آیا ایرانیان هنوز هم دومین مردم غمگین جهان هستند؟
غمِ ایرانی
چه میشود که با یک برد در بازیهای ورزشی، همه به خیابان میآیند و جشن میگیرند؟
چه میشود که با یک برد در بازیهای ورزشی، همه به خیابان میآیند و جشن میگیرند؟ مگر نه اینکه باید گفت ایرانیها بیشترین میل به شادی را دارند؟ پس چرا در گزارش نهادهای بینالمللی این مساله برعکس است؟ آنطور که گزارش سال قبل موسسه گالوپ نشان میداد، ایران دومین کشور غمگین جهان است.
رتبه اول را عراق کسب کرده بود که سابقه برخی درگیریها در این کشور، آن را شایسته رتبه اولی کرده بود. اما در مورد ایران، وضع قدری متفاوت است. مولفههایی که ایران را به یکی از غمگینترین کشورهای جهان تبدیل میکند، برخلاف چیزی است که دیده میشود.
کارشناسان معتقدند برخلاف میل ایرانیان به شادی، این متاع در میانشان اندک است و غم را بیشتر از شادی، مینوشند. گزارش سال قبل گالوپ، به بررسی وضعیت خشنودی و خوشحالی در میان 138 کشور پرداخته بود که در نهایت رتبه دوم را به ایران داده بود. کمی قبلتر، ایران دومین کشور پرمصرف در حوزه لوازم آرایش معرفی شده بود. این دو به راحتی نشان میدهد که میل ایرانیان به شادی زیاد اما خروجی آن، اندک است. در گزارش گالوپ، از افراد پرسیده بودند آیا در روز قبل از نظرسنجی، آنها احساس عصبانیت، فشار روحی، غم، درد جسمی و نگرانی داشتهاند یا خیر. پس از جمعبندی پاسخهای مثبت به این پرسشها، نتیجهگیری شد که مردم کدام کشورها بیشتر از بقیه ناشاد هستند. با وجود این گزارش، در گزارش تازه این نهاد، هیچ اسمی از ایران برده نشده است. سوالی که مطرح میشود این است که آیا ایرانیان هنوز هم غمگین هستند؟ آنطور که پیش از این رضا دانشمند، روانپزشک در گفتوگو با یک خبرگزاری عنوان کرده بود، 15 درصد افراد در جامعه ایران به افسردگی مبتلا هستند. هر چند که این آمار چندان قابل اتکا نیست اما اگر حدود آن را در نظر بگیریم، در مقابل خروجی مشاهدهشده از مردم
ایران، کم است. در عین حال، نکتهای که باید در مورد گزارش جدید گالوپ گفت، رتبه دهم افغانستان در غمگین بودن است که از رتبه سال قبل ایران بسیار دورتر است. در حالی که شرایط زندگی اجتماعی و سیاسی دو کشور، تا حدی نزدیک به هم است و انتظار میرود رتبهای نزدیک به هم نیز داشته باشند.
این سوال به میان میآید که چرا کشورهای توسعهیافته در رده مناسبتری از معیار غمگینی و شادی قرار گرفتهاند؟ اساساً چقدر میتوان غم و شادی را به توسعهیافتگی کشورها مرتبط دانست. بسیاری از کارشناسان بر این باورند فاکتورهایی که سبب شادی یا غم مردم میشود، بیارتباط با توسعه نیست. امنیت روانی ناشی از اشتغال مناسب و زندگی در یک محیط سالم، سبب رضایت خاطر بیشتر در مردم میشود و اگر این فاکتورها کنار رود، دغدغه معیشت و مشکلات شبیه به آن، غم درونی افراد را بالا میبرد. مردمی که برای تامین معیشت خود دغدغه داشته باشند، دیگر وقتی برای فکر کردن به تفریح و شادی ندارند.
با این حال، سوالی که باید به آن پرداخت، اصل یک فرض است که همه این صحبتها بر پایه آن استوار است. اینکه آیا مردم ایران غمگین هستند یا خیر؟
دیدگاه تان را بنویسید