تاریخ انتشار:
نظریهپردازی رئیس سازمان بازرسی در تکامل نظریه ساترلند
دانهدرشتها، یقهسفیدها و یقهطلاییها
دسترسی به پولهای کلان برایشان امکانپذیر است چون ارتباطات گستردهای دارند. یا به افراد بانفوذ و پرقدرت وصل هستند یا اینکه خودشان در دایره بانفوذها جای میگیرند.
دسترسی به پولهای کلان برایشان امکانپذیر است چون ارتباطات گستردهای دارند. یا به افراد بانفوذ و پرقدرت وصل هستند یا اینکه خودشان در دایره بانفوذها جای میگیرند. هوش و ذکاوت نسبتاً خوبی دارند و فارغ از اینکه نابغه هستند یا صرفاً زرنگبازی درمیآورند کاملاً معتقد هستند با پول میتوان همه چیز را خرید. «یقهسفیدها» تسهیلات هنگفت میگیرند، رانت اطلاعاتی دارند، رخ دادن بسیاری از اتفاقات را میدانند و از برخی تصمیمها پیش از آنکه اجرایی شود باخبر میشوند، موفق شدهاند افراد بسیاری را در نهادهای مختلف خصوصی و دولتی با پول یا قدرت و نفوذ بخرند، از پول کلانی که بخش عمدهای از آن مربوط به خودشان نیست سوءاستفاده میکنند و پول روی پول میگذارند. اقساط قانونی را پرداخت نمیکنند چه برسد به دیرکرد و جریمه تاخیر. اما همیشه برای فرار و گریز راهی دارند. یا شهرتی به هم زدهاند و اکنون هواخواه زیاد دارند، یا وکلای پرقدرت و جاعلانی که مو لای درز کارشان نمیرود. میگویند خورشید همیشه پشت ابر نمیماند. اما معلوم نیست این مثل تا چه اندازه در مورد یقهسفیدها صدق میکند. آیا تمام بابک زنجانیها و امیر خسرویها دستگیر و محاکمه
شدهاند؟ آیا محاکمه آنها عادلانه بوده است؟ چرا فهرست دانهدرشتها که همیشه حرف از افشای آن است هیچ وقت افشا نمیشود؟ نامشان را چه یقهسفید و یقهطلایی بگذارید چه دانهدرشت شرایط اقتصادی ایران در دهه گذشته شرایط خوبی برای رشد آنان فراهم کرده است.
گلایههای سراج از یقهسفیدها
این بار رئیس سازمان بازرسی کل کشور بود که مرثیه یقهسفیدها را خواند. ناصر سراج که بعد از اتمام رسیدگی به پرونده اختلاس سه هزار میلیارددلاری جانشین مصطفی پورمحمدی در سازمان بازرسی شده است، با انتقاد از بیعملی بانکها در مورد معوقات 100 هزار میلیارد تومانی به گزارش کمیسیون اصل 90 مجلس اشاره کرد که اعلام کرده بود 80 درصد این معوقات در اختیار 30 نفر است. سراج با پیش کشیدن بحث یقهسفیدها خواست نشان دهد تا چه اندازه برخورد با آنها حتی برای دستگاه قضایی دشوار است و موانع پیشرو تا چه اندازه جدی است. به گفته سراج رقم سیاه یا کشفنشده در جرائم یقهسفیدی بسیار بالاست و دلیل آن کشف دشوار این جرم است. البته رئیس سازمان بازرسی کشور بیش از هر چیز دغدغه برخورد با یقهسفیدها را داشت و از آنهایی که باید شکایت کنند، یعنی بانکها، گلایه داشت که چرا حاضر به شکایت نیستند. ناصر سراج با بیان اینکه یقهسفیدها برای خود مصونیت ایجاد میکنند، گفته بود: «با توجه به نفوذ مجرمان یقهسفید به لایههای درونی حکومتها هر گونه تحرک و اعلام جرم علیه آنان با واکنش جدی مسوولان مواجه خواهد شد. چنین مسوولانی که خود وامدار این گونه متهمان
هستند، با توصیه و گاه اقدامات عملی تلاش میکنند اقدام مسوولان قضایی یا انتظامی را در همان گام اول متوقف سازند. بعد از اعلام جرم در ابتدا تلاش میشود با ارعاب قاضی یا ماموران تعقیب یا تهدید شاکی، اولین حرکت در نطفه خاموش شود که البته با وجود تمامی این تنگناها، حمایت از عملکرد قانونی قضات و همچنین قوی بودن ادله و مستندات اتهامی، میتواند راه دشوار تعقیب را هموار سازد.»
نظریه «یقهطلاییها»ی سراج
رئیس سازمان بازرسی کشور در ادامه نظریه «یقهسفیدها»ی ادوین ساترلند جرمشناس مشهور آمریکایی که لفظ یقهسفیدها را ابداع کرده بود، ترکیب جدیدی وارد این حیطه کرد و از «یقهطلاییها» نام برد که به زعم او بزهکاران جدیدی هستند که با زد و بند با نهاد زر و زور به ثروت بادآورده میرسند. یقهطلاییها با نهاد قدرت در ارتباط هستند و با توجه به ارتباط خود وارد رانت ارتباطی میشوند. سراج یقهطلایی را اصطلاحی بهتر برای شرایط کنونی بزهکاران اقتصادی در کشور ما میداند.
تاریخچه یقهسفیدی و قانون شرمن
اگرچه قوانین مصوب مختلف در مورد ارتشا و اختلاس یا حتی تثبیت قیمت انحصاری در تاریخ سابقهای بسیار طولانی دارد، اولین قانون مستند در جرم یقهسفیدی به قرن پانزدهم میلادی در کشور انگلستان برمیگردد. این قانون که در سال 1473 اجرایی شد در واکنش به اختلاس و سرقت در مورد کارییر (Carrier's Case) بود. یعنی موقعیتی که در آن کارگزاری که برای حملونقل پشم مورد اعتماد قرار گرفته بود تلاش کرد مقداری از آن را برای خودش سرقت کند. با این همه جرم یقهسفیدی چندان مورد توجه عموم قرار نگرفت؛ تا اینکه در جریان انقلاب صنعتی در جوامع صنعتی غربی گستردهتر شد. همانطور که هر چه کمپانیها قدرتمندتر میشدند راحتتر میتوانستند رقبای خود را له کنند و بعد سیاستهای انحصارگرایانه به کار ببرند و دیگر ترسی نداشته باشند که محصول توسط دیگر کمپانیها ارزانتر به فروش رسد. مردم وقتی دیدند مجبور هستند قیمت بسیار بالاتری برای خرید کالایی بپردازند که پیش از این ارزان بود بسیار خشمگین شدند چون میدانستند این افزایش قیمت هیچ دلیلی جز حرص کمپانیها ندارد. اما تحت این قانون جدید تولیدکنندهها هیچ کار خلافی انجام نمیدادند و کارشان
قانونی شده بود. آرای عمومی اما این مساله را فساد میدانست که باید غیرقانونی خوانده شود. حرکتهای مردمی برای تدوین قوانینی علیه حرکات انحصارگرایانه در سال 1890 در ایالات متحده به بار نشست و کنگره «قانون ضدانحصار شرمن» را تصویب کرد. قانونی که تلاش کرد انحصار را غیرقانونی کند. دیگر جوامع صنعتی همچون انگلستان تاریخچهای از مجازاتهای مختلف برای جرائم یقهسفیدی در این دوران دارند اما هیچ کدام به اندازه قانون شرمن در برابر این جرم موفق نبودند. برخی کشورهای دیگر شکل دست و پا شکستهای از این قانون را با عنوان قانون ضدانحصار یا قانون رقابت اجرا کردند اما کاربرد اجرایی آن برای طولانیمدت مناسب نبود. بنابراین قانون شرمن به طور عام به عنوان اولین قانون رقابت مدرن مورد توجه قرار گرفت و مطرح شد. کلاهبرداری در بازار سهام نیز قدمتی به اندازه خود بازار سهام دارد. یک طرح قدیمی که به آن یافتن خریدار سهام میگویند یکی از روشهای رایج کلاهبرداری است. در این مورد فردی در مورد آینده شرکتش و تعهدات سود قطعی آن برای سهامداران دروغ میبافد. بعد از مدتی که معمولاً طولانی است سهامداران پی میبرند که طرحدهنده آنها را فریب داده و پول
را به جیب زده و گریخته است. در آن دوران معمولاً بزهکاران با دروغهایی نظیر اینکه شرکتشان در حال ساخت راهآهن در کشورهای دیگر است سهامداران را فریب میدادند. نمونههای جدید آن هم در ترکیدن حباب سهام داتکامها خودش را نشان داد. چرا که مشخص شد سود این سهام بسیار کمتر از آن چیزی است که تعهد داده شده بود. اما جرائم اقتصادی و یقهسفیدی به همینجا ختم نمیشود. ممکن است هر چند وقت یکبار ایمیلهایی دریافت کنید که در آن فردی از شما خواسته برای انتقال مقدار قابلتوجهی پول به او کمک کنید و سهم خود را دریافت کنید. این طرحها که در قالب کلاهبرداریهای اینترنتی قرار میگیرد اغلب از طریق کلاهبردارانی از کافینتهایی در نیجریه و روسیه برای شما فرستاده میشود. دولت نیجریه با کمک مالی آمریکا و بریتانیا کمیسیون جرائم مالی و اقتصادی خود را تقویت کرده تا با این موارد مبارزه کند. جرائم یقهسفیدی دیگری در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم در ایالات متحده توسط گروهی از روزنامهنگاران که خود را افشاکنندگان نامیده بودند، فاش شد. این روزنامهنگاران به طور مداوم اخبار و گزارشهایی از فسادهای موجود در بخشهای عمومی و خصوصی منتشر
میکردند که در آن به کلاهبرداریهای سهام، کلاهبرداریهای بیمهای و معاملات پنهانی که خلاف قانون شرمن بود، میپرداختند. این کار روزنامهنگاران باعث شد کنگره به اصلاح قانون شرمن روی بیاورد و با سختتر کردن و تقویت آن قانون ضدانحصار کلایتون را هم ایجاد کند. قانون کلایتون نسبت به شرمن جلوتر بود و وارد جزییات بیشتری در موارد انحصار غیرقانونی شد. مبارزه با این جرائم اقتصادی باعث شد در دهههای بعد اشکال جدید از جرائم ایجاد شود که نام جرائم یقهسفیدی به آن اطلاق شد. جرائمی که اغلب بدون مجازات باقی میماند. اطلاق عبارت یقهسفید به جرمهای اینچنینی در قرن بیستم باب شد. زمانی که ادوین هاردین ساترلند جامعهشناس و جرمشناس و رئیس انجمن جامعهشناسی آمریکا در سال 1939 آن را ابداع کرد. او توضیح داد چگونه قوانین موجود علیه سرقت و اختلاس تنها بر روی اقشار پاییندست متمرکز است و اعمال بزهکارانه نخبگان و افراد بانفوذ را نادیده میگیرد. اتفاقی که شاید بتوان آن را به اقتصاد ایران هم تعمیم داد.
دیدگاه تان را بنویسید