تاریخ انتشار:
آنها که بودند و چه کردند؟
روایت ۵۰ کارآفرین
هم تلخ است و غمانگیز و هم شیرین و غرورآفرین. خرسند میشوی به خاطر فرازهایشان و اشک میریزی چون روایت فرودهایشان را میخوانی. همهاش داستان است چون پر است از روایتهای تلخ و شیرین و داستان نیست چون خود واقعیت است.
سرگذشت 50 کنشگر اقتصادی ایران داستان اقتصاد ایران نیست، خود این اقتصاد است.
زندگی 50 کارآفرین ایرانی
«سرگذشت پنجاه کنشگر اقتصادی ایران» کتابی است 800 صفحهای که توسط فریدون شیرینکام و ایمان فرجامنیا نوشته شده و توسط انتشارات فرهنگ صبا به بازار نشر راه یافته است. این کتاب روایتگر زندگی و کار 50 فعال اقتصادی در 150 سال گذشته است که با محمدحسن امینالضرب آغاز میشود. هم او که بنیانگذار نخستین نهاد کارفرمایی در تاریخ اقتصاد ایران است. مجلس وکلای تجار در 14 مرداد 1263، توسط امینالضرب و تعدادی از بازرگانان این دوره تاسیس شد.
در این کتاب، زندگینامه 50 فعال اقتصادی در بستر حوادث زندگی فارغ از مسائل و حواشی سیاسی و عمدتاً از منظر تلاش اقتصادی و اجتماعی مورد بررسی قرار گرفته است. سرگذشت افرادی که در یک قرن گذشته با امکانات کم و زیادی که داشتند، توانستند شرکتها و گروههای صنعتی بزرگ و کوچک ایجاد کنند و بعضاً با اشتغال مستقیم نزدیک به 10 هزار نفر در شرکتهای زیرمجموعه، تحولآفرین باشند. در فعالیت اکثر این کنشگران پیوستگی فعالیت چند حوزه اقتصادی مثل تجارت و صنعت مشاهده میشود. ناتوانی در مدیریت بنگاه صنعتی و به تبع آن کنترل دولت بر این موسسات، میتواند نشانگر برخی از محدودیتها در توسعه صنعتی ایران باشد که در کتاب روایت شده است. از جمله نتایج این تحقیق این بوده که 50 فعال اقتصادی به سیاست علاقه داشتهاند و عرصه جغرافیایی فعالیت آنان عمدتاً ملی بوده و کمتر توجهی به بازار بینالمللی داشتهاند. نوآوری در عرصههای اجتماعی و نیکوکارانه از مشخصههای قابل مشاهده در فعالیت آنها بوده است.
از جمله نتایج تحقیق میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
■عدهای از آنان طی چند نسل و برخی طی یک نسل به توسعه بنگاههای اقتصادی پرداختند.
■تعدادی از آنان همزمان در فعالیت تجاری و صنعتی تا سال 1357 فعالیت داشتند. برخی از فعالان عمدتاً در یک رشته با حلقههای مرتبط با صنعت خود سرمایهگذاری کردند.
■برخی از آنان به دلیل ناتوانی در مدیریت و نگرش غیرعلمی در توسعه بنگاه با مشکل مواجه شده و تحت کنترل سازمانهای دولتی قرار گرفتند.
■عدهای از فعالان و خانوادههای بزرگ اقتصادی پس از سالها فعالیت تجاری و صنعتی وارد عرصه سیاسی شدند.
■تعداد محدودی از بنگاهها با مدیریت و شیوههای علمی اداره و اندکی از آنان وارد بازار بینالمللی شدند.
برخی از آنان گامهای تازهای در عرصه فعالیت نیکوکارانه در ایران دهه 40 و 50 را آغاز کردند.
آنها که بودند و چه کردند؟
دو نفر از این کارآفرینان به نامهای حاج محمدحسن امینالضرب و حاج معینالتجار بوشهری، افرادی هستند که بخش عمده فعالیتشان متعلق به دوره قاجار است و تنها بخشی از فعالیت آنان و فرزندانشان در دوره پهلوی اول صورت گرفته است. تقییوف از فعالان اقتصادی آذربایجان عصر تزاری بود. اما در دوره قاجار همچنان پیوندهای فرهنگی و نیکوکارانه خود را با ایران حفظ کرده بود. ویژگی برجسته فعالانی مثل لاجوردی، برخوردار، خسروشاهی، خیامی و نظایر آنها تحول از عرصه تجارت به توسعه صنعتی بود. آنان با سالها تجربه در امر تجارت و شناخت شبکه بازار محلی و ملی، از اعتبار و اعتماد بانکها و شرکتهای بزرگ بینالمللی برخوردار بودند. همین امر موجب تسهیل فعالیت صنعتی آنان میشد. برخی از آنان در دو نسل به فعالیت تجاری پرداختند. تعدادی از آنان نظیر آزمایش، جعفری و خلیلی کار خود را از کارگری با کارگاههای کوچک شروع کردند و به تدریج موفق به تاسیس واحدهای صنعتی شدند. فعالیت صنعتی و مدیریت بسیاری از آنان در کمتر از سه دهه دوام یافت. برخی از آنان مانند ارجمند همراه با استادی دانشگاه به فعالیت صنعتی روی آوردند. عدهای همچون آهارونیان از بخش عمومی به فعالیت اقتصادی روی آوردند. او به کمک پدر همسر فرانسویاش که سالها در ایران سرمایهگذاری و فعالیت میکرد به گسترش فعالیت پرداخت. برخی همچون ظهیری، صاحب شرکت مهرام، تا سال 1349 کارمند و همزمان در بخش خصوصی برای هراتی و صرافزاده کار میکرد. حاج حسین ملک کار صنعتی نمیکرد. او با بهرهمندی از زمینهای گسترده میراثی توانست در رفتار نیکوکارانه نوآوری کند.
برخی همچون عباسقلی بازرگان نمونه متنوعی از کنش اقتصادی در حوزه تلگراف، صابونسازی، صادرات و زمینداری بودند. شمشیری و مانیان از جهت شخصیت اجتماعی، مبارزه سیاسی، فعالیت کوچک اقتصادی و کارهای نیکوکارانه طی سالهای 1330 تا 1357 حائز اهمیت هستند. عدهای همچون حسینعلی البرز با تاسیس بنیاد خیریه و تشویق مالی دانشآموزان فقیر و باهوش در توسعه فرهنگ در دهه 40 تلاش کردند. در همین راستا بنیاد خیریه لاجوردی نیز با تخصیص 10 درصد سود صنایع به توسعه مدرسهسازی و خوابگاه درخور توجه است. ایروانی با موسسه نیکوکارانهاش به نام ایروانیپور با پرورش 21 کودک یک تا دوساله گامی نوین در نیکوکاری ایرانی برداشت. همایون به عنوان تاجر نیکوکار با گرایش روشنفکری دینی و تاسیس حسینیه ارشاد مورد توجه قرار گرفت. برخی همانند برادران عمیدحضور دومین بنگاه بزرگ کفش و شبکه پخش را در دهه 50 در ایران تاسیس کردند. تعدادی از شرکتهای گروه بلا به دلیل بدهی زیاد و ناتوانی از بازپرداخت آن و به دلیل تفاوت دیدگاه برادران عمیدحضور بر سر نحوه مواجهه با مشکل نقدینگی به مدیریت دولتی در اداره کل واحدهای صنعتی خانوادگی رضایت دادند. شرکتهای متعلق به حسین همدانیان در اصفهان به دادن رشوه و فعالیت غیرقانونی متهم شد. او در یک فرآیند پیچیده و نامشخص درگیر شد، به گونهای که واحدهای صنعتی او در سال 1354 در قالب یک بنیاد خیریه دولتی به نام او وقف شد.
درهمآمیزی صنعت و تجارت
تعداد زیادی از آنان مثل برخوردار، لاجوردی، صرافزاده و هراتی فعالیت تجاری و صنعتی را با هم تا سال 1357 پیش بردند. افرادی چون عالینسب پس از ورود به صنعت، تجارت را رها کردند. عالینسب تا وقوع انقلاب اسلامی تنها دو واحد صنعتی تاسیس کرد و طی یک ربع قرن پس از انقلاب اسلامی توسعهای به واحدهای صنعتی خود نداد. او قریب یک دهه به مشاوره دادن در زمینه اقتصادی به دولت پس از انقلاب اسلامی فعالیت داشت. برخی مثل آزمایش و ارجمند عمدتاً درگیر فعالیت صنعتی بودند. آنان یکی از برندهای بزرگ تولید لوازمخانگی در ایران معاصر را در دهه 40 و 50 پدید آوردند. آزمایش فاقد تحصیلات دانشگاهی و برادران ارجمند دارای عالیترین مدارج تحصیل از بهترین دانشگاههای اروپا بودند. با این وجود با تفاوتهایی نقش هر دو آنها در بخش خصوصی و توسعه ظرفیت صنعتی در ایران حائز اهمیت است. برخی از آنان مانند حسن خسروشاهی و عمیدحضور موفقیت قابل توجهی پس از انقلاب در کانادا و آمریکا داشتند. تعداد محدودی مانند نقوی و تفضلی در سطح محلی فعالیت داشتند. گرچه ابعاد فعالیت و جایگاه تفضلی در صنعت نساجی با 4500 پرسنل در سطح ملی مورد توجه است. اما او با سهام هفت درصدی، بیش از نیمقرن در کارخانه ریسندگی و بافندگی کاشان مدیرعامل بود. مدیریت او با وقوع انقلاب اسلامی تغییر نکرد. او در ایران ماند و همچنان تا سال 1366 که در قید حیات بود در توسعه کارخانه ریسندگی و بافندگی کاشان تلاش کرد. برخی همانند خاموشی، عسگراولادی و میرمحمدصادقی در نگرش سیاسی و مخالفت با دولت پیش از انقلاب و همسویی آنان با دولت پس از انقلاب، جایگاهشان در قدرت سیاسی حائز اهمیت است. عدهای همانند گرامی و خلیلی، با مشکلات مصادره شرکت پس از انقلاب مواجه شدند، اما در هر دو دوره همچنان فعال هستند. برادران رفوگران از جهت سرمایهگذاری در کارخانه خودکار بیک، مداد، عطر و نوشتن سه کتاب بیوگرافی، قصه و شعر تنها مورد استثنایی از میان فعالان اقتصادی هستند که اقدام به ثبت نوشتاری دستاوردهای خود کردند. برخی مانند گرامی از فقر شروع کرده و توانستند طی یک نسل به توسعه فعالیت صنعتی بپردازند. تعدادی از اعضای خانواده پس از مدتی فعالیت مشترک اقتصادی مثل برادران خیامی و گرامی از هم جدا شدند. برخی از آنان مانند کاظم خسروشاهی پس از 35 سال فعالیت اقتصادی در دوره کوتاه به وزارت رسیدند یا همچون نمازی پس از سالها فعالیت اقتصادی خانوادگی به عنوان وزیر مشاور دولت مسوولیت داشتند. گروهی مانند قاسم لاجوردی، هراتی و... به نمایندگی مجلس سنا و شورای ملی انتخاب شدند. عدهای همچون صرافزاده و هراتی فعالیت صنعتی و تجاری در خانوادهشان به دوره رضاشاه برمیگشت، هر یک از آنان در دو یا سه دوره به نمایندگی مجلس شورای ملی انتخاب شدند. فعالانی مثل کازرونی نقش مهمی در پیشتازی صنایع نساجی از سال 1305 داشتند. برخی مانند خلیل طالقانی از وزارت به بخش خصوصی آمدند و نقش موثری در راهاندازی تعدادی از پروژههای بزرگ صنعتی داشتند. عدهای مانند محمدعلی نوید، عالینسب و میرمحمدصادقی با گرایش فرهنگی و سیاسی مخالف پهلوی در هر دو دوره فعال بودند. آنان در اتاق بازرگانی ایران پس از انقلاب اسلامی سالها فعالیت صنفی داشتند. برخی از آنان مثل امینالضرب و معینالتجار بوشهری مدتی به زندان افتادند. عدهای همچون کازرونی، احمد لاجوردی، محمدصادق فاتح از سوی گروههای سیاسی فرقان و فداییان خلق ترور شدند. صنایع و شرکتهای تجاری عدهای از آنان به مصادره درآمد. اکثر آنان ممنوعالمعامله و ممنوعالخروج شدند. اکثر این کارآفرینان، فاقد تحصیلات دانشگاهی بودند؛ اما فرزندانشان به تحصیل در دانشگاههای آمریکا و اروپا پرداختند. کمکم نیروهای آموزشدیده در دانشگاههای داخلی و خارجی، جذب این شرکتها شدند. گروهی از همین شرکتها به دانشجویان بورس دادند؛ در کنار کارخانه مراکز آموزشی فنی تاسیس کردند. سرمایهگذاری خود را در حوزههای مختلف مربوط به فعالیت صنعتیشان، بانک و بیمه گسترش دادند؛ به تدریج، مدیریت علمی و آموزش در موسسات صنعتی مورد توجه آنان قرار گرفت و تعدادی از شرکتها تبدیل به سهامی عام و وارد بورس شدند. در برخی از شرکتها، اولین مراحل تفکیک مدیریت از مالکیت شکل گرفت؛ تعدادی از اعضای هیات مدیره از بین مدیران انتخاب شدند و بهتدریج اختیارات بیشتری به مدیران داده شد. برخی شرکتها آموزش مدرن و علمی را برای مدیران و در حوزه فنی برای کارکنان مورد توجه قرار دادند و اکثر این واحدها کارکنان خود را بیمه کردند. قبل از دهه 40، سیاست رفاهی عمدتاً معطوف به مدیران بود، اما از اوایل این دهه، نیازهای رفاهی کارگران نیز مورد توجه قرار گرفت.
رویکردهای جدید
رویکرد نسل دوم برخی از این فعالان به آموزش و اشتغال زنان، از مفاهیم دنیای مدرن سرچشمه گرفته شد. از این رو، اشتغال زنان را در بخشهای مختلف اداری و تولیدی مورد توجه قرار دادند. فرزندان نسل دوم یا سوم اکثر خانوادهها تحصیلکرده بهترین مدارس و دانشگاههای آمریکا و اروپا بودند و این فرضیه که فرزندان، قادر به توسعه بنگاه اقتصادی بودند یا نه، فرصت بخت آزمودن در دهه 60 خورشیدی را پیدا نکرد. تعداد بسیار اندکی از این فرزندان تا اواخر دهه 50 توانستند به مجموعه خانوادگی بپیوندند. اینکه ثروت موجب رونق یا توسعه فعالیت فرزندان این خانوادهها میشد با صدور حکم کلی امکانپذیر نیست. برخی از آنان مثل لاجوردی و خسروشاهی در ورود فرزندان به بنگاهها موفق بودند. برخی از آنان در تله ثروت بدون رنج گرفتار شدند و نقش مثبتی در فعالیت خانوادگی ایفا نکردند. اواسط دهه 50، مسالهگذار از سهامی خاص به عام و تفکیک مدیریت از مالکیت برای تعدادی از بنگاههای ایرانی مطرح بود. به نظر میرسید همه اینها به توسعه بورس، مدیریت و ادغام در بازار جهانی و... گره خورده است. انتخابی سخت و پیچیده در برابر بنگاههای اقتصادی خانوادگی قرار داشت. هنوز بنگاههای ایرانی در گامهای اولیه فرآیند گذار با مدیریت مدرن غیرخانوادگی مواجه بودند.
فعالیتهای سیاسی
در دهه 40 و 50 امثال عالینسب، میرمحمدصادقی و نوید از مخالفان رژیم گذشته به فعالیت تجاری و صنعتی مشغول بودند. شرکتهای این فعالان طی بیش از سه دهه در توسعه ظرفیت صنعتی، آموزش فنی، افزایش اشتغال، گسترش رفاه و بهبود زندگی ایرانی، نقش موثری ایفا کردند. تعداد زیادی از این صنایع بر اثر ناتوانی در اداره کردن، فساد و مدیریت دولتی، امروزه از بین رفتهاند و به جای کارخانه در زمینهای مرغوب شهری آنها، ساختمانسازی شد و با فروش آن زیان انباشته شرکتها جبران شد. محصولات برخی از آنان مثل پاکسان، صنعتی بهشهر، بوتان گاز و... همچنان در سبد زندگی ما وجود دارند.
با این اوصاف در بین بسیاری از نویسندگان مسائل اجتماعی ایران، علاقه وافر به تئوریپردازیهای کلان، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی وجود دارد. این رویکرد، در کنار محدودیت سازمانهای اسنادی و نهادهای پژوهشی، فراغتی برای مطالعه میدانی و بررسی مسائل خردتر بهجا نگذاشته است. نویسندگان کتاب با اشاره به اینکه برای مطالعه در این زمینه با مشکلات بنیادی مواجه بودهاند؛ معضلاتی از قبیل کمبود مطالعات میدانی در رشتههای مدیریت، بازرگانی، اقتصاد، بیتوجهی فعالان اقتصادی به فرهنگ نوشتاری، بیاعتمادی به محققان و عدم تمایل برای دسترسی به دادهها از سوی فعالان، سختگیری نهادهای حاوی اسناد در ارائه مستندات را از جمله مشکلات پیش روی تحقیق خود عنوان کردهاند. در چندین کتاب و مقاله، اتهام مونتاژ به فعالیت صنعتی آنان میزنند؛ ولی کسی درباره کم و کیف گذار از مونتاژگری به خلاقیت، شکلگیری بخش تحقیق، نوآوری و ماهیت شکلگیری این پروسه، طرحی ارائه نمیکند. محدودیت و ظرفیت فعالان و نهادها در تاریخ اقتصادی ایران هنوز به جد مورد بررسی قرار نگرفته است. احکام کلی درباره فعالیت آنها صادر میشود؛ احکامی که اغلب از نظریههای مارکسیستی مکتب وابستگی و نظریات نئومارکسیستی سرچشمه گرفته است. هنوز مطالعهای درباره فعالیت کارآفرینان ایران در دوره پهلوی، شیوههای تبلیغ آنها، استفاده از سرمایهگذاری خارجی، مشارکت آنان با شرکتهای بزرگ، کمبود نیروی ماهر در آن دوره، ناکارایی دولت پهلوی و مداخلات آنها در واحدهای صنعتی (طی سالهای 1330 تا 1357) از فضای کلیگویی ایدئولوژیک رنج میبرد.
جامعهای که اولین دانشجویانش -کمتر از هزار نفر- در سال 1319 فارغالتحصیل شدند و عمدتاً در خدمت سازمانهای دولتی درآمدند. کشوری که دانشکده مدیریت سازمان بورس، استاندارد و بهرهوری آن در دهه 40 شکل گرفت؛ چگونه از کارآفریناش میخواهد تواناییهای بینالمللی در حد جنرالموتورز، توشیبا، نستله، نوکیا، اپل، گروندیک، ولوو و... داشته باشد؟ نوآوری و خلاقیت در تولید کالا، رقابت و پیشی گرفتن از شرکتهای بزرگ کشورهای توسعهیافته، آسانتر از تولید نظریه و اندیشه تازه در زمینههای مختلف علوم انسانی نیست. فعالان اقتصادی در کنار اینکه میخواستند خود بزرگ شوند به رفاه ملت کمک کردند. آنان در تصمیمهای اقتصادی و اجتماعی خود عاری از خطا نبودند؛ انتظار الگوی معلم اخلاق بودن از آنها نباید داشت، اما نقش موثری در گسترش صنعت و بهبود زندگی ایرانیان در طی بیش از سه دهه داشتند. تعدادی از فعالان اقتصادی که از آسیبهای اخلاقی فردی، اجتماعی، مسوولیتناپذیری در تولید یا توزیع در امان نبودند به روابط و پیوند با قدرت به جای ظرفیتسازی در درون بنگاه اقتصادی و تحول تدریجی روی آوردند. همه آنان در نحوه کسب و کار، در رعایت قوانین عرفی، اداری و همسویی با قدرتمندان به یک نحو رفتار نکردند.
از سوی دیگر به طور اجمال آنچه در بررسی 100 سال گذشته به عنوان رهیافت تاریخی میبایست مورد توجه قرار گیرد، ایجاد نگاه مثبت و سازنده نسبت به مقوله ثروت و سرمایه مولد در میان افکار عموم مردم است. نویسندگان کتاب با بررسی تجربه کارآفرینی و رشد صنعتی در پنج دهه اخیر متوجه شدهاند که از دلایل عدم دستیابی به رشد اقتصادی مانا و پایدار، عدم فرهنگسازی مناسب در سطوح مختلف جامعه است؛ چرا که همواره فرهنگ برخورد با سرمایه و سرمایهدار در کشور مغفول مانده و برای اقشار مختلف مردم به درستی تبیین نشده است. مردم باید بدانند که یک سرمایه و صنعت مولد، باعث رشد و توسعه اقتصادی کشور و منجر به ارتقای سطح رفاه و زندگی مطلوب برای همه آنها خواهد شد. در این رهگذر رشد اقتصادی به وجودآمده در سالهای دهه 40 خورشیدی نخستین دیکتهای بود که در عرصه توسعه صنعتی کشور به تحریر درآمد؛ دیکتهای که قطعاً عاری از غلط نیست. فقدان فرهنگ و درک عمومی از سرمایه مولد، کارخانه و کارآفرینی در میان آحاد مردم یک عامل جدی و اساسی گذشته از دیگر عوامل در برخورد با دارایی برخی فعالان اقتصادی در اواخر دهه 50 قابل ذکر است. مساله کلیدی این است که سرمایه و صاحب سرمایه برای رشد کسب و کار و توسعه کسب و کار به یک فضای امن و ایمن، نیاز دارد تا بتواند به راحتی به توسعه کسب و کار خود بپردازد. اگر چنانچه افراط و تفریط و تندروی نسبت به اشتباهات صورتگرفته در روند رفتار یک صاحب سرمایه صورت گیرد، در نهایت همه متضرر خواهیم شد. اگر طبقه کارآفرین ما مثل سایر اقشار اجتماعی دیگر دچار اشتباه و خطا شدند، باید به تناسب ایراد و اشتباهی که مرتکب شدند، مجازاتهایی برای آنان در نظر گرفته شود. اگر چنانچه خارج از این حدود عمل شود، محیط ناامن برای سرمایهگذاری به وجود میآید. در این میان ضروری است که به کشور همسایهمان یعنی ترکیه که در هشت سال گذشته توانست رکوردهای بزرگی را در رشد اقتصادی در دنیا از آن خود کند، نگاهی داشته باشیم. باید بررسی شود که این پیشرفت بزرگ ریشه در چه چیزی دارد. اگر بخواهیم دقیق بشویم، این امر بستگی به فهم سیاستگذاران و تصمیمگیرندگان اقتصادی و سیاسی آن کشور نسبت به موضوع سرمایه و توسعه در کسب و کار دارد.1 باید درک کرد شکلگیری، بزرگ شدن بنگاه خصوصی و توسعه آن در سطح ملی و بینالمللی امری به غایت سخت و پیچیده است و به نظر میرسد سختتر از آن تداوم طولانیمدت، عمر بنگاه است. امری که تاریخ معاصر ما نشان داد، به دلیل مشخص نشدن جایگاه بخش عمومی و نگرشهای واقعگرایانه نسبت به تجارت، صنعت، تکنولوژی تحقیق و نوآوری همچنان در خوان اول از هفتخوان هستیم. در این شرایط باید تلاش کرد تا با یک درک درست و منطقی از اقتصاد و سیاست و قدرت و ثروت تعاملی سازنده و مثبت بین دولت، ملت و کارآفرینان شکل گیرد تا در سایه این مهم همه احساس برد و رضامندی داشته باشند.
نویسندگان کتاب به عنوان یک تجربه تاریخی به دو نکته دیگر هم اشاره کردهاند. یکی اینکه کارآفرینان و فعالان کسب و کار ایران ارتباط خود را با قدرت سیاسی حاکم به شیوهای صحیح، شفاف و در چارچوب اصول و ضوابط تعریف کنند و از هرگونه اقدام خلاف این جهت اجتناب کنند. دیگر اینکه در یک جامعه با مشخصات و مختصات ایران صاحبان کسب و کار با رویکرد مسوولیت اجتماعی جلوهای مثبت و سازنده از سرمایه ارائه کنند نه اینکه ثروت و سرمایه بهعنوان نماد تفاخر و برتریطلبی باشد. با توجه به این رهیافت برای رسیدن به یک رشد اقتصادی پایدار به یک جنبش فرهنگی نیاز داریم. به تعبیر مقام معظم رهبری در دیدار با جمعی از کارگران در اردیبهشتماه امسال «رشد اقتصادی بدون رشد فرهنگی نه ممکن است و نه مفید».
مشکلات پیش روی تحقیق
نویسندگان توضیح دادهاند که تحقیق آنها به زندگی 50 فعال اقتصاد معاصر ایران میپردازد و تاکید کردهاند که پرداختن به همه آنان، نشانه اولویت، نقش و جایگاه آنان در تاریخ 100ساله اخیر ایران نیست. عدم دسترسی به اطلاعات، کمبود داده و برخی از مشکلات مطالعات میدانی، باعث شد که طرح آنها به 50 نفر محدود شود. نویسندگان همچنین توضیح دادهاند که عدم همکاری بخشی از خانوادهها و مراکز اسناد نقش موثری در نقص دادهها داشته است. دلیل عدم یکسانی اطلاعات درباره فعالان به دلیل نگرش تبعیضی نبوده است. تعداد معدودی از فعالان مثل آهارونیان با نوشتن دو جلد کتاب مفصل تمام دورانهای زندگی خود را از کودکی تا زمان تالیف کتاب به صورت ریز و دقیق توصیف کردند. برخی همچون امینالضرب درباره آنها کتاب نوشته شده است. در مورد برخی همچون برادران حاجی ترخانی با همه تلاشی که صورت گرفت دسترسی به اطلاعات به صورت اندک فراهم شد. تعدادی حاضر به ارائه اطلاعات نبودهاند. فقدان مستندسازی در بین فعالان، عدم اعتماد یا عدم دسترسی، نقش موثری در یکسان نبودن اطلاعات داشته است. درباره برخی مثل خاموشی و میرمحمدصادقی به دلیل فقدان منابع و منتشر نشدن اسناد، امکان پرداخت مفصل وجود نداشت. محدودیت زمانی، عدم دسترسی به منابع و خانواده برخی فعالان، نقش موثری در نقص شناخت کارنامه فعالان داشته است. این تحقیق بررسی پیشینه خانوادگی، کارکرد تجاری و صنعتی و کارهای نیکوکارانه و فعالیتهای صنفی و سیاسی را در نظر داشته. تفاوت در پیشینه کنشگران، به ناچار در نحوه پرداختن به فعالان موثر بود. به نظر میرسد، باید تحقیق گسترده و میدانی بر روی هر فعال اقتصادی صورت گیرد تا امکان استفاده از آن در مجموعهای اختصاصی فراهم شود. همین مشکل باعث شد این تحقیق در توصیف بخشی از فعالان اقتصادی با کمبود و نقص اطلاعاتی مواجه شود. نویسندگان با این آگاهی بر این اعتقادند که در این شرایط و با محدودیتهای مختلف، این کتاب بتواند گامی در مسیر علاقهمندان تاریخ اقتصادی فراهم کند که به شناخت جدیتر کنشگران عرصه اقتصادی بپردازند.
پینوشت:
1- در این زمینه یک مثال جالب وجود دارد؛ در ترکیه خانوادهای است به نام خانواده کووچ (Coch) که بخش قابل ملاحظهای از صنایع و توسعه کسب و کار در ترکیه مرهون اقدامات این خانواده است. وقتی که تغییر قدرت در ترکیه رقم خورد و اسلامگرایان از جمله رجب طیب اردوغان و عبداللهگل در عرصه سیاست و قدرت حضور پیدا کردند، خانواده کووچ نسبت به برخورد دولت با داراییهایشان احساس نگرانی میکرد. ولی نکته جالبی که رقم خورد این بود که آقای رجب طیب اردوغان در جلسهای از آقای کووچ دعوت کرد و در کمال ناباوری در آن جلسه تنها درخواستی که از آقای کووچ مطرح کرد این بود که ما چه کنیم که دارایی خانواده کووچ دو برابر شود، چون دو برابر شدن دارایی خانواده کووچ به معنی اضافه شدن یک میلیون جمعیت شاغل به ترکیه است «برگرفته از متن سخنرانی دکتر سریعالقلم در بهمنماه 1392 در محل اتاق ایران».
دیدگاه تان را بنویسید