جستوجوی راهبردی در آسیا
قاره گمشده
هنگامی که متخصصان راهبردی آمریکا سناریوهای احتمالی رویارویی با چین را بررسی میکنند، آنها میدانند که میتوانند به دوستانشان در اروپا اتکا کنند. این روزها بحران دریای چین جنوبی شدت گرفته است.
هنگامی که متخصصان راهبردی آمریکا سناریوهای احتمالی رویارویی با چین را بررسی میکنند، آنها میدانند که میتوانند به دوستانشان در اروپا اتکا کنند. این روزها بحران دریای چین جنوبی شدت گرفته است. آمریکا ناو جدیدی حامل گروه ضربتی اعزام میکند و زیردریاییهای چینی از پایگاهها خارج میشوند. همزمان اتحادیه اروپا روشهای سختتری در پیش میگیرد و تا آنجا پیش میرود که بیانیهای شدیداللحن صادر میکند. سالهاست که عدم دخالت اروپا در امنیت آسیا در کنفرانسهای منطقهای و در تعداد زیادی از مقالات مورد انتقاد قرار میگیرد. با توجه به اندازه بزرگ این قاره، ثروت آن و روابط تجاری با آسیا به ویژه در زمینه فروش تسلیحات انتظار میرود که اتحادیه اروپا نقش مهمتری در دفاع و امنیت منطقه بازی کند. اما مشخص نیست آیا اروپا باید یا مایل هست که چنین نقشی داشته باشد یا خیر.
اتحادیه اروپا گاهی اوقات تمایل خود را برای نمایش قدرت نظامی ابراز میکند. سال گذشته فدریکا موگرینی نماینده ارشد اتحادیه اروپا در امور خارجه در جریان گفتوگوهای سالانه شانگریلا در سنگاپور چنین گفت: «لطفاً به ما به عنوان یک منطقه بزرگ آزاد تجاری نگاه نکنید.» او اصرار داشت که اروپا «جامعهای با سیاست خارجی و فراهمکننده امنیت و دفاع است». دیپلماتهای اروپایی مرتب از موفقیت عملیات آتلانتا صحبت میکنند که در آن نیروی دریایی اتحادیه اروپا در دماغه آفریقا از کشتیها در مقابل دزدان دریایی محافظت کرد.
تاکنون این تنها مورد بوده است اما در گفتوگوهای شانگریلا در اوایل ماه جاری وزیر دفاع فرانسه پیشنهاد کرد که اتحادیه اروپا نقش مهمتری را در بزرگترین نگرانی امنیتی منطقه یعنی تنشهای مربوط به گسترش قلمرو چین در دریای جنوب چین ایفا کند. آقای لادریان پیشنهاد کرد که نیروهای دریایی اروپا «با یکدیگر هماهنگ باشند تا اطمینان دهند حضوری تا حد ممکن منظم و مشهود در مناطق دریایی آسیا خواهند داشت». وزیر دفاع فرانسه آنقدر از این نظریه خوشحال بود که بیان کرد قصد دارد بلافاصله آن را برای همکاران اروپاییاش شرح دهد. اما اگر این کار را قبل از افشای نظریه انجام داده بود، شاید بهتر میتوانست آنها را قانع سازد. اگر وزرای دفاع اروپا نتوانند بیانیههای خود را هماهنگ سازند، چه انتظاری میتوان از نیروهای دریایی آنان داشت؟ بسیاری عقیده دارند که پیشنهاد آقای لادریان یک ادعای توخالی است که به زودی به دست فراموشی سپرده میشود.
انجمن کشورهای جنوب شرق آسیا (آسهآن) به شدت به اروپا بدبین است. این انجمن در گذشته اختلافنظرهای بسیاری با اروپا داشته است که اولین آن درباره تیمور-لسته (Timor-Leste) بود که تحت حاکمیت اندونزی قرار داشت و سپس درباره میانمار بود که از سوی نظامیان اداره میشد. مستعمرات سابق اروپا اظهارات مقامات این قاره در مورد حقوق بشر را منافقانه میدانند. به طور کلی آسیاییها از این ناراحتند که اروپاییان نفهمیدهاند قاره آنها در سراشیبی قرار دارد. این تصور زمانی قویتر شد که اتحادیه اروپا با مشکلاتی مانند بحران اقتصادی، مهاجرت گسترده و خطر خروج بریتانیا مواجه شد. اروپا آنقدر درگیر مشکلات خود است که نمیتواند به آسیای نوظهور توجه و احترام کافی مبذول کند.
موضوع دیگر آن است که اتحادیه اروپا از دو گروه اصلی با منشأ آسهآن دور مانده است. این گروهها یعنی «اجلاس سران شرق آسیا» و «اجلاس وزرای دفاع آسهآن» تلاش دارند تا جایگاه خود را به عنوان مهمترین همایشهای مربوط به مسائل امنیتی تثبیت کنند. این گروهها علاوه بر 10 کشور عضو آسهآن هشت کشور دیگر از جمله آمریکا، هند، چین، ژاپن و روسیه را شامل میشوند اما اتحادیه اروپا در میان آنها نیست. اتحادیه اروپا به اندازه کافی در امنیت اروپا مشارکت ندارد که بتوان آن را دارای صلاحیت عضویت دانست اما بدون عضویت نیز مشارکت در بحثها دشوار خواهد بود.
آسیاییهای بدبین به اروپا به این حقیقت اشاره میکنند که همان حضور اندک اروپا در آسیا تحت نام اتحادیه اروپا نیست. بلکه به دو کشور عضو این اتحادیه محدود میشود: فرانسه هشت هزار نیروی امنیتی در منطقه دارد تا از قلمرو خود در اقیانوسهای هند و آرام دفاع کند و بریتانیا که یک پادگان نظامی در برونئی و چندین مورد تاسیسات جانبی در سنگاپور دارد. دیگر وزیر دفاع اروپایی که امسال در شانگریلا صحبت کرد، مایکل فالن از بریتانیا بود که به نقش امنیتی اتحادیه اروپا در قاره آسیا اشارهای نکرد. در عوض او تاکید کرد امیدوار است آسیا مطابق همان روشی که در قبال روسیه پیش گرفته است روابط مالی، دیپلماتیک و حقوقی خود را با اروپا محکم سازد. او همچنین اعلام کرد بریتانیا افتخار میکند که عضو تنها پیمان دفاعی رسمی چندجانبه در آسیای جنوب شرقی است. این پیمان دفاعی بین پنج کشور است که بریتانیا را به مالزی، سنگاپور، استرالیا و نیوزیلند پیوند میزند و میراث عقبنشینی عجولانه بریتانیا از پیمان «شرق سوئز» در حدود نیمقرن پیش به شمار میرود.
این موضوع به گلهمندی دیگر آسیاییها ربط پیدا میکند: اینکه اتحادیه اروپا از همگسیخته است و نمیتواند کلامی واحد داشته باشد. به عنوان مثال دیپلماتهای عضو آسهآن به شوخی میگویند که بریتانیا مصمم است بهترین دوست اروپایی چین باشد و بنابراین ممکن است به درخواست چین توافق اتحادیه اروپا را زیر پا بگذارد؛ درست همان کاری که کشورهایی مانند لائوس و کامبوج گاهی اوقات در آسهآن انجام میدهند. به عنوان مثال همین هفته آسهآن مجبور شد بیانیه وزرای امور خارجه خود را پس بگیرد. بیانیهای که به طور تلویحی از گسترش حضور نیروی دریایی چین انتقاد میکرد. به همین ترتیب برخی مقامات اروپایی نگرانند که پول نقد و لطف چینیها در مورد برخی کشورهای اروپای شرقی ممکن است باعث شود صدور بیانیههای شدیداللحن از جانب اتحادیه اروپا در آینده دشوار شود.
بیا تو، آب بسیار خوب است
اما به نظر نمیرسد هیچکدام از این موارد دلیل مناسبی برای کنار گذاشتن اتحادیه اروپا از همایشهای مربوط به امنیت آسیا یا نشان دادن بیعلاقگی به پیشنهاد مشارکت بیشتر اروپاییان باشد. حضور نظامی اروپا در دریای چین جنوبی نشان میدهد که موضوع دیگر به رقابت بین آمریکا و چین محدود نمیشود بلکه آینده یک نظام جهانی مبتنی بر قانون در میان است. اروپاییان که تا به حال از کمتر شدن نقش خود در جهان صحبت میکردند و به شدت درگیر مشکلات داخلی خود بودند، نباید فراموش کنند که آسیا به آنها نیاز دارد درست به همان اندازه که آنها به آسیا نیازمندند.
منبع: اکونومیست
دیدگاه تان را بنویسید