زمان چه خوابهایی برای عربستان دیده است؟
آینده استبداد
دهه ۷۰ میلادی در قرن بیستم، نقطهعطف سیاسی - اقتصادی عربستان محسوب میشود.
دهه 70 میلادی در قرن بیستم، نقطهعطف سیاسی-اقتصادی عربستان محسوب میشود. با افزایش قیمت نفت، این کشور دوران جدید اقتصادی خود را تجربه میکرد که وقوع انقلاب اسلامی در ایران و تقابل شدید آن با ایالات متحده، این دوران را وارد مرحلهای تازه کرد. حالا دیگر این عربستان بود که علاوه بر نقش متحد و تضمینکننده جریان باثبات نفت، باید خریدار تسلیحات جنگی ایالات متحده هم میشد. وقوع انقلاب اسلامی در ایران و بعد از آن هم جنگی که هشت سال به طول انجامید، این فرصت را به عربستان داد تا موقعیت خود را هم در منطقه و هم در اوپک تثبیت کند. آن هم در سالهایی که اوپک، بزرگترین قدرت در بازار نفت جهان و قیمتگذار واقعی محصول در بازارها بود. همچنین قرار داشتن مکانهای اصلی مذهبی مسلمانان، باعث میشد نه تنها کشورهای عرب منطقه و جهان که ریشههای نژادی مشترکی با مردم عربستان داشتند، که کشورهای مسلمان غیرعرب هم رابطهای نزدیک با عربستان داشته باشند.
تفاوتهای مهم مساحت، ثروت، جمعیت و... در کنار داشتن مرز مشترک با اکثر کشورهای عرب و راه ارتباطی با دو دریای مهم منطقه، قدرت سیاسی- اقتصادی زیادی به عربستان داد که البته نتوانست و احتمالاً حتی تمایلی نداشت از آن در جهت تغییر اوضاع داخلیاش استفاده کند. عربستان از نظر وضعیت اجتماعی و سیاسی و فرهنگی داخلی، بدون شک میتواند یکی از عجیبترین کشورهای جهان تلقی شود. خبرهایی که در مورد انواع قوانین حاکم بر این کشور، مثل منع قانونی زنان از رانندگی و رای دادن (انتخابات اخیر در عربستان، اولین انتخابات این کشور بود که در آن زنان اجازه داشتند پای صندوقهای رای حاضر شوند)، منع تحصیل زنان از تحصیل در رشتههای فنی و حقوق، منع اشتغال آنان در مشاغلی که ممکن است با نامحرم برخورد داشته باشند، وجود قوانین برای گردن زدن جادوگران و... به بیرون میرسد، نشانههای یک جامعه عقبمانده از نظر فرهنگی و اجتماعی را دارد. اما آمارهای بینالمللی و ردهبندیهای جهانی این نتیجهگیری را چندان تایید نمیکنند. به عنوان مثال با وجود تمام این قوانین، شاخص توسعه انسانی عربستان در سال 2015 برابر 837 /0 بود و در رتبه سیونهم جهان قرار داشت در حالی
که شاخص توسعه انسانی ایران 766 /0 اعلام شد و ایران از این نظر در رتبه شصتونهم جهان قرار گرفت. اگر بخواهیم این شاخص را به تفکیک زنان و مردان هم بررسی کنیم، شاخص توسعه انسانی زنان در ایران در سال 2015 برابر 689 /0 و در عربستان 778 /0 اعلام شده است. اینکه موقعیت سوقالجیشی عربستان و نیاز جامعه بینالملل به این کشور، باعث سهلگیری شده یا موضوع اصلاً چیز دیگری است، مسالهای است که نمیتوان به سادگی در مورد آن نتیجهگیری کرد (در بررسی این شاخص و برای تعیین عدد کلی، تحصیلات، اشتغال، نرخ بیکاری، آموزش، نابرابری و... مورد سنجش قرار میگیرد).
بدون شک بیش از سه دهه است که عربستان یکی از مهمترین موقعیتهای سیاسی اقتصادی را در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا در اختیار دارد. بخش عمدهای از آن به دلیل کالایی به شدت سیاسی است که در منطقه خاورمیانه به طور عام و عربستان به طور خاص به وفور یافت میشود. علاوه بر نفت، موقعیت استراتژیک عربستان باعث شده است این کشور بزرگترین خریدار تسهیلات نظامی ایالات متحده در منطقه خاورمیانه (و در مقاطعی جهان) باشد که نقش مهمی در ثبات منطقه ایفا کرده است. حتی بعد از آنکه روند صعودی مخارج نظامی و دفاعی عربستان که بعد از انقلاب ایران آغاز شده بود، با خودداری ایالات متحده از فروش بعضی جنگافزارهای خاص، کاهش یافت (عقیده بر این بود که لابیهای اسرائیلی در آمریکا، به دلیل جنگ اعراب و اسرائیل با فروش اسلحههایی خاص به عربستان مخالفت کردند)، تنها چند سالی زمان لازم بود تا مداخله نظامی عراق در کویت دوباره موتور خرید اسلحه عربستان را روشن کند. اما حداقل در حال حاضر این مخارج دیگر، تنها دفاعی نیست. بخشی از آن صرف کمک به دولتهای کشورهای همسایه و منطقه میشود و بخشی دیگر نیز در اختیار گروههای شبهنظامی و تروریستی قرار میگیرد که در
منطقه فعال هستند و حداقل به عقیده حاکمان عربستان در حال حاضر در جهت منافع این کشور گام بر میدارند.
دولت حاکم و خاندان سلطنتی عربستان، احتمالاً متوجه شدهاند که سالهای پیش رو، به اندازه دهه 70 میلادی در تاریخ این کشور مهم خواهند بود. به نظر میرسد تکنولوژیهای جدید باعث شده نفت دیگر به اندازه گذشته کالای استراتژیکی نباشد. هم تحقیقات پیرامون انرژیهای جایگزین آن نتایج کاربردی و مفیدی را در بر داشته است و هم نفت شیل ایالات متحده وارد بازار شده است. نفتی که اگرچه فعلاً هزینه تولید بالایی دارد، اما سرمایهگذاری در امر تحقیق و پژوهش آن، میتواند هزینههای تولید آن را نیز کاهش دهد. علاوه بر آن اوپک دیگر نقش سازمان تعیینکننده قیمت در بازار نفت جهان را ندارد. دورانی که تصمیم دولتهای عضو اوپک مبنی بر تغییر تولید، قیمتها را به سرعت تغییر میداد سپری شده و حالا سهم این نهاد از بازار نفت دنیا به اندازهای نیست که بتواند اثری حتمی، پایدار و قدرتمند داشته باشد. این دو دلیل باعث شد تا روند کاهش قیمت نفت در سال 2015، با پاسخی سنتی از طرف اوپک (و البته عربستان به عنوان قدرت اصلی آن در غیاب ایران به دلیل تحریمها) روبهرو نشود. اوپک که به این نتیجه رسیده بود کاهش تولید در سالهای اخیر، بیش از تاثیر بر کنترل قیمت باعث
کاهش سهم بازار این نهاد شده است، تصمیم گرفت از فاکتور پایین بودن هزینه تولید در کشورهای عضو استفاده کند و با حداکثر توان به تولید ادامه دهد تا ضمن حفظ سهم خود در بازار، تولید را برای کشورهایی که هزینههای تولید بالایی دارد غیراقتصادی کرده و آنها را از بازار خارج کند. البته تلاش برای اعمال فشار بر ایران، میتواند انگیزهای جدید برای عربستان تلقی شود. اما اینکه فقط انگیزههای مهم، بتوانند باعث تداوم این وضعیت شوند، جای تردید دارد.
مساله دیگری که میتواند موقعیت سیاسی و اقتصادی عربستان در منطقه و حتی جهان را در سالهای آینده تحت تاثیر قرار دهد، وضعیت داخلی عربستان از نظر اجتماعی و سیاسی است. حکومت پادشاهی این کشور توانسته عدم توازن بین وضعیت اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی را در داخل مرزهایش برای سالهای متمادی پایدار نگه دارد. علت عمده این موضوع وفور درآمدهای نفتی در برابر جمعیت نه چندان پرتعداد این شبهجزیره بوده است. رفاه اقتصادی بالا، ارزانی کالاها و خصوصاً انرژی، نبود تقریباً هر نوع مالیات و کمکها و سوبسیدهای دولتی که در مواردی آنقدر هست که افراد حتی انگیزهای برای کار کردن ندارند، کلید موفقیت خاندان سلطنتی عربستان برای حفظ ثبات اجتماعی در عین دوگانگی بوده است. اما اگر این رفاه اقتصادی از بین برود، یا حتی اندکی کاهش یابد نه تنها بیثباتی داخلی را به همراه خواهد داشت که حتی از جهت روابط خارجی نیز کاهش یا توقف کمکهای مالی و تسلیحاتی به کشورهای همسایه و منطقه، نشان خواهد داد که کدام روابط همچنان پایدار مانده و کدام یک دچار مشکل خواهند شد. عربستان، یکی از معدود کشورهایی در جهان است که با حکومتی کاملاً استبدادی اداره میشود. اینکه این
روند، بدون درآمد سرشار نفت بتواند ادامه پیدا کند، بسیار بعید خواهد بود. سالهای پیشرو، برای عربستان و البته منطقه سالهایی بسیار کلیدی خواهد بود. کسری بودجههایی بیش از 100 میلیارد دلار در سال، بهبود روابط ایران و غرب، تداوم کاهش قیمت نفت، وجود سه کشور درگیر در جنگ داخلی در منطقه و... بحرانهایی هستند که عربستان باید راهی برای مدیریت آن بیابد. البته این راه هرچه باشد، نقشه اقتصادی سیاسی خاورمیانه و شمال آفریقا، بدون شک در سالهای آینده از نو نوشته خواهد شد.
دیدگاه تان را بنویسید