حافظ باجُغلی از تاثیر فضای مجازی بر کاهش ارتباط کلامی خانوادهها میگوید
فضای مجازی شمشیری دولبه است
بسیاری از کارشناسان معتقدند با استفاده از فضای مجازی ارتباط کلامی خانوادهها با کاهش مواجه شده است. این مساله چه اثراتی بر زندگی خانوادهها و بنیان خانواده دارد؟ حافظ باجُغلی، روانپزشک معتقد است: «مهمترین پیامد کاهش این تعامل، مساله تنها شدن روزافزون انسانهاست که قطعاً به بنیان خانواده آسیب میرساند.» البته این روانپزشک عنوان میکند: «کاهش ارتباط کلامی در میان خانوادهها یک واقعیت است اما مساله مهمتر این است که این کاهش ارتباط در میان اعضای خانواده به کاهش ارتباط کلامی محدود نمیشود و بهطور کلی تعامل بین اعضای خانواده چه کلامی و چه غیرکلامی کاهش یافته است.» اما کاهش ارتباط کلامی در خانوادهها بر اثر چه عواملی به وجود آمده است؟ باجغلی در اینباره معتقد است: «یکی از عوامل موثر در زمینه کاهش ارتباط کلامی در خانوادهها، مساله فضاهای مجازی است اما تمامی علتهای کاهش تعامل ارتباطی یا ارتباط کلامی خانواده به این مساله مرتبط نیست.»
شهیندخت مولاوردی، معاون امور زنان و خانواده رئیسجمهوری، گفته است که «ارتباط کلامی خانواده به واسطه استفاده از فضای مجازی به 17 دقیقه در روز رسیده در حالی که پیش از این دو ساعت در روز بود و این یکی از آسیبهای فضای مجازی است.» شما تا چه حد با این ادعا که ارتباط کلامی در خانوادهها کاهش یافته، موافق هستید و آن را درست میدانید؟
کاهش ارتباط کلامی در میان خانوادهها یک واقعیت است اما مساله مهمتر این است که این کاهش ارتباط در میان اعضای خانواده به کاهش ارتباط کلامی محدود نمیشود و بهطور کلی تعامل بین اعضای خانواده چه کلامی و چه غیرکلامی کاهش یافته است. در حال حاضر در بسیاری از خانوادهها، تعاملی که باید میان اعضای خانواده صورت بگیرد، وجود ندارد. در صورتی که اعضای خانواده باید با یکدیگر تعامل داشته باشند، هدف مشترکی را دنبال کنند و در میان آنها فعالیتهای مشترکی وجود داشته باشد. اما درباره ارتباط کلامی میان خانوادهها باید فرهنگسازی صورت بگیرد؛ اول اینکه باید به افراد آموزش داده شود که در رابطه با مسائل مابین خود به صورت شفاف صحبت کنند. همچنین به آنها آموزش داده شود، شنوندههای خوبی
باشند. زمانیکه ظرفیت و تحمل شنیدن واقعیتهای ارتباطهای خانوادگی در اعضای خانواده وجود نداشته باشد طبیعی است که اعضای خانواده به راحتی صحبتهای خود را مطرح نمیکنند. در چنین صورتی اگر میزان صحبت کردن افراد در خانواده کاهش یابد، رفتهرفته شکافی عاطفی میان اعضای خانواده شکل میگیرد که موجب مطرح نشدن مسائل به صورت شفاف میشود. بنابراین شاهد پدیدهای به نام «تابو»های خانوادگی میشویم. تابو به هر پدیدهای گفته میشود که قرار نیست در رابطه با آن صحبتی صورت بگیرد و درباره آن یک قرارداد نانوشتهای است که نباید در مورد آن صحبت شود. بنابراین هر چه میزان این تابوها و مسائلی که نمیتوان درباره آن صحبت کرد، افزایش یابد، خانواده شکنندهتر میشود. در مجموع میتوان گفت «تابوها ویروسهای یک رابطه خانوادگی هستند».
کاهش ارتباط کلامی در خانوادهها بر اثر چه عواملی به وجود آمده است؟
یکی از عوامل موثر در زمینه کاهش ارتباط کلامی در خانوادهها، فضای مجازی است اما تمامی علتهای کاهش تعامل ارتباطی یا ارتباط کلامی خانواده به این مساله مرتبط نیست. مثلاً عدم شفافیت در روابط میان افراد نیز، میتواند منجر به کاهش ارتباطات کلامی شود. پس به نظر میرسد برای بررسی این موضوع باید علتهای ریشهایتری دنبال شوند. درست است که فضای مجازی و پررنگ شدن آن به عنوان یک عامل آسیبرسان مطرح است اما مسائل فرهنگی و مهارتهای ارتباطی در این راستا، بسیار پراهمیت هستند و میتوانند به یک ارتباط موثر خانوادگی کمک کنند. بنابراین بایستی به عنوان یکی از مهارتهای ارتباطی، احساساتی که اعضای خانواده نسبت به یکدیگر دارند به صورت شفاف مطرح شود، درباره آن صحبت شود و نتیجهگیری کرد. باید از این طریق متوجه شویم حتی اگر مشکلات قابل حل نباشند، اما قابل صحبت کردن هستند. از این رو زمانی که این ارتباط میان اعضای خانواده صورت میگیرد، میتوان به بعضی از مسائل ناشناخته که در ذهن افراد یک خانواده است، پی برد.
به نظر شما تغییر شکل خانوادهها، کوچک شدن خانواده و کم شدن تعداد آن، در زمینه کاهش ارتباط کلامی در خانوادهها اثرگذار بوده است؟
شکل خانوادهها در دنیای مدرن از خانواده گسترده به خانواده هستهای تغییر کرده است و خانوادهها کوچکتر شدهاند. پس نمیتوان گفت باید ساعت به عقب برگردانده شود و خانوادهها به همان شکل قدیم گسترده باشند. از این رو صحبت کردن درباره این موضوع کمککننده نیست چراکه نمیتوان به گذشته بازگشت.
آیا کاهش ارتباطات کلامی در همه خانوادهها رخ داده یا اوضاع در این زمینه در کلانشهرها با شهرهای کوچک و روستاها متفاوت است؟
بر اساس تجربیات موجود، به نظر میرسد کاهش ارتباطات کلامی در شهرهای بزرگ چشمگیرتر است. در حال حاضر افراد به قدری درگیر دغدغههای شغلی و مناسبتهای اجتماعی خود شدهاند که میتوان گفت زندگی شخصی و فردی خود را فراموش کردهاند و کمتر به آن اهمیت میدهند. پس زمانی که عمده وقت مفید یک انسان به فعالیتهای حرفهای و شغلیاش بگذرد به صورت جدی با مساله کمبود وقت مواجه میشود که این مساله میتواند از میزان تعامل او با افراد خانوادهاش بکاهد. بنابراین استرسهای شغلی و پررنگ شدن نقش اجتماعی افراد در برابر نقش فردی آنها از مواردی است که در کاهش ارتباطات کلامی میان خانوادهها نقش مهمی دارد البته این مشکلی است که در شهرستانهای کوچک و روستاها کمتر دیده میشود.
بین همه نسلها این ارتباط کلامی کم شده یا این وضعیت بیشتر بین نسلهای جوانتر وجود دارد؟
کاهش ارتباط کلامی اتفاقی است که در میان دو نسل قدیم و جدید شکاف ایجاد کرده است. با این شکاف به وجودآمده، نسل قدیم به نسل جدید بیاعتماد شده و همچنین نسل جدید فکر میکند از مسائل غیرقابل فهم در برابر نسل قدیم برخوردار است. به هر حال این شکاف نسلی میان فرزندان و پدر و مادرها بسیار نگرانکننده است و اگر برای پر کردن این شکاف تمهیداتی صورت نگیرد، ممکن است در آینده پیامدهای منفی دربر داشته باشد.
فضای مجازی بر شکاف نسلها و بیشتر یا احیاناً کمتر شدن این شکاف چه تاثیری دارد؟
اگر به صورت واقعبینانه به این مساله بنگریم، در حال حاضر بسیاری از افراد خانوادهها، حتی از نسل قدیم هم از فضای مجازی استفاده میکنند. این مساله میتواند افراد از نسل قدیم را به مسائل دنیای امروزی و جوانترها نزدیکتر کند. بنابراین با وجود تمام مشکلاتی که فضای مجازی در کم کردن ارتباطهای کلامی ایجاد کرده است، اگر به شیوه کارآمد از این فضا استفاده شود، میتوان خوشبین بود که فاصله بین نسلی را کمتر کند. پس این فضا میتواند جنبههای مثبتی در کمتر کردن شکاف میان نسلها داشته باشد.
تبعات کاهش ارتباط کلامی بین افراد خانواده چیست؟
کاهش ارتباط کلامی به معنای تنها شدن انسانهاست و تنهایی تبعات بسیار زیادی دارد. زمانی که افراد در زندگی خود، مشکلاتی داشته باشند، اگر بتوانند این مشکلات را با ارتباط کلامی موثر در یک فضای امن، مطرح کنند و مطمئن باشند که مورد قضاوت قرار نمیگیرند و همواره از بهترین راهکارها برخوردار میشوند، بسیار کمککننده است، در صورتی که زمانی که این ارتباط کلامی کم باشد، این شانس را از دست میدهند و نمیتوانند مشکلات خود را با دیگران به اشتراک بگذارند و مشکلات خود را حل کنند. بنابراین به نظر میرسد مهمترین پیامد کاهش این تعامل، مساله تنها شدن روزافزون انسانهاست که قطعاً به بنیان خانواده آسیب میرساند.
ارتباط کلامی بین افراد خانواده چه نقشی در استحکام خانواده و تداوم روابط خانوادگی ایفا میکند؟
ارتباط کلامی موثر میان افراد خانواده باعث میشود افراد بتوانند در یک فضای امن مسائل شخصی خود را مطرح کنند و از همفکری اعضای دیگر خانواده استفاده و احساس امنیت کنند. در نظر بگیرید زمانی که یک جوان که کمتجربه است، در ارتباطهای بینفردی خود با همسالان، به مشکلاتی بر خورد، سردرگم میشود و اگر این فرد نتواند این مشکلات را در فضای امن خانواده مطرح کند و از تجربیات آنها استفاده کند، مانند یک فرد بیسرپرست میماند. گاهی اوقات بسیاری از افراد بر این باورند که وظیفه پدر و مادر تامین نیازهای فیزیولوژیک و نیازهای مالی فرزندان است و تنها به آن توجه میکنند و از نیازهای عاطفی که یکی از مهمترین نیازهای همه افراد است، غافل میمانند در حالی که بهترین فضا برای اغنا شدن نیازهای عاطفی، فضای خانواده است. هر چه اعضای یک خانواده، مسائل هیجانی خود، چه هیجانهای مثبت و چه هیجانهای منفی را بیشتر در فضای خانواده که یک فضای امن است، مطرح کنند، میتوانند از حمایت بیشتری برخوردار باشند.
آیا کاهش ارتباط کلامی در خانوادههای ایرانی میتواند نشانهای از این باشد که فردگرایی در جامعه ما در حال افزایش است؟
یکی از واقعیتهای دنیای مدرن به دنبال عصر فناوری، مساله فردگرایی است اما در حال حاضر باید بپذیریم جامعه از یک فرهنگ جمعگرا آرامآرام به سمت یک فرهنگ فردگرا نزدیک میشود. حال اگر با نگاه جامع به مساله فردگرایی بپردازیم، میتوان گفت این مساله هم از مزیت برخوردار است و هم معایبی دارد و نمیتوان با نگاه سیاه و سفید به این مساله نگریست. اما در پاسخ به اینکه یک فرهنگ فردگرا چه مزیتهایی میتواند داشته باشد، باید گفت در یک فرهنگ فردگرا افراد میتوانند بیشتر از حقوق اولیه خود باخبر شوند. افراد در این صورت فضای شخصی خود را بیشتر به رسمیت میشناسند. از این رو به رسمیت شناختن حقوق اولیه و فضای شخصی افراد به آنها کمک میکند به پیشرفتهای فردی بیشتری دست یابند. پس این مساله میتواند به خودشکوفایی آنها منجر شود. قطعاً زمانی که انرژی و انگیزه بیشتری صرف امور و فعالیتهای شخصی افراد شود و آنها درگیر حاشیهها نشوند، میتواند منجر به خودشکوفایی این افراد شود. اما این تمامی ماجرا نیست، مساله این است زمانی که جامعه به سمت فردگرایی حرکت میکند، باعث میشود افراد فاصله بیشتری از هم بگیرند، حمایتهای عاطفی کمتری از هم داشته باشند، از این رو افراد خودخواهتر شوند و حاضر نباشند از امتیازهای شخصی خود بگذرند که تمامی این مسائل باعث میشوند جامعه به سمتی رود که افراد به درجاتی از خودخواهی برسند. بنابراین همیشه باید موازنهای برقرار شود و توجه داشته باشیم که افراد به چه سمتی حرکت میکنند، اینکه بیشتر به سمت شناخت بیشتر حقوق اولیه خود و خودشکوفایی میروند یا اینکه به سمت خودشیفتگی و خودخواهی در حرکت هستند. بنابراین میتوان گفت خودخواهی و خودشیفتگی رویه منفی فردگرایی و خودشکوفایی و شناخت حقوق اولیه و انسانی رویه مثبت آن است.
اوضاع در کشورهای دیگر به چه صورت است؟ آیا گسترش استفاده از اینترنت و شبکههای اجتماعی در سایر کشورها نیز بر روابط افراد خانوادهها با یکدیگر تاثیر گذاشته است؟
مساله تاثیر تکنولوژی و فضاهای مجازی در سایر کشورها نیز، مسالهای موثر در رابطههای بین فردی بوده است و این مشکل تنها محدود به جامعه ما نیست. علت آن نیز، تغییر فوقالعاده سریعی است که در شیوه زندگی افراد اتفاق افتاده است. اگر با نگاه تکاملی به تاریخ روانشناسی نگاه کنیم، میبینیم هر تغییری که ایجاد میشود، برای مدتی طول میکشد که افراد با آن سازگاری پیدا کنند و رفتار متناسب با شرایط جدید را به دست آورند اما اتفاقی که در دو دهه گذشته افتاده، این است که این تغییرات بسیار سریع صورت گرفته است و جامعه فرصتی برای اینکه خود را با شرایط جدید تطبیق دهد و رفتارهای سازگارانه را به دست آورد، نداشته است. بنابراین این سرعت بسیار در شیوه زندگی افراد جامعه تغییر ایجاد کرده است و باعث شده روابط بین فردی، در همه جای دنیا و در همه فرهنگها با بحران همراه شود.
گسترش فناوریهای ارتباطی چقدر و چگونه میتواند به نزدیکتر شدن افراد خانوادهها و خویشاوندان منجر شود و بستری فراهم کند برای گفتوگوی بیشتر و گسترده شدن مباحثی که میتوانند با هم درباره آن صحبت کنند؟
به نظر میرسد، بهتر است به هر پدیده نوظهور که در جامعه با آن مواجه میشویم، سیاه و سفید نگاه نکنیم. در عین حال با به رسمیت شناختن و پذیرفتن تمام آسیبهای روانی، اجتماعی که فضای مجازی در دنیای اینترنت برای افراد به همراه دارند، باید جنبههای مثبت این شبکهها را نیز، در نظر گرفت. این روزها در حالی که گفته میشود فضاهای مجازی باعث کاهش ارتباط کلامی و به نوعی دوری افراد از یکدیگر شده است، شاهدیم که این فضا به شکلی توانسته افراد را به همدیگر نزدیک کند. هماکنون با استفاده از این شبکهها، فضایی ایجاد شده که افراد بسیاری میتوانند گرد هم آیند و بحثهای گروهی انجام دهند و با یکدیگر تعامل داشته باشند. همچنین مساله مهم دیگر این است که بحثهای گروهی در این فضا میتوانند با هدف و ساختاری خاص تشکیل شوند. در این گروهها میتوان بحثهای حرفهای، در رابطه با اصناف مختلف یا در هر زمینهای ایجاد شود و افراد در آن فضا با افرادی که شبیه خودشان هستند و دارای شرایط یکسان هستند، به بحث بپردازند و از این فضا بهره ببرند. در مجموع همواره باید در نظر داشت، فضای مجازی یک شمشیر دولبه است که هم میتواند به نزدیک شدن آدمها و همفکری بیشتر آنها کمک کند و هم باعث دور شدن آنها از همدیگر شود. پس همه این مسائل بسته به نوع برخورد افراد با فضای مجازی، اینکه با استفاده از این فضا از یکدیگر دور شویم یا نزدیک، متفاوت میشود.
سواد رسانهای و آموزش در زمینه استفاده مناسب از فضای مجازی چه نقشی در این زمینه دارد؟ آیا میتوان گفت ضعف در سواد رسانهای به کاهش ارتباط کلامی بر اثر استفاده از فضای مجازی منجر میشود؟
زمانی که در جامعه پدیدهای نوظهور ایجاد میشود، باید سواد یا شیوه صحیح ارتباط با آن پدیده را به دست آوریم. در حال حاضر اگر به فضای مجازی که به نوعی رسانه دنیای مدرن محسوب میشود، نگاهی رسانهای داشته باشیم، میبینیم که حساسیتهای بسیاری را که یک رسانه از آن برخوردار است ندارد و این مساله بسیار آسیبرسان است.
در نظر بگیرید تهیه یک خبر در یک خبرگزاری رسمی یا در یک روزنامه از حساسیت بالایی برخوردار است و اینکه این خبر به چه صورت تهیه میشود و به چه صورت بیان میشود، شیوهای عملی دارد. اگر در تهیه این خبر از شیوه صحیح و علمی استفاده شود، اطلاعرسانی این خبر یا گزارش میتواند منجر به حرکت مثبت در جامعه شود اما اگر اصول حرفهای در تهیه این گزارش رعایت نشود، میتواند پیامدهای منفی به دنبال داشته باشد. این در حالی است که در فضای مجازی این حساسیتها وجود ندارد و اخبار را بدون توجه به اینکه از منبع موثق و قابل قبولی برخوردارند یا خیر، یا اینکه از روشهای اصلولی تهیه شدهاند یا خیر، انتشار میدهند و توجهی به اینکه این اخبار میتواند چه تبعات و پیامدهای منفی در سطح جامعه داشته باشد، ندارند. به هر حال درست است که شفافسازی و اطلاعرسانی حق مردم است و آنها باید از تمامی پدیدههای اجتماعی باخبر باشند اما از طرفی نیز، حق آنهاست که به صورت صحیح و روشمند در جریان این وقایع قرار بگیرند. به هر حال کمسوادی در استفاده از فضای مجازی به عنوان یک رسانه میتواند تبعات منفی بسیاری را برای جامعه داشته باشد.
برای جلوگیری از تبعات کاهش ارتباط کلامی میان افراد خانواده چه توصیههایی دارید؟
به نظرم باید همه جوانب واقعیتهای اجتماعی را مورد بررسی قرار دهیم و نگاه دوقطبی و سیاه و سفید به آن نداشته باشیم. این فضا باید به عنوان یک واقعیت جدید اجتماعی پذیرفته شود و برای حل مشکلات آن به جای اینکه صورت مساله پاک شود، باید تلاش کرد که جنبههای مثبت آن نیز دیده شود. باید ببینیم این فضا برای بهبود ارتباطهای موثر بینفردی چه کمکی میکند. در حال حاضر اگرچه ایدهآل ارتباطهای انسانی ارتباط چهره به چهره است اما همیشه این اتفاق نمیافتد و باید از امکاناتی که موجود است بهره ببریم. در حال حاضر نیز، استفاده از این فضاها برای افرادی که توانایی بازگویی بسیاری از مسائل را در ارتباطهای نزدیک خود ندارند، بسیار مناسب است و افراد بسیاری هستند که راحتترند که از این شیوه در روابط خانوادگی خود استفاده کنند. به هر حال اگر افراد نمیتوانند با کلام، صحبتهای خود را مطرح کنند میتوانند از این فضا استفاده کنند و با پیامک صحبتهای خود را مطرح کنند.
همچنین موضوع مهمتر که باید در نظر گرفته شود، ایجاد محدودیت در استفاده از اینترنت و فضای مجازی است. همانطور که میدانیم، جذابیت بسیاری در استفاده از این فضا وجود دارد که افراد را به سمت خود میکشاند و حتی گاه شاهد پدیدهای به نام اعتیاد به اینترنت میشویم، پس باید در استفاده از این فضا محدودیتهای لازم در نظر گرفته شود چراکه استفاده بیش از حد از اینترنت و اعتیاد به آن، بسیار آسیبرسان است. از نمونه این آسیبها میتوان به مساله خواب اشاره کرد. پدیدهای که به صورت رایج در میان جوانان وجود دارد و عمده آنها زندگی خود را به صورت بیدار ماندن شبانه و خواب روزانه میگذرانند. بنابراین یکی از مسائلی که باید به خانوادهها آموزش داده شود، ایجاد محدودیت زمانی برای استفاده از فناوریهای مربوط به اینترنت است.
دیدگاه تان را بنویسید