شناسه خبر : 3801 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

نگاهی آسیب‌شناسانه به گسترش شبکه‌های اجتماعی مجازی و کاهش ارتباطات واقعی

فراتر از خشونت، پورن و فیلترینگ

اکتبر ۲۰۱۲ شارون سلین، به دختر دانشجوی خود در بوستون پیامی فرستاد با این مضمون که «چطوری؟ اوضاع خوبه؟» دختر شارون هم در چت خود با مادرش جواب مثبت داد و چندتا آیکون خنده و خوشحالی هم برای او فرستاد.

علی شاکر/دانشجوی دکترای علوم ارتباطات

اکتبر 2012 شارون سلین، به دختر دانشجوی خود در بوستون پیامی فرستاد با این مضمون که «چطوری؟ اوضاع خوبه؟» دختر شارون هم در چت خود با مادرش جواب مثبت داد و چندتا آیکون خنده و خوشحالی هم برای او فرستاد. همان شب دختر شارون در خوابگاه خودش را حلق‌آویز کرد و دکترها گفتند که افسردگی داشته ولی در عکس‌های فیس‌بوک و گپ‌های مجازی با مادرش خبری از این افسردگی نبود. بررسی‌ها نشان می‌دهد تنها هفت درصد ارتباط ما از طریق کلام و نوشته برقرار می‌شود و 93 درصد آن مربوط به ارتباطات غیرکلامی است. در واقع وقتی در جواب احوالپرسی مجازی می‌بینیم که طرف‌مان نوشته: «خوبم» این خوبم، به معنی خوب بودن واقعی نیست چون ما لحن صدا و همچنین زبان بدن او را ندیده‌ایم. به گفته سوزان تاردانیکو، مجری تلویزیون و استاد فن بیان و مدیر موسسه ارتباطی ALA، 93 درصد از بافتارها و میدان‌های ارتباطی ما از بین رفته‌اند و در ارتباط‌هایمان بیشتر روی شایدها و تصور ذهنی خود نسبت به پیام طرف مقابل تکیه می‌کنیم چون عبارت‌های کوتاه، اشاره‌ها و شکلک‌ها جای ارتباط واقعی را گرفته‌اند. انقلاب ارتباطات و تکنولوژی‌های جدید اطلاعات زمان و مکان را بی‌معنا کرده‌اند. ما هر لحظه از شبانه‌روزمان می‌تواند در فضای مجازی بگذرد اما مثل هر مفهوم انقلابی، ارتباطات گسترده امروزین نیز با موانع و تهدیدهایی مواجه است. یکی از این تهدیدها شبیه شوخی است اگر بگوییم رسانه‌های اجتماعی ما را به سمت غیراجتماعی شدن پیش می‌برند. ولی در واقع ارتباط‌های مجازی جای ارتباط واقعی را گرفته‌اند (Tardanico, 2012).
فیلسوف شهیر و قرن نوزدهمی دانمارک، «سورن کی‌یرکی‌گور»، جمله‌ای دارد که زبان حال عصر رسانه‌های جدید هم هست. او می‌گوید: «گمنامی در عصر ما اهمیتی تلخ و گزنده دارد که شاید کمتر متوجه آن بوده‌ایم. آنان که به‌طور ناشناس می‌نویسند فقط نویسنده‌ای ناشناس نیستند بلکه امضا و هویتی ناشناس دارند و حتی به‌طور ناشناس سخنرانی می‌کنند» (Vevere,2015: 125). این فیلسوف بیشترین انتقادها را به جامعه مدرن و رسانه اصلی آن یعنی روزنامه وارد می‌کند. اینکه چطور با نوعی گمنامی، واقعیت مد نظر خودش را به جای آنچه هست در اختیار توده مردم قرار می‌دهد. انسان انتزاعی او نیز از دل همین بستر بیرون می‌آید (Vevere,2015: 128). برای کی‌یر کی‌گور انسان انتزاعی پدیده‌ای مدرن است که همراه با رشد توده یا جمعیت به وجود آمده است. خصوصیت مهم انسان انتزاعی در این است که در جهان تجریدی زیست می‌کند و از دنیای «تجربه» به دور است. در همین حال بسیاری از تجربه‌های ما از دنیای بیرون را رسانه‌ها شکل می‌دهند. کمتر کسی از ما به جنگل‌های تاریک آمازون یا آبشار نیاگارا رفته، ولی تقریباً همه ما می‌دانیم که شکل و شمایل آنها چگونه است و حتی در این نقاط چه حوادث و اتفاق‌هایی می‌تواند منتظر ما باشد. به این ترتیب ما با تجربه‌ای مجازی از دنیا مواجه‌ایم. تا پیش از این رسانه‌های توده‌وار (روزنامه، رادیو و تلویزیون) چنین تجربه‌ای را برای ما فراهم می‌کردند ولی حالا ما با شبکه‌ها، رسانه‌ها و پیام‌رسان‌هایی مواجهیم که هر لحظه واقعیتی جدید را پیش چشم ما به نمایش می‌گذارند، رسانه‌هایی که روز‌به‌روز بر تعداد کاربران‌شان نیز افزوده می‌شود. برای نمونه به جدول 1 نگاه کنید. اواخر شهریور امسال ایلنا از قول محمد آقاسی، مدیرعامل موسسه افکارسنجی دانشجویان ایران نوشت که طبق نظرسنجی‌های این مرکز ۵۳ درصد مردم عضو شبکه‌های اجتماعی هستند و تلگرام بیشترین محبوبیت را دارد؛ این یعنی چیزی برابر ۲۸ میلیون نفر. از هر ۱۰۰ مرد ایرانی ۵۵ نفر و از هر ۱۰۰ زن ایرانی ۵۱ نفر عضو شبکه‌های اجتماعی هستند. حال پرسش اینجاست که این حجم از مبادلات مجازی با تعامل‌های حقیقی ما چه می‌کنند؟

خطر در کمین سرمایه اجتماعی
پژوهشگرانی چون عقیلی و پوری طی پژوهشی درباره تاثیر شبکه اجتماعی مجازی روی ارتباطات بین‌فردی، رویکردی مثبت نسبت به این شبکه‌ها دارند چون معتقدند با توسعه محیط مجازی در قالب وب معناگرا (وب 2) و ایجاد رابطه تعاملی، در ساختار شبکه‌های اجتماعی، این شبکه بر اساس نیازهای مخاطبان طراحی شده است (عقیلی، 1390: 27). آنها در نتیجه مقاله خویش نیز آورده‌اند که این شبکه‌ها نابودکننده اجتماع نیستند بلکه ارتباط بهتری را فراهم می‌سازند. این امر در همبستگی بیشتر افراد نقش بسزایی دارد. این دو پژوهشگر معتقدند که افراد در این شبکه‌های اجتماعی مجازی «همان مردمان فضای واقعی هستند که توسط شبکه‌های مجازی رخ نشان می‌دهند. شرایط همان است، کاربران و رفتارشان همان است و فقط فضا عوض شده است»(همان: 42).
البته کسی منکر خدمات و فواید این شبکه‌ها نیست ولی به نظر می‌رسد هر دوی این پژوهشگران آن‌طور که باید به مساله «سرمایه اجتماعی» در این فضا نپرداخته‌اند. سرمایه اجتماعی بر نوعی دارایی غیر‌ملموس و غیر‌اقتصادی دلالت می‌کند که ریشه در روابط اجتماعی افراد، گروه‌ها و سازمان‌ها دارد. در واقع کیفیت و کمیت همین روابط اجتماعی است که دارایی و سرمایه اجتماعی افراد را تشکیل می‌دهد. سرمایه‌دارترین افراد و جوامع آنهایی هستند که از بیشترین سطح روابط اجتماعی پایدار و موثر و ارتباطات شبکه‌ای در جهت دستیابی به پیشرفت برخوردارند (تاج‌بخش،1384:147). در مفهوم سرمایه اجتماعی ابعادی چون اعتماد، مشارکت، عضویت در گروه‌های اجتماعی و ادیان و مذاهب اهمیت زیادی دارد.
درست است که برخی از ما کاربران فعال شبکه‌های مجازی، سرمایه اجتماعی مجازی زیادی داریم ولی نکته اینجاست که زندگی واقعی هنوز بیرون این شبکه‌ها جریان دارد. نقطه تعارض‌آمیز همین‌جاست. فرزند ما با اینکه ادمین یک گروه یا یک بازی جهانی است ولی با هم‌سن و سال‌هایش به‌درستی نمی‌تواند ارتباط برقرار کند. زندگی بیرون از بازی‌های اینترنتی را کمتر تجربه می‌کند و اگر به اجبار بالاخره به دره زندگی واقعی بیفتد، خود را عریان از اطلاعات و سرمایه‌های اجتماعی می‌بیند. دیگر بحث گمنامی کاربران با شکل‌گیری وب‌ معناگرا به اندازه سابق داغ نیست؛ اگر هم کسی هنوز چنین اشکالی از شبکه‌ها می‌گیرد، باید به او درباره قدرت «سواد رسانه‌ای» متذکر شد که می‌تواند کاربران را مقابل فریب‌ها، شایعه‌ها و اتفاق‌های غیرواقعی ایمن نگه دارد. در شبکه‌های اجتماعی مجازی جدید، این هویت واقعی شماست که به حساب کاربری‌تان اعتبار می‌دهد ولی با همه این احوال همچنان اصالت در این فضا با غیرواقعی بودن است. ما در فضایی غیرواقعی، فعالیت واقعی انجام می‌دهیم.
تکنولوژی‌های جدید حتی مهارت‌های زندگی جدید ما را نیز متحول کرده‌اند. مثلاً پیامک فرستادن حین راه رفتن یا رانندگی کردن. اینها زندگی واقعی و همچنین ارتباطات رودرروی ما را بیش از پیش به سمت ذهنی‌تر شدن پیش می‌برند. ما مدام در حال ارتباط با تصویر ذهنی از دیگران هستیم. به این دیگری غیرواقعی عشق می‌ورزیم، با او می‌جنگیم و حتی در این راه غیرواقعی فدا می‌شویم.
با گسترش افراط‌گونه شبکه‌های اجتماعی مجازی مشکل از تهاجم فرهنگی و تماشای پنهانی صحنه‌های مستهجن و خشن فراتر می‌رود. به همین خاطر عبث‌ترین کار ممکن مسدودسازی آنان است. (چون کاربران بر اساس یک نیاز (هرچند کاذب) در این شبکه‌ها حضور دارند و در هر شبکه‌ای را ببندیم همگی به شبکه‌ای دیگر مهاجرت می‌کنند.) کلید حل استفاده افراطی از شبکه‌های اجتماعی سواد رسانه‌ای است؛ موضوعی که متاسفانه طی این سال‌ها بسیار از آن غفلت شده است. باید والدین همراه فرزندان درباره مرزهای فضای رسانه‌ای بدانند و مطلع شوند. آن وقت حتماً دلسوز فرزندشان خواهند بود و راهی برای دعوت او به دنیای واقعی پیدا خواهند کرد وگرنه متاسفانه ممکن است دولت‌ها وارد عمل شوند و قضیه را پیچیده‌تر کنند. آن‌وقت فرزندان آینده این جامعه بیش از پیش در فضایی غیرواقعی فرو می‌روند و واقعیت‌های بیرونی را به حال خود رها می‌کنند.

منابع:
1- Tardanico, Susan (2012), "Is Social Media Sabotaging Real Communication?" Forbes magazine
2- Velga, Vevere(2015), "IMPACT OF SOCIAL MEDIA ON INTERPERSONAL COMMUNICATION PATTERNS" Socialinių mokslų studijos, Institute of Philosophy and Sociology, University of Latvia
3- http: / /www.internetlivestats.com /
4- تاج‌بخش، کیان (1384) «سرمایه اجتماعی، اعتماد، دموکراسی و توسعه»، ترجمه: افشین خاکباز. حسن پویان. تهران: نـشر شـیرازه
5 - عقیلی، سیدوحید؛ پوری، احسان، (1390) «تاثیرهای اجتماعی مجازی بر ارتباطات بین‌فردی کاربران» فصلنامه فرهنگ ارتباطات، دوره اول

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها