلی سریع پذیرفته شدند. به طور مثال، میانگین درآمد خانوار برای هریک از شهروندان ویتنامی-آمریکایی، هماکنون بالاتر از میانگین ملی آمریکاست. هماکنون هیچکس در آمریکا از این مساله ابراز نارضایتی نکرده و بر این عقیده نیستند که ویتنامیها شایسته دریافت این درآمد نیستند.
منبع: اکونومیست
دیدگاه تان را بنویسید