تاریخ انتشار:
کلید دولت روحانی قفل سهام عدالت را باز میکند؟
غول چراغ جادو در بازار سهام
پرونده سهام عدالت از وقتی باز شد مخالف و موافق بسیاری داشت. البته بسیاری ازکسانی که با اساس واگذاری مالکیت شرکتهای بزرگ و کوچک به مردم از طریق تقسیم این برگهها موافق بودند هم وقتی پای طرح به مرحله اجرا رسید با نحوه اجرا مخالفتهایی داشتند.
از سوی دیگر در شرکتهایی هم که مشمول واگذاریهای اصل44 شدهاند یا بخشی از سهامشان به سبد سهام عدالت منتقل شده هنوز در بر همان پاشنه روزهای قبل میچرخد. به عبارت دیگر تنها سهام واگذار شده اما مدیریت نه!
در این میان غیرقابل فروش بودن سهام عدالت برای مدت نامشخص، سهامداران را سردرگم کرده است. دولت دهم سال گذشته وعده داد تا پایان همان سال امکان معامله سهام عدالت را در بازار سرمایه فراهم کند اما در همان روزها هم بسیاری بر این باور بودند که امکان تحقق چنین آرزویی دستکم در سال13۹۱ امکانپذیر نیست، از یک سو فهرست مشمولان کامل نبود، از سوی دیگر معلوم نبود این خرید و فروش با چه سیستمی قرار است به سرانجام برسد. ضمن اینکه شرکتهای سرمایهگذاری استانی که اولین حلقه زنجیر واگذاری سهام عدالت هستند حتی به یک قدمی بازار هم نرسیده بودند چون اساساً برای قابل معامله شدن سهام عدالت باید در گام نخست این شرکتهای سرمایهگذاری به عضویت بازار سهام دربیایند.دست آخر هم همان طور شد، که انتظار میرفت. بنابراین وقتی بهار امسال دولت دوباره به صرافت ایجاد امکان نقل و انتقال سهام عدالت آن هم تا پایان تابستان افتاد تعداد انگشتشماری امید داشتند که تا پایان شهریور این طرح سر و سامان بگیرد و البته هنوز هم بر همین باور هستند. واقعیت هم این است که امکان خرید و فروش سهام عدالت با اما و اگرهای فراوانی رو به رو است و مهمتر از همه اینکه شرکتهای سرمایهگذاری استانی باید موفق به حضور در بازار سرمایه شوند، این در حالی است که تنها یکی از شرکتها تاکنون توانسته مجوز حضور در بازار را به دست آورد.جالبتر اینکه سهام برخی شرکتهای استانی علیالحساب است و باید تعهدات و قیمت آن مشخص شود؛ ضمن اینکه از سال 13۸۵ تمام شرکتهای سهام عدالت باید افزایش سرمایه اعمال کنند.
نکته دیگر هم بدهی این شرکتها به دولت است. البته آن طور که رئیس سازمان بورس گفته چند سال است شرکتهای سرمایهگذاری استانی اقساط بدهی خود را به دولت میپردازند و به تناسب پرداخت این مبالغ، بخشی از سهام شرکت برای انجام معاملات در فرابورس آزاد میشود. دست آخر هم اینکه در خوشبینانهترین حالت اگر طلسم بشکند و راهی که در چند سال طی نشده در یک ماه طی شود و به نتیجه هم برسد بزرگترین مشکل تازه از راه میرسد و رخ مینماید؛ خیل عظیم تازهسهامدارانی که هیجانزده به سوی تالار میروند تا این دارایی آزادشده را بفروشند و به عبارت دیگر تبدیل به پول نقد کنند. به این ترتیب غولی که همه اهالی بازار سرمایه مدتهاست کابوسش را میبینند از چراغ جادو آزاد میشود و به جان بورس میافتد. صفهای طولانی فروش به شدت سنگین میشود، کفه عرضه از فرط سنگینی به زمین میخورد و در مقابل کفه تقاضا به آسمان میرود، در نهایت هم قیمتها میشکند و در این میان دود فاجعه بزرگ به چشم حرفهایهایی میرود که تالار حافظ خانهشان به حساب میآید و به این سادگیها دل از بازار نمیکنند.
با پیشبینی همین روند هم در تمام سالهای گذشته با وجود تخصیص سهام عدالت به مردم اجازه خرید فروش آن به آیندهای نامعلوم حواله داده میشد، این قید و بند هم بازار دلالی را داغ کرد. نتیجه اینکه صاحبان این سهام که نمیتوانستند دارایی خود را به پول نقد نزدیک کنند در قبال دریافت مبلغی اندک و با قراردادهای غیررسمی حق خود را در این سهام به شخص یا اشخاصی دیگر واگذار میکردند.
وقتی هم کار بالا گرفت سازمان خصوصیسازی بالاخره تصمیم به مداخله گرفت. هرگونه قرارداد در این خصوص بیارزش اعلام شد. بعد هم نوبت به اقناع رسید به این ترتیب تلاش شد با اعلام ارزش واقعی سهام عدالت مردم از فروش غیرقانونی منصرف شوند، دست آخر هم کار به تهدید رسید؛ سازمان خصوصیسازی اعلام کرد کد سهامداری سهامدارانی که اقدام به فروش سهام عدالت خود میکنند باطل خواهد شد. به هر حال و با وجود همه آنچه گفته شد پرونده فروش سهام عدالت در فرابورس باز شده و تکاپو برای عملی شدن آن ظرف یک ماه آینده تشدید شده است. هرچند بعد از شرکت سرمایهگذاری استان آذربایجان غربی هنوز یک شرکت دیگر هم مجوز فرابورس را برای حضور دریافت نکرده و این شرکتها هنوز با شرط و شروط متولی بورس برای پذیرش دست به گریبان هستند. فهرست مشمولان هم مانند پرونده سهام عدالت هنوز باز است و به سرانجام نرسیده، بسیاری از شرکتها از جمله گروهی از نفتیها از پرداخت سود سهام عدالت طفره میروند و در نتیجه امکان پرداخت سود به سهامداران هم وجود ندارد.
باید منتظر ماند و دید آیا کلید دولت جدید میتواند قفل سهام عدالت را باز کند یا نه؟
در هر صورت نباید فراموش کرد این برگههای کاغذی در اختیار قشری از هموطنانمان قرار دارد که بخش قابل توجهی از آنها از روز دریافت این برگهها تا امروز گوش تیز کرده و لحظه به لحظه در انتظار خبری پیرامون این گنج کاغذی خود هستند. تا جایی که با شنیدن نام سهام عدالت در خبرها بلافاصله برگههای خود را در دست گرفته و به امید اینکه بتوانند آنها را با اسکناس تعویض کنند از راههای دور و نزدیک راهی تالار شیشهای میشوند. مواجهه با این دهک از جامعه در شرایطی که منتظر دریافت وجهی از محل این برگهها هستند برای دولت جدید میتواند تبعات منفی سنگینی به همراه داشته باشد. اعتراضهای اجتماعی به خصوص در قشر روستایی یا دهکهای پایین جامعه که با مفهوم بورس، سود و سهامداری بیگانهاند ممکن است لطمات جبرانناپذیری را به پیکره کشور بزند. سالها پیش در همان روزهایی که رویای سهام عدالت خواب را از بسیاری از مردم کشور گرفته بود یکی از مسوولان سازمان بورس، دادن وعده ثروت به قشر آسیبپذیر جامعه از محل این سهام را خطرآفرین دانست و پیشبینی کرد روزی رویای این سهامداران کابوسی خواهد شد که شیشههای تالار شیشهای را میلرزاند.
دیدگاه تان را بنویسید