تاریخ انتشار:
خیزش برای بازپسگیری شهر
شورش میدان تقسیم
عتراضات سال گذشته ترکیه در میدان تقسیم، پیش از هر چیز، در واکنش به برنامههای توسعه شهری استانبول صورت گرفت.
اعتراضات سال گذشته ترکیه در میدان تقسیم، پیش از هر چیز، در واکنش به برنامههای توسعه شهری استانبول صورت گرفت. تظاهرات مردمی، در اعتراض به سرکوب خشونتبار یک تحصن مسالمتآمیز در پارک گزی، شدت یافت. اعتراضات و اعتصابات متعاقب در سرتاسر ترکیه به وقوع پیوستند و خواستار آزادی مطبوعات، آزادی بیان، آزادی اجتماعات و آزادگذاری سکولاریسم ترکی شدند. از آنجا که رسانههای رسمی میکوشیدند اهمیت اعتراضات را کم جلوه دهند، شبکهها و رسانههای اجتماعی نقش عمدهای در شکلگیری و گسترش این جنبش اعتراضی داشتند. تحصن میدان تقسیم پس از کنار رفتن نیروهای پلیس، در روز یکم ژوئن احیا شد و شکل یک اردوگاه گسترده متشکل از هزاران معترض را به خود گرفته بود که در چادرهای خود کتابخانه، مرکز درمانی، توزیع غذا و رسانههای خبری شکل داده بودند. پس از پاکسازی اردوگاه پارک گزی در تاریخ 15ژوئن، معترضان در پارکهای دیگر سرتاسر ترکیه گرد هم آمدند و انجمنهای عمومی برای پیش بردن اعتراضات تشکیل دادند. نخستوزیر ترکیه، رجب طیباردوغان، معترضان را «مشتی غارتگر» خواند. پلیس با گاز اشکآور و باتوم به سرکوب معترضان پرداخت.
امانوئل والرشتاین در یادداشتی نوشت: «همچون دیگر خیزشها، تمرکز این یکی هم بر رفتار اقتدارگرایانه دولت و تا حدی تعهد آن به سیاستهای اقتصادی نئولیبرال بود. بدین سان، آنچه به عنوان اعتراض کوچک طرفداران محیط زیست علیه برنامه دولت برای نابودی آخرین فضای سبز بزرگ داخل استانبول به نفع یک برنامه توسعهای شروع شد، مورد توجه قرار گرفت و روز به روز مردم بیشتری را به سوی میدان تقسیم استانبول و نقاط مشابه در سایر شهرهای ترکیه جذب کرد.» بولنت گوکای و فرزانه شین، دو تن از پژوهشگران ترک نیز مقاله خود درباره اعتراضات میدان تقسیم را با اشاره به وسعت کم حرکت اعتراضی در اوایل کار، آغاز کردند. با این حال، پس از سرکوب پلیس، اعتراضات به سایر مراکز شهری ترکیه نیز گسترش یافت. «اعتراضات عموماً توسط جوانان طبقه متوسط و دانشجویان هدایت میشد و خواستههای آنان برای آزادی و نوع تازهای از زندگی شهری در مرکز رویدادها قرار داشت. مسائل مرتبط شهر و کیفیت زندگی در آن بر اعتراضات مسلط بود.» گوکای و شین مینویسند: «در تحلیل نهایی، ما بر این باوریم که جنبشهای اعتراضی در مناطق شهری ترکیه و برزیل نمایانگر واکنشهای مستقیم جوانانی است که جویای
شیوه متفاوتی از زندگی شهری از آنچه برنامهریزان سرمایهداری و دولت بر آنان تحمیل میکنند، هستند. به نظر ما، تظاهرات میتواند با بحث گستردهتری که دیوید هاروی پیرامون مفهوم حق به شهر- حق کنترل دموکراتیک بر روند شهریسازی- مطرح کرد، مرتبط باشد.» از دید آنها، اهداف خاص معترضان استانبول در راستای حفظ یک فضای سبز به عنوان پارک عمومی و دفاع از کرایههای پایین حمل و نقل، به طور کلی به معنای تلاششان برای بازیابی حقشان به فضای شهری خود است. ایلیا زاپولیا در مقالهای با عنوان «معجزات اقتصادی و آشوبها: ترکیه 2013 و مکزیک 1968» نیروی محرک پشت خیزش ترکیه را شرایط اقتصادی دستخوش دگرگونی این کشور و به ویژه طبقه متوسط آن دانست. «بهبود نسبی استانداردهای زندگی برای طبقه متوسط نوظهور شهری، خودبهخود به حقوق دموکراتیک منجر نمیشود. مطالبات و دغدغههای معترضان نشان داد این نسل تحصیلکرده احساس حاشیهای بودن میکند و خواهان فضای سیاسی بیشتری است که منافع آنان را نیز در بر بگیرد.» او با کاربست اصطلاحات آلبرت هیرشمن مینویسد: «شهروندان ناخرسند میتوانند به رابطهای رو به زوال با دولت، یا با خروج یا با اعتراض واکنش نشان
دهند.» به گفته زاپولیا، هزاران شرح موجود پیرامون بحران مالی و ناآرامیهای جهانی فاقد تحلیل نظری و تاریخی ژرف هستند. «باززایی تدریجی این پدیدهها تنها باید در بستر اقتصاد جهانی سنجیده شوند.» دیگر پژوهشگر ترک، تاپوک ارکوج، در مقاله خود به این نتیجهگیری رسید: «مسالمتآمیزترین اعتراض تاریخ سیاسی ترکیه که بختی برای گامی بیشتر به سوی دموکراسی مشارکتی و هماندیشانه فراهم کرد، به نتیجه مورد نظر نرسید. علاوه بر پراکندگی کنشگران، ساختار فاقد سازماندهی معترضان، فقدان توانایی برای مخالفت آنان با خواستههای سیاسی مشخص و برخورد غیرمنصفانه رسانههای بینالمللی تاثیری آشکار بر گستره و قدرت حوزه سیاسی تشکیل یافته توسط معترضان میدان تقسیم گذاشت.»
دیدگاه تان را بنویسید