تاریخ انتشار:
چرا «کارآفرین» ترجمه مناسبی برای «آنتروپرونر» نیست؟
گمشده در ترجمه
برای پرهیز از غلطاندازی واژه «کارآفرین» و فعالیت «کارآفرینی» از این پس همان کاری را بکنیم که در مورد واژههایی مانند دیپلماسی، تکنسین، بلیت، سیبرنتیک و غیره تحت عنوان «وامگیری زبانی» کردهایم و لفظ آنتروپرونر و آنتروپرونری را در جای درست خود(نه به معنای کارفرما و کسب و کار متعارف) به کار بریم.
واژه ترکیبی کارآفرین به عنوان ترجمه واژه «آنتروپرونر» غلطانداز یا گمراهکننده است زیرا نهتنها فقط یک بخش (اشتغالزایی) از مفهوم فعالیت آنتروپرونر را بازمیتاباند (که تازه در همه فعالیتهای آنتروپرونری صادق نیست) بلکه بخشهای مهمتر معنایی آن را از نظر پنهان میکند و درنتیجه به ناکامی از بهره بردن از منافع شناخت یا تشویق و حمایت این شیوه کنشگری در نظم اقتصادی مسلط میتواند منجر شود، ضمن آنکه میتواند به سیاستها و تخصیص منابع به فعالیتهای غیرآنتروپرونری بینجامد. در این نوشته پس از تبارشناسی این واژه پیشنهاد اصلاحی داده میشود.
تبارشناسی واژه ترکیبی کارآفرین
1- معنی آنتروپرونر در منابع انگلیسیزبان
اصل این واژه از زبان فرانسوی آمده است که به معنای دست یازیدن و نیز معادل با خطر کردن است. انگلیسیزبانان نکوشیدند برای آن معادلیابی کنند و همان آنتروپرونر را برگزیدند. در واژهنامههای تخصصی انگلیسی برای آنتروپرونر تعریفهای مختلفی آمده است که به طور خلاصه در این وجوه مشترکاند: نوآوری، به همزنی خلاق (تخریب خلاق)، خطرپذیری سنجیده، و موج افکنی در اقتصاد.
مفهوم «اشتغالزایی» در هیچ فرهنگ معتبر انگلیسی برجسته نشده است. علاوه بر آن، آنتروپرونری نقشی دائمی نیست و به محض آنکه حاصل ابتکار آنتروپرونر تبدیل به کسب و کار جدید شد، دیگر او را آنتروپرونر نمینامند (اعم از آنکه خودش کسب و کار حاصل از عمل آنتروپرونری را راه انداخته باشد یا دیگران).
برای تدقیق مفهوم آنتروپرونر بد نیست که تعریف و تمایزات نقش این کنشگر را از وبگاه اطلاعرسانی اینوستوپدیا نقل کنم.
آنتروپرونر و مقایسهاش با صاحبکار یک کسب و کار کوچک
«آنتروپرونر» فردی است که با منابع و برنامهریزی اندک و با احتساب کلیه خطرها یا سود مترتب بر یک کسب و کار مخاطرهآمیز به راهاندازی آن اقدام میکند. فکر حاکم بر آن کسب و کار به طور معمول یک محصول یا خدمت جدید به جای الگوهای رایج موجود است. سرمایهگذاریهای خطرپذیر در اینگونه فعالیتهای آنتروپرونری به طور معمول با عدم قطعیت زیاد و بازدهی بالا هدفگذاری میشوند. پیشرفتهای فناوری (مانند سرمایهگذاریهای خطرپذیر آنلاین) به آنتروپرونرها امکان جهیدن از روی بعضی مراحل فعالیت مانند تهیه تسهیلات تولیدی، بازاریابی و توزیع را داده است ولی مسوولیت خطرها همچنان با آنتروپرونر است.
در ادامه همین مدخل در این پایگاه به وجوه دیگری از فعالیت آنتروپرونر پرداخته شده است که بد نیست آنها را مرور کنیم.
فعالیت آنتروپرونری را نباید با اینها یکی گرفت
■ تداوم اداره یا به ارث بردن یک کسب و کار موجود با مالکیت مشترک خانوادگی؛
■ کار حقوقبگیری برای سایر آنتروپرونرها یا کسب و کارهای دیگر؛
■ تداوم اداره یا به ارث بردن یک کسب و کار موجود با مالکیت مشترک خانوادگی؛
■ کار حقوقبگیری برای سایر آنتروپرونرها یا کسب و کارهای دیگر؛
■ کارگزاری یا فروش کالا یا خدمت موجود در ازای دریافت درصد.
میان اداره یک کسب و کار کوچک و یک فعالیت خطرخیز آنتروپرونری یک تفاوت ظریف در عین مشترکات زیاد وجود دارد. مراحل آغازین هر دو فعالیت مستلزم کار فشرده شدید و فداکاری است ولی در طول زمان تعداد کمی از کسب و کارهای کوچک به فعالیت خطرخیز آنتروپرونری تبدیل میشوند.
تفاوتهای آنها چنین است
■ کسب و کارهای کوچک به طور معمول با محصولات و خدمات موجود سروکار دارند در حالی که فعالیت خطرخیز آنتروپرونری با انواع ابتکاری آنها سر و کار دارند.
■ کسب و کارهای کوچک به طور معمول برای رشد محدود و سودآوری مطمئن برنامهریزی میکنند در حالی که فعالیت خطرخیز آنتروپرونری برای رشد سریع و منافع پربازده هدفگذاری میکنند.
■ کسب و کارهای کوچک با مخاطرات شناختهشده دست و پنجه نرم میکند در حالی که فعالیت خطرخیز آنتروپرونری دست بالا را میگیرد و با خطرهای ناشناخته مقابله میکند.
■ کسب و کارهای خطرخیز آنتروپرونری بهطور معمول تاثیر چشمگیر موجاموج بر اقتصادها و جماعتها برجا میگذارد که سرریزش بر بخشهای دیگر مانند اشتغالزایی دیده میشود. در حالی که کسب و کارهای کوچک از این حیث به محدوده و گروه خود محدود میمانند.
سوءبرداشتهای رایج درباره آنتروپرونرها
■ «آنتروپرونرها دست به مخاطرات نسنجیده و بینقشه میزنند.» تاحدی درست است ولی برای صرف منابع، تهیه نقشه، و برای مقابله با خطرات ناشناخته گسترهای را برای مهار کردن فعالیتها قائل میشوند؛
«آنتروپرونرها با اختراعی انقلابی کسب و کار را آغاز میکنند.» در همه موارد درست نیست برای مثال گوگل اینترنت را اختراع نکرد.
■ «آنتروپرونرها پس از طی یک دوران کار و به دست آوردن تجربه در آن کار به فعالیت خطرخیز جدید دست مییازند.» درست نیست اکثر آنتروپرونرها جوان و بیتجربهاند و به دنبال شور شخصی دست به فعالیت میزنند.
■ «آنتروپرونرها پیش از آنکه گام آغازین را بردارند تحقیقات مفصلی میکنند.» نه همیشه؛ بیشتر وقتها آنتروپرونرها پیش از آغاز به کار یا تحقیق کمی میکنند یا تحقیقی نمیکنند. اما بههرحال آنها از اهمیت ایده و پیشنهاد خود مطمئناند به طوری که به استقبال خطر میروند.
■ «آنتروپرونرها با سرمایه کافی و برنامه دقیق کارشان را شروع میکنند.» درست نیست. بیشتر آنتروپرونرها با سرمایه ناکافی و برنامه نامطمئن ولی به اتکای یک الگوی اولیه به امید جلب اطمینان سرمایهگذاران پا در راه میگذارند.
2- معنی آنتروپرونر در فرهنگها و واژهنامههای انگلیسی به فارسی و سابقه انتخاب کارآفرین برای آن
متاسفانه در مجموعه واژههای مصوب فرهنگستان زبان ایران تا زمان نوشته شدن این سطرها معادلی برای این واژه پیشنهاد نشده است. برای دریافتن آنکه مترجمان ایرانی متنهای اقتصادی از سالهای دور تا امروز برای کنشگری به نام آنتروپرونر چه واژهای را برگزیده یا ساختهاند به 17 واژهنامه، فرهنگ و دانشنامه مراجعه کردم. بیشترین معادل فارسی برای آنتروپرونر در سالهای پیش از انقلاب تا اواخر سالهای 60، «کارفرما»، «صاحبکار» و «صاحب شرکت» بوده است و بیشترین فراوانی بعد از سالهای 70 شمسی بهویژه در سالهای اخیر، «کارآفرین» بوده است.
به نظر میرسد دلیل آنکه مترجمان و نویسندگان ایرانی تا پیش از سالهای 70 شمسی برای آنتروپرونر معادل «کارفرما» و «صاحبکار» را برمیگزیدند آن بود که هم برای خود آنها و هم برای مخاطبان فارسیزبانشان کارفرما و صاحبکار معادل یک کنشگر آشنا در محیط کسب و کار در ایران بود و شاید بیشتر آنها اطلاع درستی از سازوکار فعالیت آنتروپرونری در اقتصاد سرمایهداری -بهویژه سرمایهداری مدرن- نداشتند.
اما از حدود نیمه دهه 70 شمسی به بعد، لفظ «کارآفرین» راه خود را باز کرد و کمکم به یاری رسانههای اقتصادی بیشتر از پیش رایج شد.
شاید انتخاب کارآفرین برای آنتروپرونر در سالهای جدید دو دلیل داشته باشد.
نخست، ساختن واژهای نویدبخش رشد، اشتغال و شکوفایی:
با خیز بلند فناوریهای نو در بافت جدید اقتصاد جوامع غربی زمینه فعالیت اینگونه کنشگران در اقتصادهای پیشرفته سرمایهداری بیش از پیش فراهم شد و لفظ آنتروپرونر و فعالیت آنتروپرونری در متنهای اقتصادی به زبان انگلیسی بیش از پیش تکرار شد. این بار مترجمان در اشتیاق معرفی یک کنشگر نوین که راهگشای موفقیت اقتصادی در جوامع سرمایهداری مدرن بود (بدون توجه به تفاوت بافت اقتصادی جوامع یادشده با اقتصاد ایران) واژهای ساختند که یک جنبه فرعی فعالیت این کنشگر را (اشتغالزایی) بازمیتاباند که تازه در همه موارد نیز صادق نیست. در حالی که چه در میان دانشگاهیان یا سیاستگذاران ایران برخلاف تمایل مترجمان اولیه مبنی بر معرفی یک کنشگر نوین، مفهومی که از لفظ جدید «کارآفرین» در میان مروجان بعدی و کاربران آن فهمیده و ترویج میشد، بیشتر همان مفهوم آشنای «کارفرما» و «صاحبکار» و صاحب شرکت، به معنی راهاندازنده یک کسب و کار متعارف و اشتغالزا بوده است.
دوم، زهرگیری از تصویر زشت کارفرماها و سرمایهداران در شعارهای اوایل دوران انقلاب:
با پایان جنگ تحمیلی در اواخر سالهای 60، نیاز به بازسازی و تحرک اقتصادی و ایجاد اشتغال به شدت احساس میشد و بیکاری یکی از معضلات جامعه بود. از سوی دیگر فرهنگ مبارزه با استکبار در سالهای نخستین انقلاب از کارفرماها و سرمایهدارها بهطورکلی تصویری نامناسب، «زالوصفت» و «استثمارگر» ساخته بود که هرچند اشتغالآفرین بودند ولی «مستضعفان را استثمار میکردند». میتوان تصور کرد اطلاق هرچه بیشتر و ترویج لفظ کارآفرین به سرمایهگذاران و کارفرماها برای ترغیب آنها به ایجاد تحرک در اقتصاد و به منظور تحبیب و تمجید از نقش اشتغالآفرینانه آنها و زهرگیری از تصویر زشت و استثمارگرانه اوایل دوران انقلاب از آن کنشگر اقتصادی بود. در پس این انتخاب و کوشش برای ترویج آن هر قصدی بوده باشد اما نکته آن است که آنتروپرونر به دلایلی که پیشتر ذکر شد با کارفرما و فعالیت آنتروپرونری با کسب و کارهای رایج و متعارف در اقتصاد فرق میکند و لفظ کارآفرین غلطانداز است.
بسیاری میگویند بههرحال این واژه باهمه ضعفهایش جاافتاده و یک غلط مصطلح شده است. به نظر میرسد وقتی یک غلط مصطلح موجب فرو کاستن یک مفهوم میشود میتوان و باید در اصلاح آن کوشید. در گذشته غلطهای مشهور و مصطلح ساده زبانی را اصلاح کردهاند (مانند ویرایشها به جای ویرایشات یا شاکیان به جای شکات) چه برسد به اصلاح غلطهای مفهومی که خوب است کوشش دوچندان برای اصلاحشان صورت گیرد.
در واقع بیشتر کارشناسان ایرانی ترجمه «کارآفرین» را با تکیهای که بر اشتغالزایی دارد برای «آنتروپرونر» معادل مفهومی مناسبی نمیدانند.
در اینجا بد نیست به ادبیات رایج میان گروههای جوان تازهوارد و دستاندرکار ترویج فعالیتهای اقتصادی نوآورانه در ایران اشارهای کنم. این موسسات جلساتی برگزار میکنند به نام، «استارتآپ ویک اند». آنها به ترویج تز راهاندازی کسب و کارهای کوچک براساس ایدههای نوآورانه میپردازند. ظهور اینگونه موسسهها خبر از ایجاد عرصه مدنی تازهای میدهند که با جلب و معرفی ایدههای خلاق از یکسو و ترتیباتی برای دعوت از سرمایهگذاران خطرپذیر از سوی دیگر، عرصه فعالیت آنتروپرونری را در اقتصاد ایران میگشایند. هنوز در مورد کارنامه اینگونه موسسهها از حیث تعمیق مفهوم فعالیت آنتروپرونری ارزیابیای در دست نیست. آنچه تاکنون بوده (حدود دو سال فعالیت) بیشتر بر برگزاری جلسات و جشنواره برای ایدهیابی معطوف به راهاندازی کسب و کارهای مبتنی بر فناوریهای نوین و هدایت آنها به شرکتهای دانشبنیان (و بنابراین فعالیت عادی کسب و کار، گیرم با فناوری بالاتر از متوسط فضای کسب و کار عادی) متمرکز بوده است و هنوز نمیتوان از معرفی و حمایت از فعالیت آنتروپرونری ناب مثال آورد. اما نکتهای که در فعالیت اینگونه موسسهها و زبان فنی رایج میان جلسات
و جشنوارههای آنها به بحث من مربوط میشود، این است که میبینیم حالا که موسسههایی با فهم جدید از کسب و کار در دنیای اقتصاد مدرن پا به عرصه فعالیت گذاشتهاند، از ترجمه شتابزده اصطلاحهای کلیدی مانند همین اصطلاح «استارتآپ ویک اند» پرهیز کردهاند.
پیشنهاد
1- میتوان توصیه کرد که برای پرهیز از غلطاندازی واژه «کارآفرین» و فعالیت «کارآفرینی» از این پس همان کاری را بکنیم که در مورد واژههایی مانند دیپلماسی، تکنسین، بلیت، سیبرنتیک و غیره تحت عنوان «وامگیری زبانی» کردهایم و لفظ آنتروپرونر و آنتروپرونری را در جای درست خود (نه به معنای کارفرما و کسب و کار متعارف) به کار بریم. حداقل فایده این کار آن است که وقتی میگوییم فعالیت آنتروپرونری و مخاطبمان معنای آن را نمیفهمد، باید معنای آنتروپرونری را برایش توضیح دهیم و نمیتوانیم با سادهسازی فعالیت یک کنشگر به نام آنتروپرونر با فعالیت کنشگر دیگری به نام کارفرما یا صاحبکار معمولی موجب گمراهی مخاطب شویم و اگر دغدغه تکامل زبان علمی اقتصادی را داریم، کمیتهای فنی تشکیل دهیم که با همکاری گروه واژهگزینی فرهنگستان زبان فارسی به انتخاب «معادل مفهومی» مناسب و درست به زبان فارسی دست یازد.
2- برای آنتروپرونر این برابرنهادهها را پیشنهاد میکنم:
«کسب وکار نوآفرین»، «کار نوآفرین»، «کسب نوآفرین».
دیدگاه تان را بنویسید