تاریخ انتشار:
سهام عدالت میتوانست برگ زرین نظام باشد
بمبی که در میدان خصوصیسازی گذاشته شد
گسترش عدالت اجتماعی هدفی است که اغلب دولتها به دنبال آن هستند و سعی میکنند با در نظر گرفتن امتیازاتی برای افراد جامعه سطح رفاه و درآمدهای آنان را بالا ببرند.
عدالت اجتماعی و افزایش رضایتمندی
گسترش عدالت اجتماعی میتواند سطح رضایت مردم را از نظام افزایش دهد. جلب رضایت مردم از نظام یکی از هدفهای اصلی طرح توزیع سهام عدالت بود که در مباحث کشورداری حرکتی مثبت تلقی میشود. وقتی سهام عدالت را مورد بررسی قرار میدهیم متوجه خواهیم شد از یک منظر کار بزرگی صورت گرفته چرا که تاکنون در دنیا تجربه واگذاری 60 هزار میلیارد تومان (40 درصد از کل واگذاریها) از اموال دولت با 50 درصد قیمت و که با پرداخت اقساط توزیع شود به مردم وجود نداشته و این کار در ایران صورت گرفته است.
یک اقدام بینظیر
حجم خصوصیسازی در سایر کشورها (ترکیه و مالزی) بین 20 تا 30 میلیارد دلار بوده و کمتر کشوری را داشتهایم که مانند ایران این حجم از دارایی و مایملک را داشته باشد و بخواهد واگذار کند لذا واگذاریهای صورتگرفته به شکل سهام عدالت در نوع خود کاری بینظیر با رقمی بسیار بالاست که میتواند در زندگی اقشار جامعه اثر زیادی داشته باشد.
متاسفانه با وجود کار بزرگی که انجام گرفت بهرهبرداری تبلیغاتی و اجتماعی درستی از آن صورت نگرفت و دولت نتوانست میلیونها سهامدار را با این طرح آشنا کند و تنها به دادن یک برگه به آنها بسنده کرد.
بالاخره این کار بزرگی بود که به پای نظام نوشته شده چرا که از سوی مقام معظم رهبری هم حکم حکومتی دارد و شایسته بود با تبلیغات مناسبتری برای مردم تبیین میشد.
نتیجه دهها سال سرمایهگذاری در بخشهای مختلف تولید به جایی رسیده که نظام60 هزار میلیارد تومان آن را بین اقشار ضعیف جامعه واگذار کند و سطح رضایتمندی جامعه و اعتماد مردم نسبت به نظام را بالا ببرد.
کاش دولت درست عمل میکرد
اگر دولت در اجرای این طرح درست عمل کرده بود، قطعاً این میزان سهم را توزیع کردن در بین چند دهک جامعه میتواند زندگی و آینده آنها را تحت تاثیر قرار دهد.
به نکات مثبت این طرح اشاره شد و بد نیست. نکات منفی این طرح نیز اشاره شود. به نظر میآید که دولت نهم و دهم چون اعتقادی به خصوصیسازی نداشت این پروژه را پیشنهاد کرد و به قول آیتالله هاشمی یک بمبی به نام سهام عدالت را در میدان خصوصیسازی ایران کار گذاشت!
واگذاری سهام عدالت که طرح خوبی بود آنقدر بد اجرا شد که عملاً خصوصیسازی را به بیراهه برد و این سهام کارکرد خودش را پیدا نکرد چون هدف چیز دیگری مثل رایآوری بود.
تداوم دولتیها
سهام عدالت به گونهای واگذار شد که مدیریت در دولت باقی بماند یعنی اصل خصوصیسازی که انتقال مدیریت بود در کشور اتفاق نیفتاد و هیچ ارتقا و بهرهوری در واحدهای تولیدی صورت نگرفت، اشتغالی ایجاد نشد و رشدی به دست نیامد و فقط یک کاغذ سهامی دست به دست شد.
حال شاید این سوال به وجود بیاید که چرا بخش خصوصی خیلی از واگذاری که 40 درصد آن به اصطلاح در اختیار سه دهک پایین جامعه قرار گرفته بود، استقبال نکرد؟ چون فکر میکرد اگر سراغ این نوع خصوصیسازی برود برایش مشکلساز میشود و خود را با میلیونها سهامدار بینام و نشان مواجه میدید. در اتاق تهران مطرح شد که سهام عدالت چیز خوبی است اما به شرطی که دولت چند واحد تولیدی را گلچین کرده و دربست به سهام عدالت بدهد و بقیه را در اختیار بخش خصوصی واقعی قرار دهد که آورده قابل توجهی داشته باشند.
بزرگترین مشکل
متاسفانه دولت با این طرح موافقت نکرد و 40 درصد از سهم همه کارخانههای کشور را به سهام عدالت داد. بزرگترین مشکلی که سهام عدالت ایجاد کرده توقف توسعه در برخی واحدهای واگذارشده است. مثلاً طرح توسعه پالایشگاه اصفهان با مشکل مواجه شد چون صاحبان سهام عدالت منابعی ندارند که افزایش سرمایه بدهند و سهامداران مترصد دریافت سود هستند.
مردمی هم که این سهام را در اختیار خود گرفتهاند اصولاً به دلیل نشناختن سهام، بیشتر دنبال پول نقد هستند تا سرمایهگذاری بلندمدت. به همین خاطر طرحهای توسعهای که در زمینه این پروژهها وجود دارد به مشکل خورده است. در حالی که پروژههای نفتی و پتروشیمی واگذار شده طی برنامه سوم که در اختیار شبهدولتیها قرار گرفت، از نظر کیفی و کمی صادرات این واحدها افزایش یافت.
استفاده سیاسی از سهام عدالت
اگر بخش خصوصی وارد میدان میشد و سهامداری این واحدهای تولیدی را میپذیرفت، صنایع کشور روند رو به بهبودی را پشتسر میگذاشتند و واگذاریها خیلی محکمتر بود.
با توجه به مسائل فوق، به سختی میتوان آیندهای را برای سهام عدالت متصور شد. دولت از این سهام به صورت سیاسی استفاده کرد و پیش از انتخابات سال 1388 به میلیونها نفر سود پرداخت که این امری کاملاً خلاف بود چرا که موظف بود اول اصل سرمایه سهام عدالت را برگشت دهد بعد سود آن را توزیع کند و این کار را غیرقانونی انجام داد.
اما دولت جدید در برخورد با این سهام باید چه کند؟ ابتدا دولت فعلی باید این پروژه را مطالعه و نقاط ضعف و قوت آن را احصا کند و اگر به این نتیجه رسید که سهام عدالت میتواند آزاد شود، بهترین راه این است که سهام هر کارخانه به کارگرها واگذار شود و خودشان بروند مدیریت کنند. بدین ترتیب مدیریت واحدهای بزرگ تولیدی متحول میشود.
سرنوشت سهام عدالت
دومین کاری که میشود کرد این است که سهام به تعاونیهای مصرف خود واحدهای تولیدی واگذار شود. شبیه کاری که در ایرانخودرو انجام شد و تعاونی کارگران آن یک بلوک بزرگ از آن شرکت را خرید. راه سوم هم اینکه با شرکتهای بیمه وارد مذاکره شوند و این سهام را پشتوانه بیمه عمر و سرمایهگذاری کارگران کنند. مشکل سهام عدالت این است که سهامداران نمیدانند برگههایی که در دستشان قرار گرفته چیست؟ برایشان ملموس نشده که این برگهها سرمایهای است که نظام در اختیار آنها گذاشته تا کسب و کار کنند. دولت جدید بهتر است سهام عدالت را برای مردم ملموس کند و درباره ارزش فعلی این سهام آنها را مطلع کند. باز هم تاکید میشود نظام با توزیع سهام عدالت کار ارزشمندی کرده اما دولت به عنوان مجری این طرح نتوانسته آن را به خوبی اجرا کند. میتوان این سهام را به عنوان برگ زرین برندهای در دست گرفت و به دیگر کشورها فخر فروخت به شرطی که به درستی اجرا شود.
دیدگاه تان را بنویسید