تاریخ انتشار:
سیگنالهای اعتمادساز روحانی به جامعه جهانی
در سبز باغ ایرانی به روی دنیا گشوده شد
علائم حیاتی به سیاست خارجی ایران بازگشت و جان تازهای به آن داد. حسن روحانی که زمانی گفته بود سیاست خارجی ایران یک سیاست خارجی مرده است
علائم حیاتی به سیاست خارجی ایران بازگشت و جان تازهای به آن داد. حسن روحانی که زمانی گفته بود سیاست خارجی ایران یک سیاست خارجی مرده است تلاش کرد تا با انتخاب محمدجواد ظریف به عنوان وزیر خارجه دولت خویش جان تازهای به کالبد دیپلماسی ایرانی ببخشد و تعریف جدیدی از نام ایران بر پایه کلیدواژههای «تعامل»، «اعتمادسازی» و «شفافیت» در معادلات نظام بینالملل مطرح کند.
البته روحانی پیش از این در طول تبلیغات و فعالیتهای انتخاباتی خود دو عنصر مهم «اعتمادسازی» و «شفافیتسازی» را برای مواجهه با معضلات و قفلهای سیاست خارجی مطرح کرده بود. تاکید بر این عناصر در ایام پس از انتخابات در گفتمان اعتدالگرای روحانی نیز همچنان دیده شد. آنچنان که او در مراسم تحلیف خود اذعان میکند: «در تعاملات بینالمللی، دولت تلاش خواهد کرد تا با ایجاد اعتماد متقابل بهتر و بیشتر بین ایران و کشورهای منطقه و جهان، امنیت ملی و پیرامونی خود را گسترش دهد. شفافیت، کلید گشودن باب اعتماد است.» از این سخنان چنین برمیآید که «شفافیتسازی» به عنوان کلید اصلی در سیاست خارجی روحانی برای رفع معضلاتی چون برچیدن تحریمهای به تعبیر او ظالمانه استفاده خواهد شد. این امر بدین معنا نیست که تا پیش از این در برنامههای هستهای جمهوری اسلامی ایران شفافیتی وجود نداشته یا اینکه قرار است اعمال این شفافیت یکطرفه باشد، بلکه بدین معناست که در فضای اعتماد متقابل با رفع سوءتفاهمات، شفافیتی بیش از گذشته تا حل تردیدها و نگرانیهای طرفین از جنبههای متعدد موضوع فراهم شود.
دولت روحانی درصدد است تا علاوه بر شفافیتسازی، اعتماد جهانی را که با عملکرد دولتهای نهم و دهم در تلی از خاکستر گرفتار آمده بود مجدداً بازسازی کند و ایران را به روزهای اوج سیاست خارجی خود در منطقه و جهان بازگرداند. گفته میشود مهمترین پیام انتخاب محمدجواد ظریف به عنوان وزیر خارجه دولت اعتدالگرای روحانی به آمریکاییهاست. این پیام بر این اساس است که در صورت رعایت احترام متقابل حاضریم با شما پای یک میز بنشینیم. مجله تایم آمریکا با انتشار گزارشی از حضور محمدجواد ظریف در دستگاه سیاست خارجی کشور اینگونه عنوان میکند که وزیر خارجه جدید ایران فرصتی برای تهران و واشنگتن است تا به منظور حل و فصل مساله هستهای و دیگر اختلافات موجود به گفتوگو بپردازند. البته محمدجواد ظریف پیش از این و در جریان گفتوگوهای «بن» سال 2001 پای میز مذاکرات آمریکاییها حاضر شده بود. در آن دوره ایران و آمریکا توانستند با همکاری یکدیگر برای سرنگونی حکومت طالبان و استقرار یک حکومت جدید در افغانستان به اتفاق نظر برسند که شاید بتوان این اقدام را موفقترین نتیجه رویکرد همکاری ایران و آمریکا در تاریخ روابط دو کشور دانست. متاسفانه در بحث رابطه با همسایگان نیز تنها عایدی سیاست دولتهای نهم و دهم تقلیل روابط یا به چالش کشیده شدن سیاستها بوده است. رفتارهای وزارت خارجه دولتهای احمدینژاد به شکلی بود که مساله ایران، اعراب و اسرائیل، به مساله ایران و اسرائیل انتقال پیدا کرده و ما را با چالشی جدید رودررو کرد که استقرار موشکهای پاتریوت در کشورهای همسایه ایران گواه بارزی بر این ادعاست. برخی از کشورهای عربی با کمک قدرتهای فرامنطقهای در پی این هستند که مساله بحران کهن خاورمیانه را از عنوان بحران اعراب و اسرائیل به بحران ایران و اسرائیل تبدیل کنند و در این چارچوب از فرصتهای ناشی از آن استفاده کنند. این موضوعی است که تیم سیاست خارجی دولت یازدهم باید حساسیت ویژهای برای پیگیری آن داشته باشد. علاوه بر موارد مورد نظر بهبود رابطه با اروپا نیز یکی از رئوس کاری وزیر خارجه جدید ایران است که به نظر میرسد ساکنان قاره سبز با آگاهی از روند برنامههای ظریف از آن استقبال کرده باشند. نامه دیرهنگام اما حائز اهمیت نخستوزیر بریتانیا به رئیسجمهوری اسلامی ایران حاوی نکات بسیار مهمی بود: ارسال این پیام در عالیترین سطح، در زمان نبود رابطه دیپلماتیک عملی غیرمرسوم محسوب میشد که در این نامه بریتانیا ضمن اعلام انگلیس برای بهبود روابط، هیچ پیششرطی مطرح نکرد و برعکس بر نیاز به همکاری ایران در موضوع برنامه هستهای و نیز مناقشات سوریه تاکید داشت. در همین رابطه دعوت گیدو وستروله، وزیر امور خارجه آلمان از ظریف برای سفر به این کشور و همچنین پیامهای تبریک کارل بیلدت وزیر امور خارجه سوئد و دیگر مقامات اروپایی نسبت به انتخاب ظریف گویای تمایل فراوان دولتهای اروپایی برای ارتباط با دولت اعتدالگرای روحانی است که به نظر میرسد رئیسجمهور به همراه وزیر خارجه زیرک خود بتواند به بهترین شکل ممکن از فضای ایجادشده استفاده کند. این باور در میان افکار عمومی جامعه وجود دارد که رمز موفقیت حسن روحانی در جریان رقابتهای انتخاباتی تاکید بر لزوم تعامل و ارتباط با جهان بود که در قالب گفتمان ارتباط با جامعه جهانی و کمرنگسازی تحریمها نمود پیدا کرد.
البته روحانی پیش از این در طول تبلیغات و فعالیتهای انتخاباتی خود دو عنصر مهم «اعتمادسازی» و «شفافیتسازی» را برای مواجهه با معضلات و قفلهای سیاست خارجی مطرح کرده بود. تاکید بر این عناصر در ایام پس از انتخابات در گفتمان اعتدالگرای روحانی نیز همچنان دیده شد. آنچنان که او در مراسم تحلیف خود اذعان میکند: «در تعاملات بینالمللی، دولت تلاش خواهد کرد تا با ایجاد اعتماد متقابل بهتر و بیشتر بین ایران و کشورهای منطقه و جهان، امنیت ملی و پیرامونی خود را گسترش دهد. شفافیت، کلید گشودن باب اعتماد است.» از این سخنان چنین برمیآید که «شفافیتسازی» به عنوان کلید اصلی در سیاست خارجی روحانی برای رفع معضلاتی چون برچیدن تحریمهای به تعبیر او ظالمانه استفاده خواهد شد. این امر بدین معنا نیست که تا پیش از این در برنامههای هستهای جمهوری اسلامی ایران شفافیتی وجود نداشته یا اینکه قرار است اعمال این شفافیت یکطرفه باشد، بلکه بدین معناست که در فضای اعتماد متقابل با رفع سوءتفاهمات، شفافیتی بیش از گذشته تا حل تردیدها و نگرانیهای طرفین از جنبههای متعدد موضوع فراهم شود.
دولت روحانی درصدد است تا علاوه بر شفافیتسازی، اعتماد جهانی را که با عملکرد دولتهای نهم و دهم در تلی از خاکستر گرفتار آمده بود مجدداً بازسازی کند و ایران را به روزهای اوج سیاست خارجی خود در منطقه و جهان بازگرداند. گفته میشود مهمترین پیام انتخاب محمدجواد ظریف به عنوان وزیر خارجه دولت اعتدالگرای روحانی به آمریکاییهاست. این پیام بر این اساس است که در صورت رعایت احترام متقابل حاضریم با شما پای یک میز بنشینیم. مجله تایم آمریکا با انتشار گزارشی از حضور محمدجواد ظریف در دستگاه سیاست خارجی کشور اینگونه عنوان میکند که وزیر خارجه جدید ایران فرصتی برای تهران و واشنگتن است تا به منظور حل و فصل مساله هستهای و دیگر اختلافات موجود به گفتوگو بپردازند. البته محمدجواد ظریف پیش از این و در جریان گفتوگوهای «بن» سال 2001 پای میز مذاکرات آمریکاییها حاضر شده بود. در آن دوره ایران و آمریکا توانستند با همکاری یکدیگر برای سرنگونی حکومت طالبان و استقرار یک حکومت جدید در افغانستان به اتفاق نظر برسند که شاید بتوان این اقدام را موفقترین نتیجه رویکرد همکاری ایران و آمریکا در تاریخ روابط دو کشور دانست. متاسفانه در بحث رابطه با همسایگان نیز تنها عایدی سیاست دولتهای نهم و دهم تقلیل روابط یا به چالش کشیده شدن سیاستها بوده است. رفتارهای وزارت خارجه دولتهای احمدینژاد به شکلی بود که مساله ایران، اعراب و اسرائیل، به مساله ایران و اسرائیل انتقال پیدا کرده و ما را با چالشی جدید رودررو کرد که استقرار موشکهای پاتریوت در کشورهای همسایه ایران گواه بارزی بر این ادعاست. برخی از کشورهای عربی با کمک قدرتهای فرامنطقهای در پی این هستند که مساله بحران کهن خاورمیانه را از عنوان بحران اعراب و اسرائیل به بحران ایران و اسرائیل تبدیل کنند و در این چارچوب از فرصتهای ناشی از آن استفاده کنند. این موضوعی است که تیم سیاست خارجی دولت یازدهم باید حساسیت ویژهای برای پیگیری آن داشته باشد. علاوه بر موارد مورد نظر بهبود رابطه با اروپا نیز یکی از رئوس کاری وزیر خارجه جدید ایران است که به نظر میرسد ساکنان قاره سبز با آگاهی از روند برنامههای ظریف از آن استقبال کرده باشند. نامه دیرهنگام اما حائز اهمیت نخستوزیر بریتانیا به رئیسجمهوری اسلامی ایران حاوی نکات بسیار مهمی بود: ارسال این پیام در عالیترین سطح، در زمان نبود رابطه دیپلماتیک عملی غیرمرسوم محسوب میشد که در این نامه بریتانیا ضمن اعلام انگلیس برای بهبود روابط، هیچ پیششرطی مطرح نکرد و برعکس بر نیاز به همکاری ایران در موضوع برنامه هستهای و نیز مناقشات سوریه تاکید داشت. در همین رابطه دعوت گیدو وستروله، وزیر امور خارجه آلمان از ظریف برای سفر به این کشور و همچنین پیامهای تبریک کارل بیلدت وزیر امور خارجه سوئد و دیگر مقامات اروپایی نسبت به انتخاب ظریف گویای تمایل فراوان دولتهای اروپایی برای ارتباط با دولت اعتدالگرای روحانی است که به نظر میرسد رئیسجمهور به همراه وزیر خارجه زیرک خود بتواند به بهترین شکل ممکن از فضای ایجادشده استفاده کند. این باور در میان افکار عمومی جامعه وجود دارد که رمز موفقیت حسن روحانی در جریان رقابتهای انتخاباتی تاکید بر لزوم تعامل و ارتباط با جهان بود که در قالب گفتمان ارتباط با جامعه جهانی و کمرنگسازی تحریمها نمود پیدا کرد.
دیدگاه تان را بنویسید