تاریخ انتشار:
اقتصاد سیستان و بلوچستان پس از خشک شدن هامون چه وضعیتی پیدا خواهد کرد؟
مرگ «هامون»
سومین دریاچه ایران در معرض خشکسالی کامل است. «هامون» که در ادبیات اساطیری ایران، در میان داستانهای شاهنامه فردوسی از آن یاد شده و نام و نشانی دارد
تقصیر افغانهاست؟
سرچشمه هیرمند از کوههایی در شمال غرب کابل است و در مسیر خود زمینهایی که در دو طرف رودخانه قرار دارد، سیراب میکند و پس از عبور از «ریگستان» و دشت «مارگو» به ایران میرسد. پس از ورود به ایران دو شاخه میشود یکی رود «پریان» که به طور مشترک حدود ۲۰ کیلومتر مرز ایران و افغانستان را شامل میشود و سپس به داخل افغانستان دور زده و به هامون «پوزک» میریزد. شاخه دیگر هیرمند، «سیستان» نام دارد که در ابتدای آن کانالهای «چاه نیمه» قرار گرفته است، همین رود است که پس از گذشتن از حدود ۷۰ کیلومتر عرض دشت سیستان به هامون میریزد. در سال 1351 قراردادی میان دولت ایران و افغانستان بسته شد که طی آن افغانستان متعهد شد که در هر ثانیه 26 مترمکعب آب (معادل ۸۵۰ میلیون مترمکعب در سال) از رودخانه هیرمند به سمت دریاچه هامون در خاک ایران آزاد کند. اما افغانها چندان به این معاهده پایبند نبودند. پس از دو دهه جنگ و خونریزی در افغانستان و به واسطه نبود یک حکومت مرکزی قدرتمند در این کشور، حتی برخلاف جریان این معاهده یک سد با عنوان «کجکی» و با ظرفیت ۱۸۰۰ میلیون مترمکعب بر روی رودخانه هیرمند ساخته شد تا میزان حق آبه ایران از هیرمند بیشتر کاهش پیدا کند. افغانستان مرکز کشت خشخاش دنیاست و برای کشت خشخاش نیاز به آب است. افغانها پمپهای قدرتمندی در مسیر رودخانه هیرمند به کار گرفتند تا آب را از این رودخانه به مزارع خشخاش ببرند. اینجاست که فرآیند خشک شدن دریاچه هامون تشدید شده است: در میانه دهه70. در دو سال اخیر که افغانستان نظم و ترتیبی گرفته و صاحب «لویی جرگه»ای شده است و انتخاباتی در آن برگزار میشود که نشانههایی از دولت مقتدر مرکزی را دارد لحن و ادبیات مقامات افغان در مورد میزان حق آبه ایران از رودخانه هیرمند نیز تغییر کرده است.
در فروردینماه سال 90 هنگامی که نخستین هشدارها در مورد خشک شدن دریاچه هامون به دلیل قطع تدریجی آب ورودی از رودخانه هیرمند داده شد؛ علیاکبر صالحی وزیر وقت امور خارجه عنوان کرد «برای احیای دریاچه هامون، ایران پیگیر دریافت حقآبه از رودخانه هیرمند است». در طرف مقابل شجاعالدین ضیایی، معاون وزارت انرژی و آب افغانستان نیز تاکید کرد «افغانستان بهطور کامل به معاهده سال ۱۳۵۱ بین ایران و افغانستان پایبند است». اما چند روز بعد در چرخشی عجیب شفیق شهیر، یک عضو لویی جرگه افغانستان، بیان کرد کشور افغانستان به آب رودخانه هیرمند نیاز دارد و باید در معاهده ۱۳۵۱ تجدید نظر شود. این در حالی است که احمدعلی کیخا نماینده مردم زابل و زهک نیز میگوید «افغانستان بابت هر مترمکعب حق آبه مازاد رودخانه هیرمند، یک دلار پول از ایران میخواهد». بنابراین به نظر میرسد موضوع اصلی پولی است که افغانها از ایران میخواهند.
چه اتفاقی میافتد؟
روزگاری سیستان و بلوچستان را «انبار غله» ایران مینامیدند و دشتهای حاصلخیز کناره دریاچه هامون شرایطی را فراهم میکرد که علاوه بر کشاورزی، اقتصاد منطقه با دامداری و حتی گردشگری رونق داشت. چندی پیش اداره کل شیلات سیستان و بلوچستان اعلام کرد تا پیش از بروز پدیده خشکسالی در دریاچه هامون، سالانه بیش از 12 هزار تن انواع آبزی از این دریاچه صید و به بازار مصرف منطقه و حتی استانهای مختلف کشور عرضه میشد.
اما حالا پیشبینی میشود با نابودی دریاچه هامون 15 هزار صیاد بیکار شوند؛ زنانی که با بهرهگیری از نیهای دریاچه به تولید صنایع دستی اشتغال داشتند منبع درآمد خود را از دست بدهند، دامداران سیستانی با 120 هزار راس گاوی که تا دیروز در 70 هزار هکتار از اراضی دریاچه چرا میکردند از منطقه مهاجرت کنند و 80 روستا تحت تاثیر هجوم شنهای روان دریاچه قرار بگیرد. چنان که به گفته نماینده زابل و زهک در مجلس، از ابتدای امسال تاکنون دو تا سه هزار خانوار به دلیل خشکسالی از سیستان و بلوچستان مهاجرت کردهاند. بر اساس ارزشگذاری انجامشده از سوی اداره کل محیط زیست استان سیستان و بلوچستان در سال 1389 سود ناخالص ماهانه هامون ۱۱ میلیون تومان بوده است. البته این برای دوران «پرآبی تالاب هامون» است که هم صیادی فعال بوده و هم صنایع دستی و هم گردشگری رونق داشته است، در سالهای پیش از خشکسالی تالاب هامون، سالانه بیش از 30 تن علوفه در هر هکتار برداشت میشده است. اما خشک شدن هامون، به این بخش هم ضربات سختی وارد کرده است. اطراف دریاچه، محل روییدن نیهایی است که محلیها برای بافتن حصیر از آن استفاده میکنند. تا پیش از خشک شدن دریاچه در روستاهای اطراف دریاچه، دو هزار نفر در کارگاههای حصیربافی مشغول به کار بودهاند که این رقم اکنون به 50 تا 100 نفر رسیده و بیش از هزار کارگاه حصیربافی تعطیل شده است. بنا به اطلاعاتی که مسوولان محلی ارائه کردهاند سطح نیزارهای دریاچه هامون قبل از خشکسالی این دریاچه صد هزار هکتار بود؛ اما حالا به کمتر از 10 هزار هکتار رسیده است. در نیزارهای دریاچه هامون پیش از این پنج هزار راس دام سنگین به عنوان یکی از منابع درآمدی و ظرفیتهای منطقه وجود داشت که به دلیل خشکسالی و نابودی نیزارها به یکپنجم کاهش یافته است. تولید گوشت قرمز نیز در زابل از 10 هزار تن به کمتر از سه هزار تن در سال کاهش یافته است.
برای نجات دیر نیست؟
تا پیش از این دریاچه ارومیه به عنوان معضل زیستمحیطی و اقتصادی منطقه مطرح بود و با تغییر مدیریت در سازمان حفاظت از محیط زیست و وزارت نیرو، امید به بهبود وضعیت این دریاچه و جلوگیری از حذف آن از روی نقشه، بالا گرفته است. هر چند این امید چندان ریشهدار نباشد و تا رسیدن به دریاچه واقعی ارومیه راه درازی وجود دارد. اما دریاچه هامون از جنس دیگری است. حیات این دریاچه وابسته به رودخانهای است که میان دو کشور ایران و افغانستان مشترک است. شاید زمان آن رسیده که دیپلماسی اقتصادی ایران این بار برای تعامل مناسب با کشور افغانستان برای نجات هامون و روستاهای اطراف آن به کار بیفتد.
دیدگاه تان را بنویسید