تاریخ انتشار:
در مزایا و منافع شکلگیری همکاری تجاری ایران، ترکیه و هند
تمرین تجارت
ایران در سال ۱۹۹۶ برای پیوستن به سازمان تجارت جهانی(WTO) درخواست داد، اما به دلیل عدم اتفاقنظر لازم برای پذیرش این درخواست، مذاکرات برای شروع روند عضویت ایران آغاز نشد. نقش اصلی را در جلوگیری از پیوستن ایران به سازمان تجارت جهانی، آمریکا بر عهده داشت.
ایران در سال 1996 برای پیوستن به سازمان تجارت جهانی (WTO) درخواست داد، اما به دلیل عدم اتفاقنظر لازم برای پذیرش این درخواست، مذاکرات برای شروع روند عضویت ایران آغاز نشد. نقش اصلی را در جلوگیری از پیوستن ایران به سازمان تجارت جهانی، آمریکا بر عهده داشت.
درخواست ایران پس از سالها بررسی نقاط مثبت و منفی پیوستن به سازمان تجارت جهانی در داخل کشور به این سازمان ارسال شده بود، زیرا بسیاری از دانشگاهیان و همینطور سیاستگذاران مخالف پیوستن ایران به سازمان بودند و با این اقدام دولت همراه نبودند. بهعلاوه، با در نظر داشتن اینکه تمایل به آزادسازی اقتصادی در آن روزها چندان قوی نبود، سیاستگذاران ردهبالا برای دست زدن به چنین اقدامی میبایست کاملاً اقناع میشدند.
محیط اجتماعی- اقتصادی کشور نیز آماده چنین تغییر مهمی در سیاستها نبود. ایران تجربه بسیار محدودی در منطقهایگرایی داشت. ایران عضو سازمان همکاریهای اقتصادی (ECO) و سازمان کنفرانس اسلامی (ICO) بود، در حالی که هیچ یک از این سازمانها در اهدافشان کامیاب نشده بودند، بهطوریکه نسبت مبادلات درونکشوری به حجم کل تجارت کشورهای هر دو سازمان در بیش از یک دهه تغییر چندانی نداشت.
تاریخ اقتصادی نشان میدهد ایران هیچ تجربهای در گشودن بازارهای خود حتی به روی کشورهای همسایه نداشته و از اینرو، عملاً آماده پیوستن به سازمان تجارت جهانی، چه از لحاظ سیاسی چه از لحاظ اقتصادی نبوده است.
اکنون وضعیت ایران و خاورمیانه متفاوت است. حمله آمریکا به عراق و افغانستان بازارهای آنان را به روی صادرات ایران گشود. به همین نحو، کشورهای تازه استقراریافته، مشهور به کشورهای مستقل مشترکالمنافع (CIS)، فرصت دیگری برای صادرات ایران خلق کردند. اما ایران جز در رابطه با عراق و کمی هم در رابطه با افغانستان، در برقراری رابطه تجاری باثبات با بقیه کشورهای منطقه موفق نبوده است.
متاسفانه، رویدادهای عراق و سوریه، مثل ظهور گروه تروریستی داعش (یا دولت اسلامی)، ثبات بازارهای صادراتی محدود ایران را در آن کشورها دستخوش دگرگونی میکند. میدانیم که داعش از وضعیت کنونی منطقه به خاطر گسترش فرقهگرایی، خلاء سیاسی و شاید دمدمیمزاجی غرب سود میبرد.
در چنین وضعیت نامطمئنی، ایران باید درباره نزدیک شدن به کشورهایی که از نظر اقتصادی پویا و به لحاظ سیاسی باثبات هستند، تصمیم بگیرد. این ارتباط باید با هدف برقراری تجارتی آزادتر با این کشورها برای بهبود وضعیت رقابتپذیری ایران و از طریق آن بهبود رفاه، رشد اقتصادی و ایجاد شغل، البته در زمانی که تحریمها لغو یا تا حد مناسبی کاهش یافته باشد، صورت بگیرد. میدانیم که برخی از کشورهای عربی نسبت به پذیرش یک کشور ترقیخواه غیرعرب در منطقه تردید دارند، تردیدی که مانع برقراری اتحاد استراتژیک میان آنها و ایران میشود. امارات متحده عربی استثناست، زیرا از بنادر آن در سطوح وسیعی برای ترانزیت کالا از یا به ایران استفاده میشود. اما حتی امارات نمیتواند نامزد مناسب برای همکاری اقتصادی با ایران شود، زیرا روابط بسیاری با دیگر کشورهای عربی دارد. افزون بر این، عراق هم شریک خوبی برای این مقصود به نظر نمیرسد، زیرا ظاهراً سالهای سال طول میکشد تا دوران بیثباتی در این کشور به سر آید. با نگاهی به مناطق شمالی هم درمییابیم که فرصتهای خود را در منطقه قفقاز و کشورهای مشترکالمنافع از دست دادهایم. بنابراین، برای ما تنها ترکیه به
عنوان یک شریک خوب در مرزهای غربی و کشورهایی در شرق ایران مثل افغانستان، تاجیکستان، پاکستان و به ویژه هند باقی ماندهاند.
ترکیه و پاکستان ظرفیتهای عمدهای برای آینده اقتصاد ایران هستند، بهویژه هنگامیکه پاکستان را همچون راهی در نظر بگیریم که ایران را به هند وصل میکند. یادآوری این نکته اهمیت دارد که کشورهای مذکور، یعنی ایران، ترکیه و پاکستان، تجارب وسیعی در همکاری در پیمان سنتو (CENTO) از سال 1955 داشتهاند. در آغاز آن توافق، عراق نیز عضو سازمان پیمان مرکزی (CENTO) بود، اما یک سال بعد هنگام به قدرت رسیدن عبدالکریم قاسم از سازمان خارج شد. با وجود اینکه سنتو در اصل یک سازمان سیاسی بود، اما همکاری اقتصادی این سه کشور نیز، به خاطر پویایی طبیعی موجود در ژئوپولتیک منطقه که آنها را به هم متصل میکند، نسبتاً گسترش یافت.
وضعیت امروز بهمراتب برای این همکاری مناسبتر است. ترکیه اکنون، در عین تلاش برای پیوستن به اتحادیه اروپا، برای همکاری با ایران مشتاقتر است، و پاکستان ظرفیت بسیار بالایی برای برقراری پیوند ایران و ترکیه با هند دارد.
عقل اقتصادی پشتوانه این نوع همکاری است. ترکیه و هند، برای مصرف داخلی خود و حتی برای صادرات به کشورهای دیگر (مورد ترکیه)، نیازمند نفت و گاز ایران و فرآوردههای آن هستند. تمایل اروپاییان به واردات گاز از ایران (از راه ترکیه) در سالهای اخیر، بهویژه پس از ظهور تنش میان روسیه و کشورهای اروپایی افزایش یافته است. از سوی دیگر، هند کشوری است با رشد سریع که بیش از یک میلیارد نفر جمعیت دارد، در نتیجه نیاز آن به هیدروکربنها رو به افزایش است. در مقابل، ترکیه و هند میتوانند کالاها و خدمات مورد نیاز ایران را تامین کنند، زیرا هر دو کشور رشد بسیار سریعی دارند.
دلایل سیاسی نیز پشتوانه این نوع همکاری است. نه هند و نه ترکیه رقابتی را که ایران در خلیج فارس دارد با ایران ندارند. همچنین، ایران به لحاظ اجتماعی بهتر میتواند با هندیها کنار بیاید تا با کشورهای عربی البته بهجز عراق، که بیثباتیهای آن میتواند تجارت دو طرف را تا مدتها محدود کند. هنگامی که تحریمها، حتی به صورت محدود، لغو شود، ظاهراً هندیها به خاطر نیازشان به هیدروکربن و این واقعیت که اقتصاد دو کشور مکمل یکدیگر است، تا حد بسیار زیاد به همکاری اقتصادی با ایران مشتاقتر میشوند.
شواهد حاکی از آن است که برای هموار کردن مسیر پیوستن ایران به سازمان تجارت جهانی، ایجاد بلوکهای تجاری منطقهای برای تمرین عملکردهای بازار آزاد که ایران نیاز بسیار زیادی به آن دارد، یک تمرین بسیار مناسب است. این نوع همکاریها میتواند بین ایران با ترکیه، پاکستان و هند برقرار شود. البته، کشورهای فارسیزبان مثل افغانستان و تاجیکستان هم میتوانند به این اتحاد بپیوندند. مطمئن هستم که همکاری ایران و ترکیه به اضافه هند میتواند فعالیتهای اقتصادی در منطقه منا (MENA) را تقویت کند. این دقیقاً همان کاری است که ژاپن، کره جنوبی و چین در خاور دور کردند.
برای جمعبندی، ذکر این نکته اهمیت دارد که روابط ما با هند ریشههای عمیق تاریخی دارد و همچنین انعطافپذیری آن ملت در رفتار و فرهنگشان میتواند همکاری مداوم ما با آن کشور بزرگ و رو به پیشرفت را تضمین کند. این در حالی است که همین همکاریها با کشورهای عرب در معرض نوسانهای بسیار، اگر نگوییم تنشها، قرار دارد. شاهد آن درگیری دنبالهداری است که آنها درون سازمانهای خودشان مثل شورای همکاری کشورهای عرب حوزه خلیج فارس (GCC)، اتحاد مغرب عربی (AMU) و منطقه آزاد تجاری عرب (GAFTA) دارند.
آنچه هماکنون برای ایران ضروری به نظر میرسد، این است که مسیر تجاریاش را به نحوی برنامهریزی کند که مشکلش با اکو ECO دوباره پررنگ نشود. ایران باید متقاعد شود که پایه و اساس همکاری منطقهای بر مبادله دوجانبه مزایای رقابتی است و ازاینرو ایران در یک همکاری مناسب، اگر ریسک کاهش تعرفههای خود را با لغو موانع غیرتعرفهای بپذیرد، وضعیت بهتری خواهد داشت. چنین اقدامی برای اقتصاد داخلی ایران نیز سودمند است، زیرا جامعه کسب و کار ایران نمیتواند در بازارهای خارجی رقابت کند مگر اینکه تجربه رقابت بین خود و با کشورهای همسایه را داشته باشد. و آخرین اما نه کماهمیتترین نکته اینکه، در دهه آینده و بعد از آن، عرضه نفت در دنیا بیش از حد تقاضا خواهد بود، بنابراین ایران باید بازارهای صادراتی برای نفت خود را با دقت تمام مدیریت کند. هند میتواند راهکاری بلندمدت برای آن هدف باشد.
دیدگاه تان را بنویسید