تاریخ انتشار:
داستان اتاق بازرگانی و انتخابات نهاد بخش خصوصی در گفتوگو با علینقی خاموشی
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم
وارد دفترش که میشویم، سلام میکنیم اما جوابی نمیشنویم. ظاهراً آقای رئیس با تمرکز بالا، مشغول انجام کار مهمی است. او را پشت میزش میبینیم. جایی که لپتاپ سونیاش به اینترنت وصل است و عجیب اینکه آقای رئیس مشغول چت تصویری است.
وارد دفترش که میشویم، سلام میکنیم اما جوابی نمیشنویم. ظاهراً آقای رئیس با تمرکز بالا، مشغول انجام کار مهمی است. او را پشت میزش میبینیم. جایی که لپتاپ سونیاش به اینترنت وصل است و عجیب اینکه آقای رئیس مشغول چت تصویری است.
چرا اینقدر به رد صلاحیتها اعتقاد دارید و چرا فکر میکنید باید درهای اتاق بسته باشد؛ چه مصداقی دارید که مخالفان خود را ضدانقلاب میدانید؟
چرا اینقدر به رد صلاحیتها اعتقاد دارید و چرا فکر میکنید باید درهای اتاق بسته باشد؛ چه مصداقی دارید که مخالفان خود را ضدانقلاب میدانید؟
من اعتقاد و اصرار دارم که نباید درهای اتاق بازرگانی را باز گذاشت و هر کسی را به صرف اینکه فعال بخش خصوصی است به این نهاد تصمیمساز راه داد. من بارها در مصاحبهها و اظهارنظرهایم در محافل فریاد زدهام که برای ورود افراد به هیات نمایندگان اتاق بازرگانی باید فیلترهای سفت و سختی گذاشت و مانع ورود افرادی شد که با نظام در تعارض هستند. اما متاسفانه در دوره ششم اتاق بازرگانی و صنایع و معادن شاهد این بودیم که افرادی چهار سال بر کرسی هیات نمایندگان تکیه زدند که در تعارض با نظام، رهبری و حکومت اسلامی بودند. این مساله به هیچوجه دستکم برای من که 27 سال ریاست پارلمان بخش خصوصی را بر عهده داشتم قابل قبول نیست. اینکه در طول سالهای اخیر روی عدم صلاحیت برخی افراد برای عضویت در هیات نمایندگان و ریاست اتاق بازرگانی تاکید داشته و دارم از روی غرضورزی و سلیقه شخصی نیست، اگر اصرار دارم که فلانی بله، فلانی نه، تصفیهحساب شخصی نیست و خواهان پست و مقام نیز نیستم چرا که به اندازه کافی پست و مقام داشتهام و پرونده کاریام دیگر پر شده است؛ حساسیتهای من به خاطر حفظ انقلاب است و نظام جمهوری اسلامی. اتاق بازرگانی اگر اتاق بازرگانی
باشد نهادی است که وزیر و وکیل میسازد. اثرگذاری اتاق بازرگانی در جامعه به این اندازه است. نمونههایی نیز در طول دوران حیات اتاق بازرگانی داشتهایم؛ پیش از انقلاب وزرای کار و اقتصاد و بازرگانی از اتاق بازرگانی به کابینه دولت راه یافته بودند. مثلاً مرحوم علینقی عالیخانی عضو اتاق بازرگانی بود که وزیر شد. لذا اتاق بازرگانی در دوران حیات صد و چندساله خود در ایران وزنه قابل اعتمادی در حکومتها بوده است. بنابراین نباید اجازه داد درهای اتاق بازرگانی باز باشد تا هرکسی که خواست به این نهاد اثرگذار ورود پیدا کند. اگر اعتقاد داریم که اتاق بازرگانی بازوی سه قوه است و نقش مشاور سه قوه را دارد و اگر بخش خصوصی اصرار دارد که نظرات کارشناسی اتاق بازرگانی باید شنیده شود پس باید افراد کابینه هیات نمایندگان اتاق تمیز باشند تا دولت و حکومت به سخنان آنان گوش دهند. از گوشه و کنار میشنویم که میگویند درهای اتاق بازرگانی باید باز باشد تا همه بیایند؛ مگر در اتاق بازرگانی حلوا خیرات میکنند که همه بیایند؟ افرادی باید ورود پیدا کنند که مسوولیت پذیر باشند و افکار سالمی نسبت به انقلاب، ولایتفقیه و جامعه اسلامی داشته باشند.
مخالفان شما میگویند این حرفها ناشی از انحصارطلبی شماست و فضا را داغ میکنید تا مخالفانتان بگذارند و بروند. درست میگویند؟
این حرفها مزخرف است. این حرفها لوس است. انحصارطلبی یعنی چه؟ این فحشها را آدمهایی میدهند که بویی از واقعیت نبردهاند. اینها القائاتی است که از برخی وزارتخانهها به بیرون صادر میشود که انتخابات اتاق بازرگانی باید آزاد باشد و همه بیایند. یعنی چه همه بیایند؟ مگر انتخابات مجلس شورای اسلامی همینگونه است که هرکسی که خواست بیاید شرکت کند و روی یکی از کرسیهای آن تکیه بزند؟ همانطور که در انتخابات مجلس داوطلبان باید از فیلترهای متعددی بگذرند در انتخابات اتاق بازرگانی نیز باید برای حضور در انتخابات و هیات نمایندگان فیلترگذاری سفت و سختی داشته باشیم.
شما به سوال ما جواب ندادید. گفتیم رقبای علینقی خاموشی این اظهارنظرهای شما را که به عنوان حفظ انقلاب و نظام جمهوری اسلامی مطرح میکنید نوعی انحصارطلبی میدانند و معتقدند که شما به دنبال ایجاد انحصار در اتاق بازرگانی هستید.
این اتهامها را دشمنان نظام و خارجیها به هنگام انتخابات مجلس در بوق و کرنا میکنند که شما قصد انحصارطلبی دارید. آنها این اتهامهای واهی را به ما میزنند، اما مگر باید در ورودی مجلس شورای اسلامی را باز گذاشت تا هر کس خواست به قوه مقننه جمهوری اسلامی راه پیدا کند؟ اگر مملکت ما حزبی اداره میشد، بله، آن موقع میشد صلاحیت افراد را برای حضور در انتخابات بررسی کرد و مطمئن بود که افراد باصلاحیت وارد میشوند اما نظام ما که حزبی نیست. این هم یکی از گرفتاریهای آزادی است که هر کسی بیاید و بگوید من ایرانی هستم میگوییم بفرما در انتخابات شرکت کن. اینکه نمیشود. از طرف دیگر، افراد سالم هم چون شهوت قدرت و مقام ندارند نمیآیند در میدان که با مبارزه رقیب را عقب بزنند بنابراین آنها یعنی افراد ناصالح و ناسالم در این مبارزه پیروز میشوند. آنگاه با برد این افراد رژیم و انقلاب چه میشود؟
شما شهوت قدرت و مقام دارید؟
من؟ نه. من به هر آنچه در توان داشتم دست یافتم.
پس مبنای حضور شما در اتاق چیست؟
خدمت به نظام مقدس جمهوری اسلامی.
مگر بقیه این دغدغه را ندارند؟
صحبت من در مورد آنهاست که اتاق را میدان تاخت و تاز خود قرار دادهاند تا نظام را تحت تاثیر قرار دهند. مگر قبل از انقلاب به ما میدان دادند که ما امروز به اعوان و انصار آنها میدان بدهیم؟ نظارت بر انتخابات اتاق بازرگانی و به عبارتی فیلترگذاری در این انتخابات جزو مفاد صریح قانون اتاق بازرگانی است که پیش از انقلاب نیز بر اساس آن انتخابات صورت میگرفت و امثال من و همفکرانم را به اتاق بازرگانی راه نمیدادند. در آن زمان ساواک اجازه ورود چهرههای مذهبی را به اتاق بازرگانی نمیداد.
شما قبل از انقلاب تلاش کردید که به اتاق بازرگانی راه پیدا کنید؟
خیر، چون سنم به آن اندازه نبود که وارد اتاق بازرگانی شوم. اما بودند افرادی که برای ورود به اتاق بازرگانی از فیلترینگ حاکمیت وقت نمیگذشتند در حالی که شرایط ورود را از هر لحاظ دارا بودند. در واقع فیلتر نظارتی که امروز نیز شاهد آن هستیم پیش از انقلاب به شکل دیگری وجود داشت. در آن زمان برای ورود افراد به انتخابات اتاق بازرگانی و جمع هیات نمایندگان از ساواک استعلام میگرفتند.
اتاق بازرگانی یک نهاد دولتی نیست و مثل یک تشکل مردمنهاد عمل میکند.
بله، یک نهاد حکومتی نیست اما هنگامی که کسی با رژیم سر ناسازگاری دارد حق ندارد بر کرسی تصمیمگیری نهاد بخش خصوصی بنشیند. بنابراین باید فیلترهایی برای ورود افراد به پارلمان بخش خصوصی قرار داده شود.
چارچوبی که برای افراد صالح تعریف میکنید چگونه است؟
صالح از نظر رفتار و سابقه افراد. اینکه در جبهه چپ است یا به قول معروف راست میزند. اینکه مخالف انقلاب و نظام است یا موافق. آیا با ولایتفقیه زاویه دارد یا نه. اصولاً من با کسانی که موافق ولایتفقیه نباشند نمیتوانم در تصمیمگیریها نشست و برخاست داشته باشم. کسی که در خیابان فریاد میزند «نه، غزه نه لبنان» و شعار «جمهوری ایرانی» سر میدهد هرگز نمیتواند با من و امثال من که معتقد به نظام جمهوری اسلامی و ولایتفقیه هستیم در اتاق بازرگانی بنشیند و در تصمیمگیریها دخالت داشته باشد. همانطور که ما اینگونه افراد را قبول نداریم آنها نیز اگر بر سر کار بیایند ما را قبول ندارند. تا دوره آخر که من رئیس اتاق بازرگانی ایران بودم همین تز برقرار بود. من نمیفهمم این تز که درهای اتاق بازرگانی را باید باز گذاشت تا همه بتوانند بیایند یعنی چه؟ من در همان موقع نیز منتقد این رویه بودم. در همان دوره آخر، هیات نظارت بر انتخابات روی 13 پرونده دست گذاشت. آن زمان به یاد دارم که من مکه معظمه بودم و تلفنهای نیمساعته از ایران به من میشد که خواستار مهر و امضای این 13 پرونده بودند.
از کجا با شما تماس گرفته شد و چه کسانی این خواسته را از شما داشتند؟
اینها را نمیگویم و از من نخواهید که در این مورد حرفی بزنم. من تمام توان و انرژی خود را برای اخراج بعضیها از اتاق تهران گذاشتم. به لطف قدرت الهی این کار را کردم بدون هیچگونه شانتاژکاری
.
آقای خاموشی چرا در این دوره هیات نمایندگان اتاق بازرگانی تهران و ایران کمتر حضور داشتید و در واقع در جلسات اتاق شرکت نمیکردید؟
به این دلیل که دریافتم اثرگذار نیستم بنابراین نیازی نمیدیدم که وقتی حضورم در نشستهای اتاق بازرگانی بی تاثیر است، در جلسات شرکت کنم. من با خیلی از افراد بخش خصوصی فرق دارم. من اگر در نشستهای اتاق بازرگانی حاضر شوم نمیتوانم سکوت کنم و اگر سکوت نمیکردم و حرف میزدم همه چیز به هم میخورد.
دیدگاه تان را بنویسید