تاریخ انتشار:
نگاهی به شرایط جدید بخش خصوصی
تهدید و فرصتها
تغییر شرایط اقتصادی - سیاسی در پی انتخابات و تشکیل دولت جدید، بخش خصوصی را با تهدیدها و فرصتها روبهرو کرده است.
کدام تهدید؟
ذات اقتصاد آن گونه است که بنگاههایی میتوانند باقی بمانند که قادر باشند خود را با شرایط موجود وفق دهند. وقتی از «شرایط» سخن میگوییم، نهتنها مرادمان بازار و اقتصاد است بل چارچوب سیاسی-اجتماعی نیز هست. هر چه جامعه بازتر باشد و دارای ثبات اقتصادی - سیاسی، بنگاه بیشتر و بیشتر بر روی «شرایط بازار» متمرکز میشود و در غیر این صورت بنگاه میداند برای تداوم حیاتش چارهای ندارد جز آنکه به جز شرایط بازار در بین نهادهای موجود و با توجه به چارچوب سیاسی و اجتماعی به گونهای بازی کند که بتواند به کارش ادامه دهد.
بررسی شرایط موجود
حال اگر بنگاهی با شرایط حاضر بتواند سود بالایی را از آن خود کند، دیگر آمادگی برای تغییر شرایط موجود ندارد. تغییر شرایط برای او تهدید است. اما بدترین نوع این سودآوری زمانی است که شرایط موجود برای کل اقتصاد مخرب است لیکن بنگاه همچنان میتواند در این وضعیت کسب سود کند. بحثی میان اقتصاددانان وجود دارد که در این مورد، بنگاه اگر دارای قدرت تاثیرگذاری بر تصمیمات باشد، تمام تلاش خود را میکند تا این وضعیت مخرب را ادامه دهد و این کنش وی کاملاً معقول است. بنابراین نفس تغییر برای این نوع بنگاهها تهدیدآمیز است.
فرض تغییر شرایط
بیایید فرض کنیم با تغییر رویکرد دولت آتی، شرایط دیگری بر بازارها و کشور حاکم شود. با توسعه روابط، این امکان وجود دارد که شرکتهای خارجی بتوانند وارد بازار بزرگ ایران شوند، در این حالت، بسیاری از بنگاهها که درآمدشان در گرو نبود بنگاههای کارآمد خارجی بوده، بیتردید آیندهای نهچندان روشن را برای خود متصور میشوند. این تهدیدی است برای بنگاههای داخلی هر چند برای کل اقتصاد موهبتی گرانقدر است.
واکنش به تهدید
اما بنگاهها چگونه به این تهدید واکنش نشان میدهند و اصولاً واکنش مناسب باید چگونه باشد و سیاستگذاران باید در این میان چه کنند؟ نکته حائز اهمیت برای بنگاهها باید این باشد که قدری نیز به فرصتهایی که میتواند شرایط جدید ایجاد کند، بنگرند. در حقیقت اگرچه این امکان وجود دارد که تهدیدها برای آنان بسیار جدی باشد اما اگر آنان خود بدین باور رسیدهاند که کالا و خدماتی که آنان عرضه میکنند برای اقتصاد سودآور است، اتفاقاً از اینکه بازار به سوی رقابتیتر شدن پیش میرود باید استقبال کنند. این رقابتی است که میتواند باعث شود آنان بیش از گذشته در جهت فعالیت کارآمدتر حرکت کنند و این چه بسا باعث شود که این بنگاهها حتی از چارچوبهای داخلی بیرون آیند و ظرفیتهای بالاتر و حتی جهانی پیدا کنند.
به عبارت دیگر تهدیدی که بنگاهها برای خود متصور هستند در چارچوب فعلی است اما با تغییر شرایط و ورود بنگاههای خارجی پنجرههایی گشوده خواهد شد که شاید در ابتدا در مخیله بنگاهها نگنجد. بنگاهها میبایست در این افق جدید به محاسبه سود و زیان خود بپردازند و با این زمینه جدید، ببینند که باید چگونه عمل کنند. شاید در بستر جدید علاوه بر جنبه رقابتی که بنگاههای خارجی میتوانند با بنگاههای داخلی داشته باشند، بتوان راهی تازه برای همکاری گشود، یا از آن سو ورود شرکتهای بزرگ پروژههایی در بخشهای مختلف اقتصاد تعریف شود که انجام آن بدون یاری شرکتهای داخلی میسر نباشد. اینها زمینههایی است که شاید در نگاه اول بنگاههای داخلی حتی بدانها فکر هم نکرده باشند و در عین حال سود زیادی را نصیب آنان کند.
پرهیز از تصور اشتباه
از همین روست که معتقدیم شرکتهای ایرانی نباید آنچنان نگران تهدیدهایی باشند که شرایط جدید در صورت تحقق، میتواند برای آنان ایجاد کند. فرصتها بسی بیش از تهدیدهاست. با این دید است که بنگاههای داخلی در واکنش به تهدیدها باید سعی کنند راههایی را بیابند که فرصتها بیشتر بر سود آنها موثر افتد تا تهدیدها. به عنوان مثال شرکتهای داخلی میتوانند با ردیابی شرکتهای خارجی که قادرند در ایران کار کنند از هماکنون پنجرههای ارتباطی را باز کنند تا در صورت تغییر در شرایط به عنوان یک شریک قابل اعتماد برای بنگاه خارجی تلقی شوند و آینده کاری بهتری را برای خود محقق کنند و در عین حال موجب شوند اقتصاد ملی نیز از آن بهره برد.
با این وجود، هستند بنگاههای ناکارآمدی که تنها به واسطه شرایط خاص فعلی کسب سود میکنند و در صورت رقابتی شدن بازار ایران و نزدیک شدن آن به اقتصاد جهانی باید از تولید دست کشند. این بنگاهها بیشترین دستاندازی را برای بهبود وضعیت خواهند کرد و دولت جدید و سیاستگذاران آن میبایست در مقابل این مخالفتها بایستند.
استراتژی دولت
در واقع دولت از یک سو باید با اطلاعرسانی نشان دهد خواهان آن نیست تا بنگاههای موجود را به چالش کشد و این تغییر به نفع اکثریت است و در عین حال میبایست، در مقابل آنهایی که به طور غیربهینه کار میکنند و تنها سود بسته بودن اقتصاد را میخورند، بایستد. بیتردید اجرای این سیاست بسی دشوار است اما سیاستگذار باید دریابد که در این اقتصاد بنگاههایی هستند که سودشان در گرو زیان کل ملت است و روزی باید از تداوم کار آنها جلوگیری شود. بیتردید در همان آغاز کار نمیتوان به تصفیه همه بنگاهها اقدام کرد، این سیاستی تدریجی است که بیش از همه با قطع تدریجی رانتهای مختلف اقتصادی میسر است و در این راه نمیتوان موفق شد مگر آنکه کانونهای تصمیمگیری را به نحوی راضی به چنین کاری کرد و نشان داد این سیاست برای همگان مطلوب است. بازی سخت و دشواری است که نیازمند تدبیری بیش از حد است اما اقتصاد ایران بدان نیاز دارد.
فرصتی بیش از تهدید
دولت آینده هم باید در زمین خارجی بازی کند و هم در داخل با آنانی وارد تعامل شود که نمیخواهند شرایط دگرگون شود و البته این گروه بیش از آنکه دغدغه ایدئولوژیک برای عدم دگرگونی داشته باشند، بیم از آن دارند تا منافع ناشی از وضعیت موجود تقلیل یابد. اگر بتوان این امید را زنده داشت که در تغییر وضعیت، گروههای مختلف نهتنها بتوانند منافع خویش را زنده نگه دارند بل بپندارند که با فرصتهای تازه قادرند منافع بیشتری کسب کنند، سیاستگذاران راحتتر برنامههای خود را برای تغییر اعمال خواهند کرد. تعامل از طریق نشان دادن فرصتها، راهی است برای تحقق وعدههای انتخاباتی دولت آینده اما همچنان که ذکر شد، هستند بنگاههایی که شاید به هیچ طریق وجودشان برای اقتصاد مطلوب نباشد و باید دید که آیا دولت در مدیریت کردن آنان موفق خواهد بود یا خیر.
دیدگاه تان را بنویسید