سفت، سست، بیربط
سیاست پولی
آن طور که اقتصاددانان فرض میکردند به نظر میرسد نرخهای بهره دیگر بر سرمایهگذاری تاثیر نمیگذارند.
آن طور که اقتصاددانان فرض میکردند به نظر میرسد نرخهای بهره دیگر بر سرمایهگذاری تاثیر نمیگذارند. یک اصل ثابت علم اقتصاد قبلاً بیان میکرد اگر بانکهای مرکزی بخواهند فعالیتهای اقتصادی را افزایش دهند نرخ بهره را پایین میآورند و اگر بخواهند آنها را مهار کنند نرخ بهره را بالا میبرند. فرض بر آن است که ارزانتر شدن یا گرانتر شدن هزینه وام برای بخشهای تجاری و خانوارها باعث میشود آنها مخارج خود را طبق آن تنظیم کنند. اما تحقیقی که به تازگی در آمریکا انجام شده نشان میدهد این منطق پذیرفتهشده حداقل در بخش تجاری آمریکا در مورد سیاست پولی به میزان زیاد (هرچند نه به طور کامل) صادق نیست. این تحقیق که دادههای سال 1952 تاکنون را مورد استفاده قرار داده است نتیجه میگیرد نرخ بهره بازار که بانکهای مرکزی در هنگام تدوین سیاستها آن را مورد هدف قرار میدهند تاثیر زیادی در میزان سرمایهگذاری بنگاهها ندارد. عوامل دیگری مانند میزان سودآوری بنگاه و خوبی عملکرد سهام آن اهمیت بیشتری دارند. به گفته اسپی کوثری از مدرسه مدیریت اسلوان (Sloan) و یکی از نویسندگان مقاله «اگر دولتی بخواهد اقتصادش را رونق دهد اقدامات دیگری
مانند کاهش مالیات یا مقررات ملایمتر شانس بیشتری برای موفقیت ایجاد میکنند». تعیین عوامل تحریک سرمایهگذاری تجاری دشوار است. حداقل به این خاطر که انقباض و انبساط آن در مقایسه با کل اقتصاد بسیار بزرگتر است. این تحولات در اواخر دهه1950 (بالا و پایین)، اواسط دهه 1960 (بالا) و دهه 2000 (پایین، بالا و سپس پایین) حالتی جنونآمیز داشتند. در مجموع از اوایل دهه 1980 سرمایهگذاری روندی با کاهش اندک داشته است.
اما نویسندگانی که دادههای چند دهه را بررسی میکردند به این نتیجه رسیدند که نه تلاطم بازارهای مالی و نه واگذاری نکول مطالبات تاثیر زیادی نداشتهاند. در واقع سرمایهگذاری اغلب هنگامی افزایش مییابد که نرخ بهره بالا میرود و تلاطمها افزایش مییابند. سرمایهگذاری در واکنش به افزایش سود بالا میرود و با اخبار بد کمتر میشود. این بالا و پایین رفتن بر این دلالت دارد که تحولات در سرمایهگذاری بسیار زیاد و اغلب در زمانهای نامناسب اتفاق میافتند. نرخ بهره هرچه باشد تاثیر آن زیاد نیست: کاهش زیاد آن میتواند سودها را به میزان زیادی بیشتر کند اما این تاثیر کوتاهمدت و حداقلی است. افزایش زیاد سرمایهگذاری سودآوری را اندکی کاهش میدهد. به گفته آقای کوثری شرکتها تمایل دارند هنگام تصمیم درباره میزان سرمایهگذاری به تجربیات اخیر خود زیاد اتکا کنند ولی توجه ندارند چگونه شرایط متغیر میتواند بر بازگشت سرمایه در آینده تاثیرگذار باشد. این امر به ویژه در زمانهای دشوار اتفاق میافتد. شاید فرصتهای وسوسهبرانگیز زیادی وجود داشته باشد که ممکن است به خاطر پایین بودن نرخ بهره جذاب جلوه کنند. نرخ بهره باید پراهمیت باشد اما
دادهها چنین چیزی را تایید نمیکنند.
منبع: اکونومیست
دیدگاه تان را بنویسید