تجربه ناکام سه دهه از استراتژیهای دولتی در بندر چابهار
خشت کج
راهی به دریای اقیانوسیه، یک بازار بالقوه ۵۰۰میلیونی، پیوندی با چهارمین اقتصاد جهانی، شاهراهی برای مجاری جدید با کشورهای آسیای میانه، افغانستان و هندوستان این روزها پیش روی ماست که اگر جامعه اقتصادی بخش شرقی و جنوبی ایران را متحول نکند قطعاً بازار حمل و نقل دریایی ایران را از چهره قرون وسطایی آن به دالانی به سوی جهان قرن بیست و یکمی هدایت میکند.
راهی به دریای اقیانوسیه، یک بازار بالقوه 500میلیونی، پیوندی با چهارمین اقتصاد جهانی، شاهراهی برای مجاری جدید با کشورهای آسیای میانه، افغانستان و هندوستان این روزها پیش روی ماست که اگر جامعه اقتصادی بخش شرقی و جنوبی ایران را متحول نکند قطعاً بازار حمل و نقل دریایی ایران را از چهره قرون وسطایی آن به دالانی به سوی جهان قرن بیست و یکمی هدایت میکند.
بندر چابهار اگر راهی به آنسوی آبها بیابد و جایگاه واقعی خود را در منطقه بشناساند شاید بسیاری از کانالهای حمل و نقلی زنگارگرفته شرق و جنوب کشور به محرکهای برای اقتصاد دریایی کشور مبدل شود.
بخش عمدهای از این پروژه عظیم ملی، در کنار رسالت اصلی دولت، آشکارا و مستقیماً متوجه سازمان منطقهای آزاد چابهار است. مکانیسمی که چنانچه استراتژی و راهبردهای واقعی آن بر محور اقتصاد آزاد شکل گیرد، مبنایی برای دیگر مناطق آزاد کشور خواهد بود که نتوانسته یا نخواسته کارکرد واقعی خود را آشکار سازند و عملاً به زائده ناهمگونی در نظام اقتصاد ملی مبدل شدهاند.
بسترسازی در جهت سرمایهگذاری زیرساختی، جذب سرمایهگذاران خارجی، نوسازی و احیای پسکرانههای وسیع بندری، احداث خطوط جادهای ایمن و برازنده حمل و نقل بینالمللی و ایجاد خطوط ریلی متناسب با ظرفیتهای یک مگاپورت بینالمللی از جمله اقداماتی است که دولت باید در ایجاد زیرساختهای این بندر اهتمام ورزد.
بندر چابهار، از دید بسیاری از کارشناسان داخل و خارج یکی از موقعیتهای جغرافیایی ممتاز دریایی است که میتواند پس از عسلویه، مبدل به قلب دوم اقتصاد ایران شود.
بدین ترتیب، با فعالیت و توسعه واقعی و مشارکت سرمایهگذار خارجی، مناطق شرقی کشور شامل استانهای سیستان و بلوچستان، سه استان خراسان جنوبی، رضوی و شمالی به علت دارا بودن ۱۷۰۵ کیلومتر مرز مشترک با کشورهای پاکستان و افغانستان و ۹۲۲ کیلومتر مرز زمینی مشترک با ترکمنستان و امکان دسترسی مستقیم به آبهای آزاد جنوب از طریق بندر چابهار از جمله مناطق استراتژیک و حساس کشور در زمینههای کشفنشده در حوزههای مختلف اقتصادی، توریستی، اجتماعی و غیره به شمار میرود و هرگونه تحول در منطقه مستقیماً بر ارتقای سطح زندگی، اقتصاد بیش از ۹ میلیون ایرانی ساکن در این استانها و فراتر از آن در اقتصاد ملی تاثیر میگذارد.
به تبع آن نقش ممتاز سرخس در شمال شرقیترین نقطه کشور درست موقعیتی است که خطوط ریلی و زمینی بینالمللی ایران را از آبهای اقیانوس هند و خلیج همیشه فارس از مبداء بندر مهم و استراتژیک شهید رجایی و چابهار به سرخس و دروازه ورود به بازارهای پرمصرف آسیای میانه، شمال قفقاز، چین و جنوب روسیه پیوند میدهد.
بنابراین، استراتژی دولت، اگر همچنان دولتیسازی بنادر باشد که تاکنون بر این منوال بوده و سهم بخش خصوصی را در این میان ناچیز و حتی حقیر بشمارد، شاید فرصت استثنایی امروز به تهدید بالقوهای برای فردای اقتصاد حمل و نقل دریایی مبدل شود.
اهمیت چابهار -آنچنان که در این پرونده آشکار میشود- سهمی نسبتاً اندازه ظرفیت و توان جمیع بنادر ایران است اگر ظرفیتهای واقعی بخش خصوصی در آن محاسبه و فرصتهای اقتصادی و جغرافیایی آن در چشماندازهای منطقه دیده و پیشبینی شود.
دیدگاه تان را بنویسید