روابط خانوادگی
طلاق: یک داستان عاشقانه
در حالی که دولتها در مورد ارزشهای خانواده تبلیغ میکنند جداییها در حال اوج گرفتناند.
در حالی که دولتها در مورد ارزشهای خانواده تبلیغ میکنند جداییها در حال اوج گرفتناند.
همسر آقای یانگ یورانگ، به او در حالی که از پلههای شلوغ دفاتر محلی دولت در چانگکینگ (جنوب شرق چین) که به ازدواج و طلاقها رسیدگی میکنند بالا میرفت لگدی زد و به چند پله پایینتر پرتاب کرد. او بلند شد و مجدد با فاصلهای از زنش به رفتن ادامه داد. بعد از 20 سال زندگی مشترک، همسر آقای یانگ، چندین رابطه نامشروع دارد؛ همسرش تندمزاج است (او ادعا میکند قبلاً به او سیلی زده است). در دفتر رسیدگی به ازدواج و طلاق، طلاق نیمساعت طول میکشد و 9 یوآن (برابر با 4 /1 دلار) هزینه دارد. کارهای طلاق چند قدم آنطرفتر از جایی که زوجها برگههای ازدواج را امضا میکنند و عکسهای یادگاری ازدواج خود را میگیرند انجام میشود. آقای یانگ و همسرش تصمیم میگیرند دوباره روی تصمیمشان فکر کنند و به خانه برگردند هرچند که همچنان در حال مشاجرهاند. زوجهای دیگر کمتر از این به شک میافتند.
نرخ طلاق در سراسر چین به سرعت در حال بالا رفتن است. این تغییر قابل توجهی در جامعهای است که برای قرنها ازدواج فراگیر و غالباً دائم بوده است (با اینکه عرف اجازه صیغه کردن را به مردان میداد). در دوره کمونیستی، ارزشهای سنتی همچنان تاثیر قویای بر روابط خانوادگی داشته است: در بیشتر دوره مائو، طلاق خیلی غیرعادی بود. در دهه 1980 بیشتر مرسوم شد اما قوانین ازدواج که در سال 1994 تصویب شد همچنان گواهیای از کارفرما یا رهبر اتحادیه میخواست. تا سال 2003 که محدودیتها برداشته شد.
این روند تغییرات عمیق اقتصادی و اجتماعی را منعکس میکند. در 35 سال گذشته، چین بزرگترین مهاجرتهای داخل کشوری را نسبت به هر کشور دیگری در طول تاریخ بشریت تجربه کرده است که باعث گسیختگی بنیان خانوادههاست. ارزشهای سنتی جایشان را به ارزشهای آزادیخواهانه داده است. زنها تحصیلکردهتر میشوند و بیشتر در مورد حقوق زناشویی آگاه میشوند (آنها آغازگر بالای نیمی از طلاقها هستند). رفاه مالی بیشتر، فکر کردن به تنها زندگی کردن را آسان کرده است- دیگر انگیزه مالی سبب نمیشود زوجها در کنار هم بمانند. اگر دو نفر در مورد شرایط طلاق توافق کنند، چین از جمله ارزانترین و راحتترین کشورها در دنیا برای طلاق گرفتن است. در بسیاری از کشورهای غربی از جمله بریتانیا، زوجها باید برای مدتی جدا زندگی کنند تا بتوان عقد ازدواج را منقضی کرد؛ چین چنین محدودیتی ندارد. در سال 2014، آخرین سالی که دادههای طلاق آن موجود است؛ 6 /3 میلیون زوج جدا شدند- بیشتر از دو برابر تعدادی که 10 سال پیشتر از هم جدا شدند (آنها گواهی قرمز گرفتند، قابش کردند تا بتوانند این موضوع را ثابت کنند). نرخ طلاق -تعداد موارد طلاق در هر هزار نفر- نیز در این دوره دو
برابر شده است و در حال حاضر به عدد 7 /2 رسیده است که به میزان قابل توجهی بالای نرخ طلاق اروپا و به نرخ طلاق آمریکا (مستعدترین کشور برای طلاق) نزدیک است (چارت زیر را مشاهده کنید). نرخ طلاق در چانگکینگ بالاتر از آمریکا، 4 /4، است.
به علت موج عظیم مهاجرت از روستاها به شهرها و افزایش روزافزون شبکههای اجتماعی، پیدا کردن زوج مناسب به طرز شگفتآوری، چه از لحاظ جغرافیایی و چه به صورت مجازی آسان شده است. اما بسیاری از مهاجران در روستایشان ازدواج میکنند و اغلب برای مدت طولانی جدا از همسرشان زندگی میکنند. این موضوع سبب افزایش روابط نامشروع شده است. با توجه به تحقیق لی زیامون از دانشگاه هنان، سابقاً افراد متاهل شانس کمی برای ملاقات افراد جنس مخالف در موقعیتهای اجتماعی داشتند. پنگ زیابو، وکیل خانواده در چانگکینگ، معتقد است 60 تا 70 درصد موکلانش روابط نامشروع داشتهاند.
چنین رفتارهایی منجر به تلاشهایی برای پیدا کردن همزاد روحی شده است. ایده چاپستیک (چوبک غذاخوری چینی) زوج است، همچنان متداول است؛ پوسترهای تبلیغاتی، ارزشهای خانواده را به سبک مکتب کنفسیوس با نمایش عکسهای شاد خانوادههایی با چند نسل ترویج میدهند (رئیسجمهور، شی جینپینگ، نیز ازدواج دومش است، اما به ندرت به این موضوع اشاره میشود). بسیاری از مفسران در رسانههای رسمی، طلاق را علامتی از سقوط اخلاقی میشمارند؛ آنها نگراناند که این نشانهای از کاهش ازدواج و تشکیل خانواده به عنوان یک واحد اجتماعی باشد - که آنها این را تهدیدی بر ثبات اجتماعی و مسبب جنایات میبینند. اغلب گسترش ارزشهای غربی نکوهش میشود.
اما ازدواج درخشندگی و جلایش را از دست نمیدهد. در بیشتر کشورها، افزایش نرخ طلاق با افزایش تولدهای خارج از ازدواج و از سوی دیگر با کاهش ازدواج مصادف است. چین هر دو این روندها را دارد. ازدواج مجدد نیز شایع است. چینیها از عشق به ازدواج خارج نشدهاند؛ فقط از عشق همدیگر خارج میشوند.
خود سنت نیز باید به خاطر افزایش نرخ طلاق مورد نکوهش قرار گیرد. سن قانونی ازدواج مردان در چین 22 سال است که بیشترین در کل دنیاست. اما گرایش محافظهکارانه در مورد روابط قبل از ازدواج منجر به این میشود که جوانان چینی تجربه کمتری از این دست نسبت به همسنهای خود در غرب داشته باشند (آنها مجبور به مطالعه و تمرکز بر روی درس و حرفهشان هستند تا اینکه روابط اجتماعیشان را گسترش دهند و اکتشاف کنند). زندگی در کنار هم قبل از ازدواج هنوز نادر است؛ هرچند که این مورد در میان جوانان تحصیلکرده در حال تغییر است. هنوز جوانان، در دهه 20 زندگی خود، فشار از سوی اجتماع برای سوق دادن آنها به ازدواج را حس میکنند. بیتجربگیشان باعث میشود انتخاب یک زوج مناسب از آنچه معمول است سختتر شود.
اقوام سالخورده زوج نیز بخشی از مشکل هستند. یان یونیزیانگ در دانشگاه کالیفرنیا، لسآنجلس، میگوید طلاقهای با محرک والدین بیش از قبل در حال شایع شدن است. به علت سیاست تکفرزندی چین (که به تازگی به دوفرزندی تغییر یافته است) خیلی از مردم خواهر و برادری ندارند تا بار مسوولیت مراقبت از والدین و مادربزرگها و پدربزرگها را با او شریک شوند. بنابراین، زوجها معمولاً خود را در شرایطی مییابند که با چندین بزرگتر (که اغلب تلاش میکنند بر آنها مسلط شوند) در حال زندگیاند یا تحت نظارت آنها هستند. آقای یان میگوید دخالت بزرگترها هیزمی برای آتش اختلافات زناشویی است. بعضی اوقات والدین برای رهایی دادن فرزندانشان از روابط خصمانه، آنها را مجبور میکنند تا از شریکشان طلاق گیرند.
وقتی طلاق اتفاق میافتد، احتمال اینکه زنان بیشتر از نظر مالی آسیب ببینند، بیشتر است. افزایش نرخ طلاق، گسترش ارزشهای مدارا و آزادیگرایانه نسبت به زن را انعکاس میدهد، اما قوانین، گرایش به طرفداری مالی از مردان در طلاق دارد. یک تفسیر از قانون سال 2003 میگوید اگر موضوع طلاق مورد اختلاف است داراییهایی که قبل از ازدواج برای یکی از طرفین از طرف خانواده او خریداری شده است میتواند تنها به او برگردانده شود. معمولاً، منظور خانواده شوهر است چراکه اغلب، آنها، برای آنکه پسرشان بتواند همسری را مجذوب کند، برای او خانه میخرند.
در سال 2011 دادگاه عالی پا را از این فراتر گذاشت. قانونی گذاشت که در مورد طلاقهای اعتراضبرانگیز (در حدود یکپنجم طلاقها اینگونهاند) چنانچه پدر و مادر یکی از طرفین، حتی بعد از ازدواج داراییای را برای او خریداری کرده باشند این دارایی میتواند فقط متعلق به وی باشد. به علاوه، اگر یکی از طرفین (نه والدینش) خانهای را قبل از اینکه ازدواج کند خریداری کرده باشد، او از طرف دادگاه طلاق میتواند به تنهایی مالک خانه باشد. این قوانین، زنان را نیز در معرض ضرر قرار میدهد: بهطور معمول و مرسوم کمتر نامی از آنها در اسناد آورده میشود.
اگر زوج بچه داشته باشند آنکه حضانت بچه را بر عهده میگیرد خانه را نیز خواهد داشت- معمولاً مادران. اما همچنان تفاسیری که دادگاه ارائه میکند سایه نگرانکنندهای بر زنان خواستار طلاق میاندازد. مشکلات آنها ممکن است با سیاست دوفرزندی که از اول ژانویه به اجرا گذاشته شده است، پیچیدهتر شود. اگر زوج دو بچه داشته باشند و هردو خواستار حضانت باشند، معمولاً قضات به هر والد حضانت یکی از بچهها را میدهند. ازدواج و خانواده همچنان در چین قوی است- اما فرزندان به وضوح در دستهبندی جداگانهای از داراییها قرار میگیرند.
منبع: اکونومیست
دیدگاه تان را بنویسید